بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۱۸۷
●و قال (علیه السلام): فی قَوله تَعالی اِن الله یامر بِالعَدل وَ الاِحسان العَدل الاِنصاف وَ الاِحسان التَفَضل
حضرت امیرالمومنین علیه السلام جان عالم به فداش در تفسیر این آیه که خداوند میفرماید: ان الله یامر بالعدل و الاحسان که خدا امر میکنه به عدل و انصاف.
آقا جان امیرالمومنین می فرماید: تو تفسیر این آیه که عدل یعنی چی ،آقا می فرماید العدل و الانصاف، عدل یعنی انصاف .
چون رعایت انصاف اینه که حق کسی رو به او بپردازی ، انصاف داشته باش یعنی ببین حق من چیه با تناسب با حق من شما حق من رو درست پرداخت بکن ،پس عدل تساوی و برابری نیست ، هرکی حقشه باید ببره نه اینکه به تساوی بیایم قطره ای همه رو به خط بکنیم و همه یه جور بدیم به همه یه شکل بدیم،
به همه یه اندازه بدیم اینکه نمیشه که عدل، یعنی انصاف درست شد .عدل یعنی به هر کسی حق خودشو بدی که اگر بخوای همه یکسان بدی به همه یه اندازه بدی، خود همین تضعیف حقوقه .یه سری حقوق شون ضایع میشه، پایمال میشه ، نابود میشه اینا به مشکلات برمیخورن.
پس اینجا شرح هم داده می فرماید: نظم جامعه انسانی بدون عدالت و انصاف امکان پذیر نیست چون ترک این سبب خشم یه کسانی میشه که حقوق شون پایمال شده، بعدشم میخوان که نظم جامعه رو به هم بریزن و همین هایی که حقوق شون پایمال شده یه وقتایی هم ممکن میشه خونریزیهای وسیعی صورت بگیره، دعواهای فلان بشه ،
گاهی اوقات میشه که نه فقط با استفاده از اصل عدالت و انصاف مشکلات جامعه حل نمیشه بلکه سیل عظیمی میاد و خونههای فراوانی رو ویران میکنه خب حالا این از عدلمون.
احسان که خدا امر میکنه به احسان ، این احسان یعنی،
امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید: من و الاحسان التفضل احسان به معنای تفضله ، تفضل یعنی نیکی بیشتر ، نیکی بیشتر از حد انصاف شاید حد متعارف، بیشتر از حد متعارفو میگن تفضل بیشتر از حد انصافو میگن، تفضل.
پس ما از خدا میخوایم میگیم خدایا اسئل الله من فضله ، اسئل اسئلک من فضلک
خدایا من از فضلت میخوام یعنی بیشتر از انصاف ، انصاف اینه که به من مثلاً چقدر بدی هزار تا مثلاً ده تا بدی اما وقتی از تو میخوام از تفضلت میخوام، یعنی بیشتر بدی حقم این بود لیاقتم این بود . ده تا بدی تفضل کن خدایا تو آخه تو صاحب فضیلتی تو صاحب تفضلی تو اهل فضلی، اهل فضیلت،
خدایا پس اینجا میگیم آقا تفضل کن خب پس احسان و تفضلی که خدای متعال میفرماید اگه جامعه ما ، مومنین ما اهل تفضل باشند.
مثلاً ببینید تو یک کارگر گرفتی خب این کارگر همون اولشم باهاش بستی که اینقدر کار کن بعد اینقدرم من بهت اجر ،حقوق میدم انقدرم بهت مزد میدم .
این کارگر کار کرد حالا وقت مزد دادنش میگه تفضل کن تفضل کن یعنی اضافهتر بده .
مثلاً سر مثلاً روزی الان کارگر چنده؟ پانصد تومان، شما هم پانصد تومان باهاش بستی حالا موقع حقوق عیب نداره یه پنجاه تومنم بذار روش ، اهل تفضل باش، پس این درست شد. خدای متعال هم اهل تفضله ، مردم رو هم دعوت به تفضل می کنه.
امام رضا علیه السلام توصیه به هم میکردن فرمودند آخه چون یه وقتی آقا رضا علیه السلام اومدن دیدن که اینا کارگر گرفتن،
آقا فرمود با اینا طی کردید؟ گفتن آقا حالا آخر سر راضیشون میکنیم ، راضیشون میکنیم آقا خیلی ناراحت شدم فرمودند من مگه بارها به شما نگفتم که شما اول طی کنید بعداً کارگر ،
آقا فرمود وقتی که طی میکنی از اول میبندی خوب حقوقشو بدی همون اندازه بدی همون قدری که بستی میگه خب راضیه واسم خدا برکت، اگر بیشتر بهش بدی خب اون میچسبه میگه خیر میره،
میره عرش همون اضافهها همون اضافه ی که میده دو هزار تومان انگار تفضله میشه همون تفضله میشه ،بعد خیلی خوشحال میشه بعد خیلی لذت میبره بر همون اضافه لذت میبره.
حالا خدایا بارالها اگر امروز صبح یه تفضل کنی بر این جمع ما چقدر خوشحال میشیم
خدایا تفضلی کنی بر این جمع و اینا صبح پا میشن میان اینا بعد انقدر خوشحال میشه اون تفضله کیف میکنه.
امام رضا علیه السلام فرمود: اما اگر باهاش طی نکردی ، نبستی ، سهم شو بدی ها این هی میگه کم داد به من غرغر می کنه سهم شو بدهی بازم میگه کم دادی ،
سر بدی دوباره اضافه تر بدی حق من بازم بیشتر از اینها بوده بیشتر از اینها بود هرچی بدهی باز میگه این کمه و لذا آدم اولش میبنده دیگه که بعدش تفضل کنه انشالله.
خدایا بارالها ما رو از فضلت بینیاز کن.
این دعای آقای آیت الله بهجت فرمودند: بعد نماز صبحها ده مرتبه بخونید حالا منم دیدم تو کتاب اینحوری گفت:اللهم اقنعنی به حلالک و الحرامک خدایا مرا از حلالت به وسیله حلالت از حرامت بی نیاز کن .
یعنی یه جوری بشه که حلالت سیر بشیم دیگه چشم طمع به حرام نداشته باشیم.
اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک خدایا ما رو به فضلت بینیاز کن، از امن سواک از غیر خودت، یعنی خدا یه وقت تو بخواهی به من تفضل کنی بیشتر بدی دیگه من چرا برم دستمو دراز کنم جلو فلانی بگم آقا به من پول بده ، من قرض دارم وقتی تفضل الهی سرازیر بشه ، بیشتر از انصاف باشه دیگه من چرا باید برم هی منت این و اونو بکشم دیگه بینیاز میشم از مابقی دیگه یه بار دیگه همه با هم بگیم انشالله یه گشایشی بشه،
اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمن سواک
امامهادی علیه السلام جان عالم فداش امروز روز میلادشه، ولادتشه یکی از آقایون، استادید می فرمود :یکی از راههای کربلایی شدن ، میخوای کربلایی بشی اینه که بری در خونه امام هادی علیه السلام ،
چون امام هادی موقعی که تو دنیا بود پول میداد آقا جان یه پولی هم به این جمع بده ایناها رو روونه کربلا کن ،
امام هادی پول میداد میفرمود اینو برید به فلانی بهش بگید که پاشو برو کربلا ،برو کربلا منو دعا کن.
اونم یکی به یه نفر پول دادن گفتن امام هادی فرموده برو کربلا عه امام هادی خودش مستجاب الدعوه است. من برم کربلا امام هادی رو دعا کنم عجب این مگه میشه پا شد اومد خدمت آقا گفت آقا شما گفتی اینجوری خودت مستجاب الدعوه ای،
آقا فرمود فلانی خدا یک جاهایی هست که دوست داره اونجا صدا زده بشه دعا بشه اونجا خدا یه جاهایی داره اونجا دعا مستجاب میشه دعا مستجاب میشه،
دعا برآورده میشه تو چیکار داری تو پاشو برو یکی از یکی از جاهایی که دعا مستجابه فرمود زیر قبه جدم حسینه اونجا زیر قبه دعا مستجابه پاشو برو اونجا من امام هادی رو دعا کن ، من امام هادی رو دعا کن
حالا استاد ما میگفت هرجا بگی
صلی الله علیک یا اباعبدالله
اونجا قبه امام حسینه حالا اینجا من سلام میدم شما هم سلام میدین زیر قبه امام حسین حاجتها بخواهید وسط لابلای این سلام حاجتتونم بخواید
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
بس که دویدم عقب قافله
پای من از ره شده پر آبله
بابا جان
پدر فدای سر نورانیت
سنگ جفا که زد به پیشانیت
سر باباش بغل گرفته داره با بابا حرفای دخترانه میزنه دخترها بابایین
هی میگه بابایی بابایی به من بگو ببینم کی رگای گردنتو بریده
یا اباعبدالله حسین جان مجلس خانوم رقیه
من همیشه میگم با همه مجالس فرق داره تو این مجلس میشینیم بدون ابی عبدالله داره نگات میکنه
بدون آقا امام حسین میبینتت اصلاً خود آقا عاشق این روضههای سه سالشه
اینجا محل نگاه امام حسین هی دست روی لبهای بابا میزد میگفت بابایی چرا لباتو به هم ریختن، بابایی چرا دندوناتو شکوندن
عرضم تمام هرکی کار داره بسم الله
وفضعت فمعاض فی ماء شریف خم شد لباشو گذاشت رو لبهای بابا هی میگفت بابا بابا کی منو یتیمم کرد
یه وقت دیدن سر از یه طرف افتاد نازدانه ابی عبدالله هم از یه طرف
حسین جان حسین جان حسین جان