حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

■حکمت شماره ۱۱۳

●و قال علیه السلام: الهم و نصف الهرم

●حضرت امیر که جان عالم به فداشون می‌فرماید:

هم یعنی اندوه ناراحتی هرم با ه دو چشم یعنی پیری. می‌فرمایند اندوه خوردن نیمی از پیریه.

 

یعنی آدم به دو صورت پیر می‌شه:

یکی سنش میره بالا . یکی اینکه غم و اندوه پیرش می‌کنه.

مثلاً ریشاش سفید میشه سنی نداره ولی انگار که خیلی سنش زیاده.

مثلاً وقتی هی غصه می‌خوری اندوه می‌خوری یه اصطلاح‌های پزشکیش هست نمی‌دونم چه اتفاقی می‌افته خون چه جوری میشه، معده چه جوری میشه که، بدن شروع می‌کنه به بهم ریختن وقتی هم بدن به هم می‌ریزه دیگه عقل هم کار نمی‌کنه ،

چون میگن عقل سالم در بدن سالم

من خیلی دیدم که طرف جوونه ولی هم بدنش پیر شده و هم مخش دیگه کار نمی‌کنه پس اگر می‌خواهید به اونجا نرسید غصه نخورید.

بی‌خیال باشید یعنی بی‌اعتنایی دنیاست دیگه.

آدم نباید اعتنا بکنه از کجا معلوم که اگر یه کاری انجام می‌شد یا نمی‌شد بهتر می‌شد.

مثلاً یه وقتایی یه سری امور نباید بیخیال باشید اونجا مثلاً در مورد بچه‌هاتون.

امورات دنیایی رو نباید غصه خورد حالا مثلاً یه چیزی شد گذشت و رفت دیگه غصه خوردن نداره.

الان تو بچسب از این به بعدتو رو اصلاح کن .

نماز بخون با خدا باش. نظر من اینه دیگه آدم نباید فکرشو بکنه اونی که مرد تموم شد دیگه تموم شد.

خدا بهتون خیر بده و یک جمله هم عرض مصیبت و روضه

دلهامون رو روانه حرم آقاابا عبدالله بکنیم. می‌خوام یه جمله عرض کنم به امام زمان علیه السلام

می‌خوام بگم آقا جان ما جیره خوار جد غریبتون حسینیم و هر روزم میایم اینجا بهونه پیدا کنیم و یه گریه‌ای بکنیم برای جدت

امروز شما آقایی بکن و کاسه‌های گدایی ما رو پر بکن

کاسه گدایی رو سمت شما دراز کردیم الانم می‌خوایم یه بهونه‌ای پیدا کنیم و گریه کنیم

فرمودند آقا امام حسین رو در خواب دیدم همه بدنش تیر و نیزه بود امام صادق فرمود ۱۹۵۰ زخم

من یه وقتایی فکر می‌کنم به این میگم آخه مگه بدن جای چند تا زخمه ۱۹۵۰ تا یعنی چی

یعنی اونجایی که خواهرش می‌گفت نیزه‌دار با نیزه می‌دهد شمشیردار با شمشیر یعنی هی ضربه روی ضربه می‌اومد

این آقا میگه دیدم هنوز از زخم‌هاش خون جاریه گفتم آقا شما هنوز زخمات خوب نشده

گفت انا قتیل العبرات من کشته اشک چشم شیعیانم

یعنی اشک چشم شیعیان مرهم بدن منه وقتی اونها گریه می‌کنند زخم‌های بدن من خوب میشه گفت وقتی که از خواب بیدار شدم اینو گفتم

دیگه همه جا روضه خوانی و اینا انجام شد و مدتی بعد دوباره حضرت رو در خواب دیدم

اما همه بدن خوب شده الا دو تا زخم

یه زخم روی کمرشون یه زخمم روی قلب آقا ابا عبدالله بود

عرضه داشتم یا اباعبدالله

اینا هنوز خوب نشده فرمود نه تا قیامت باقی میمونه

گفتم چیه این زخمها گفت: این که روی کمرمه داغ برادرم ابوالفضله

این داغی که می‌بینی توی قلبم هست داغ پسرم علی اکبره

حالا من عرضه بدارم یا اباعبدالله اون لحظه‌ای که نگاهت به بدن اربا اربا افتاد

گریه کردی بلند بلند هم گریه کردی

السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله

سپه کوفه و شام ایستاده

به تماشای شه و شهزاده

شه به روی نعش پسر افتاده

همه گفتند حسین جان داده

هی صدا می‌زد ولدی علی

علی الدنیا بعدک العفا

صورتش رو گذاشت رو صورت علی اکبر

حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *