بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۱۱۴
●حضرت امیر صلوات الله علیه جان عالم به فداشون میفرمایند:
ینزل الصبر علی قدر المصیبه
حضرت میفرماید صبر و شکیبایی نازل میشه، فرود میاد به اندازه مصیبت .
اگر یه کسی مصیبتش کوچیک باشه صبرشم همون اندازه میاد براش نازل میشه .
یه کسی مصیبتش خیلی بزرگه ، می بینی صبرشم خیلی بزرگه.
پس خدای متعال این صبر رو به اندازه مصیب میفرسته . یه آیه قرآن داریم این آیه رو هم توجه کنید،
سوره هجر آیه ۲۱ میفرماید:
و من شی ، هیچ چیزی نیست اَن نافیس داره نفی می کنه هیچی نیست الا
عندنا خزائنه ، مگر اینکه خزینه ش پیش خداست .
تو این عالم وجود هیچی نیست مگه اینکه خزینه پیش خدا میگه
عندنا، عندنا خزائنه و ما ننزل
و اینها رو ما نازل نمیکنیم جز الا به قدر المعلوم ، مگر به اندازههای معین ، به اندازههای مشخص .
پس خزینههاش پیش خداس .پس به اندازه نازل میشه ، این صبرم از همون مقوله است که آدمی یکی میبینی ، مثل یه استخر کوچولو ، یه نسیم بهش میخوره این موج میزنه.
یکی رو هم می بینی مثل اقیانوس بزرگه باید طوفان بیاد که این رو به همش بزنه .
بخاطر همینه که بهش میگن اقیانوس آرام دیگه، اقیانوس آرام به خاطر اینکه موجهای گسترده اون رو نمی تونن بهمش بزنن .
مومنم خصوصیتش همینه که صبر میکنه بعد به خاطر همین میگن
المومن کالجبل مومن مثل کوه میمونه
لا تحرک بالاواصل ، باد نمی تونه مومن رو تکونش بده.
مومن صبری فوق العاده داره که خدای متعال حالااصل صبر رو همبراتون میگم امیر المومنین فرمود :
اصل الصبرحسن الیقین بالله
ریشه صبر یقین به خداس .
جناب ابراهیم رو میزارن توی منجنیق جلو چشمش ، هرکی هیزم میاره می ندازه اونجا ،
می دونه که دارن هیزم درست می کنن کوهی از چوب اینها درست بکنند آتیش بکنن بندازنش تو آتش منتها یقین به خدا داره .
این یقین به خدا او را آرومش می کنه استوارش می کنه ، صبور، صبر یعنی همین دیگه . صبرم یعنی همین خدا هستش توکلت الله
میریم جلو ببینیم چی میشه. این اصل صبر.
خب یه نکته دیگه هم عرض بکنم . یکی از راههایی که ماها میتونیم سعه صدر پیدا بکنیم، بفهمیم کی به کیه ؟چی به چیه ؟ مرور و مطالعه حالات انبیاء، شهدا، گذشتگان،صلحها .
اینها رو آدم مرور کنه ببینه که حوصله اینا چقدر بوده ، طاقت اینا چقدر بوده ،
اونا چقدر اذیت شدن ، اینا رو مطالعه کنه کم کم ایشالله دستش میاد که مثلاً باید آدم هایی که صبور نیستن آدم هایی که حوصله ندارن ، فرمود عمرشون کمتره.
چون عصبشون مشکل داره ، قلبشون مشکل داره به خاطر همون غم و غصههایی که میخورن.
حکمت دیروز الهم النصف الحرم یعنی غم وغصه نصف پیریه.
اونی که صبر نمیکنه زود پیر میشه بعدشم عمرشم کوتاه میشه .
این حدیث رو از امیرالمومنین هم گوش کنید قشنگه
من احب البقا فلیعد للمصائب قلباً صبورا
حضرت میفرماید کسی که دوست داره عمر طولانی داشته باشه باید قلب صبوری داشته باشه در برابر مصیبت .
پس اگر دست به زانو بگیره و آخ و آی و وای و اینا راه بندازه کار جور در نمیاد از آب در نمیاد .
ادامه حدیث حکمت امروز صبح رو نگاه کنید
و من ضرب یده علی فخذه
هر کسی دست گذاشت روی رون پاش دیدی یه مصیبت میاد خب طرف مصیبت زده میشه دستش رو میذاره روی رون پاش
میگه وای وای همین که دستش رو گذاشت روی رون پاش نگاه کنید
عند مصیبتهی ، هنگام مصیبتش، دستش رو گذاشت روی رون پاش یا زد روی رونش این جوری محکم میزنه، هی میزنه روی رونش
حبته اعمالش حبت میشه. خدا میخواست به تو اجر بده بابت این صبر، خرابش کردی نابودش کردی .
خب حالا اون مصیبت که اومده دیگه جزع و فزع نکن .
پناه بر خدا . خدا ان شاءالله به ما یه توفیقی بده که بتونیم مثل کوه باشیم.
حالا از خدا هم بخوایم که تو مشکلات و گرفتاریها آدم صبور باشه .
تو این عالم خلقت من یه خانومی رو میشناسم که خیلی صبور بود خیلی صبر کرد کوه صبر بود اون هم اولیا مخدره زینب کبری سلام الله علیهاس
صاحب کتاب کبریت احمر خب گفته زینب سلام الله علیها پدرشو از دست داد جدشو از دست داد حضرت زهرا رو ازدست دادامام حسن از دست داد
اما میگفت عیب نداره حسینم هست
داداشم هست این یکی که هست انگار همشون هستند
گفت عاشقی رو بعد از حضرت زینب آدم یاد بگیره چه عشقی داشت نسبت به امام حسین علیه السلام
بعد شب عاشورا امام سجاد علیه السلام میفرماید عمم زینب داشت از من پرستاری میکرد
پدرم تو خیمه بغل داشت شمشیرش رو تیز میکرد
یا در اف لک من خلیلی بعد داشت این شعرها رو میخوند شعرهایی که حکایت از بیوفایی دنیا داره
یعنی این شعرها رو کی میخونه اونی که دیگه کارش تمومه دیگه میخواد عنقریبه که از این دنیا بره
میگه عمم زینب تااین شعرها رو شنیدیه مرتبه سراسمیه از جا بلند شد دوان دوان این سمت خیمه آقا اباعبدالله حرکت کرد
خودش رو رسوند به برادر
انداخت به پاش صدا زد داداش این شعرها چیه میخونی
اونجا دارد آقا ابی عبدالله دست رو سینه خواهر گذاشت انقدر گفت عمه سادات رو آرامش کرد بعد لحظهای هم که میخواست وداع بکنه دوباره اونها رو دعوت به صبر کرد
وقتی ابی عبدالله داشت میرفت سمت میدان
یه مرتبه دید از پشت سر یه صدایی بلند شد مهلا مهلا یابن الزهرا پسر فاطمه صبر کن اجازه بده
بعد آقا ابی عبدالله وقتی صبر کرد دارد اینجا پیراهن کهنه تن برادر کرد گفت عوض مادر زیر گلوت رو هم ببوسم
زیر گلوی برادر رو بوسه زد
بعد اینجا ابی عبدالله دعوت کرد به صبر
زینبم صبر کن آرام باش چه وصیتهایی کرد
این خانم هم به معنای واقعی کلمه صبر کرد
همه جا صبر کرد اما شاید بعضی جاها شما بگید که این بی تابی بوده خب عیبی نداره بیتابی برای امام حسین تو روضه حسین
تو خط امام حسینم عیب نداره حتی اگر یه وقتی به لطمه هم زد عیب نداره
اون ساعتی که از روی تل زینبیه یه نگاه کرد دید نیزهدار داره با نیزه میزنه
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
فدای اون خانومی بشم که دوان دوان سمت گودال اومد وارد گودال شد صدا بزنه
گلی گم کرده م می جویم او را
به هر گل میرسم میبویم او را
برادر رو پیدا نمیکنه یه وقت دید صدا میاد
اخی الی از گوشه گودال یه صدا میاد خواهرم بیا سمت من
شمشیر شکستهها رو کنار زد نیزه شکسته ها رو کنار زد
چه دید یه بدن بی سر دید
صدا زد ا انت اخی آیا تو داداش منی
این حرف یه معنی داره میخواد بگه داداش ۵۰ سال برات مادری کردم
حالا چرا هرچی میکنم تشخیص نمیدم تو برادرم باشی خم شد لبهاش رو گذاشت رو رگهای بریده
یه مرتبه دید یه نازدانه ی داره دامنش رو میکشه صدا میزنه
عمتی زینب عمه هذا نعش من
این بدن بدن کیه معطل نکرد این دختر رو سریع جواب داد صدا زد هذا نعش ابیک
این بدن بدن بابای غریبت حسینه
میدونی چرا معطل نکرد چون گفت اگه بخوام معطل کنم نمیتونه بدن بابا رو بغل بگیره چون نامردا با تازیانه داشتن میزدن
حسین جان حسین جان حسین جان