حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

?توحید مفضل

✨️جلسه هفتاد

●نثار آقا امام زمان علیه السلام صلواتی بفرستید.

 امام صادق علیه السلام می فرماید که :

تفکر کن در روشنی و تابش ماه در شب ظلمت سیاه و منفعت آن.

ببین این ماه ، ماهی که شما شبها رویتش می کنی .

تفکر کن در روشنی و تابش ماه در ظلمت شب سیاه و منفعت آن ، زیرا آن با مصلحتی که گفتیم در شب که در تاریکی شب هست گفتیم ،

خدا شب رو قرار داده که از ظلمت شب ، تاریکی شب به آرامش برن ، برای استراحت حیوونها.

و سردی هوا برای صلاح ایشان گفتیم که مثلاً بالاخره روز که هست همه ش آفتاب و گرما اینها

و این آفتاب شب که میشه سرما لازمه سردی لازمه ، تاریکی لازمه برای صلاح مردم و نبات

حیوانات و نباتات مصلحت نبود که همیشه در نهایت ظلمت باشن .

در عین حال تاریکی مطلق این خوب نیست ، یه نوری دیدی ،

مثلاً هرکسی هم تو خونه ش شب که میشه یه چراغ کوچولو روشن می زاره شبخواب روشن می کنه.

میگه خدای متعال هم همینطور مصلحت نبود که همیشه در نهایت ظلمت و هیچ روشنی در آن نباشد.

و هیچ‌ از اعمال در آن متمشی نگردد ، چون بسیارست که مردم محتاج می شوند در شب کار کنن ،

خیلیا شب کارند ، شبها پا میشن کارمی‌کنن اونایی که میرن میدون روز میان شب میرن میدون.

خیلی ها کارشون شبه ، پس در شب کار کنن برای چرا؟ یه عده شون وقت تنگه ، تو روز نمیشه بخاطر شدت گرمی هوا.

الان شنیدم اونهایی که اربعین پیاده روی میرن دیگه روز پیاده نمیرن ،

می خوابن تو‌ موکب ها ، تاریک که میشه شب راه میافتن ،

نمیشه ببین بعضی کارها اینجوریه روز نمیشه بخاطر شدت گرما و اینا، طرف میزاره شب کی کار کنه .

آقا می فرماید : پس در شب از جهت نور ماه بخاطر نور ماه ،

ماه که هست بسیاری از اعمال را به عمل می آورند مانند شخم کردن زمین.

حالا من ندیدم ولی ظاهراً قدیم اینطوری بوده شب زمین رو شخم میزدن و خشت مالیدن در شب و چوب بریدن و اشباح این اعمال ،

پس مدبر لیل و نهار و خالق ظلمت و انوار نور ماه را یاوری گردانیده.

پس نور ماه خدا یه یاوری قرار داده برای مردم در معاش ،

در هنگامی که محتاج به آن گردند و انسی گردانید برای مسافران که در شبها حرکت کند.

اینها که شب حرکت می کنن مسافرا ، این اگر تاریکی مطلق باشه می‌خورن به همدیگه یا مثلا یهو پرت عجیبه ها عجیبه ها.

و باز چنان مقدر گردانیده فقط هم اینا نیستا خیلی آثار عجیبی داره این ماه.

و باز چنان مقدر گردانیده که دربعضی از شبها در تمام شب باشد و دربعضی شبها مطلقاً نباشد ،

و نورش را کمتر از نور آفتاب گردانیده که اگر مانند آفتاب می بود منفعت شب برطرف میشد و مردم مانند روز درمعاش خود در حرکت خواهند بود .

چون اگر قرار بود زیاد باشه همه تو خیابونا رژه میرن ولی خدای متعال سکون رو ،

راحت اگر قرار بود نور زیاد باشه دیگه سکون و راحتی بر مردم حرام میشد.

و موجب هلاک ایشان می‌شد و در تغییر احوال ماه گاه بدرست ، گاه هلال است،

گاه چی و چی …اینا خود اینها خیلی نکات و نشانه‌ها هست که انشالله بر ماها روشن بشه

و ماها متوجه بشیم به این عظمت الهی ، عظمت خدا.

خدا انشالله بهتون خیر بده.

یه جمله هم عرض مصیبت و عرض توسل

روز دوشنبه است متعلق به هم امام حسن مجتبی هست و هم آقا اباعبدالله الحسین

امروز آقایون خانم ها بیایید دلهامون رو ببریم در خانه کریم

کریم اهل بیت آقا امام حسن مجتبی

قربون امام حسن بشم غریبیش یه غریبی خاصیه روضه هاشم یه روضه های خاصیه

از همین جا دلت رو به پرواز دربیار یه لحظه بشیم سایه بون قبرامام حسن

یه لحظه بشیم شمع و چراغ قبر امام حسن مجتبی

این با اشکای چشممون اونجا که آب نمیزارن ببریم

با این اشک های چشممون قبر آقا رو آب و جارو کنیم

با این مژه‌های چشممون یه لحظه همه انشالله مهمون امام حسن دلهامون اونجا باشه

من یه دو سه جمله بیشتر روضه نمی خونم همچین که آقا از این کوزه خواست یه خورده آب نوش جان کنه ها

آب از گلو که پایین بره صدا زد آه جگرم معلولا اینکه آدم زنش رو در این مواقع صدا میزند

اما چه کنه این آقای غریب تو خونه هم محرمی نداره

تو‌ خونه هم به زنش نمی تونه اونی که زهر رو ریخته اون نامرد همون زن هستش

و لذا آقا اینجا به غربت صدا زد کنیزا برید خواهرم زینب رو صدا بزنید بگید زینب بیاد

وقتی بی بی زینب آمد دوان دوان چشمش به برادر افتاد دید رنگ صورت پریده

بدن می‌لرزه دست پشت دستش می کوبید

می گفت برادر من برم طبیب صدا بزنم بیاد گفت نه خواهرم فقط حسینم رو صدا بزن بیاد

السلام علیک یا حسن بن علی ایها المجتبی

تشت رو آوردن مقابل امام حسن قرار دادن

آقا سر رو داخل تشت می برد همچین که سر رو عقب میداد

می دیدن لخته های خون داخل تشت ریخته شده

چندین مرتبه این اتفاق افتاد اما این بار آخر دیدن پاره های جگرش توی تشت تکه شده

ناله برآورد واحسنا همه صدا زدن

واحسنا واحسنا

یا اباعبدالله خواهرت زینب بی قرارشد

یه پاره ی جگر دید اما چه حالی داشت اون روزی که تو مجلس یزید

سر بریده شما رو دید اونجا ناله برآورد یزید

آخه یزید داشت بی احترامی می کرد اون لب و دندان رو با چوب میزد

صدا زد یزید بزن خوب میزنی این لب و دندانی که تو میزنی پیغمبر می بوسید

حسین جان حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *