بسم الله الرحمن الرحیم
بحث ما در رابطه با حوادث بعد از آقا رسول خدا هستش
و حکومتی که درست شد دولتی که درست شد با اجتماع عدهای
و به اتفاق یک عدهای رسیدیم به اینجا که حالا بعضی از مورخین علناً یه سری نکتههایی رو آوردن تو کتاب هاشون
یه سری مطالبی رو آوردن حاکی از این هستش که اونها به زور وارد خانه شدند و رفتارهایی رو انجام دادند
کارهایی رو کردند که بعدا اظهار پشیمانی کردند آخرین مطلبی که عرض کردیم پشیمانی ابوبکر بود
در هنگامی که از دنیا داره میره وصیت میکنه و نکاتی رو میگه
میگه من تاسف نمیخورم برای هیچ چیزی مگر سه چیز که ای کاش این سه تا کار را انجام نداده بودم
که از جمله اون کارهاش به گشودن درب خانه فاطمه زهرا سلام الله علیها اشاره میکنه
که میگه ای کاش اینو من انجام نمیدادم که نکاتی رو بود عرض کردیم جلسه قبل.
حالا جوهری مطلبی رو میاره که امروز میخوام به این بپردازیم نکتهای هست
که وقتی امیرالمومنین علی علیه السلام به زور و عنف به مسجد میبرند
حضرت هی میفرماید که من بنده خدا و برادر رسول خدا هستم
من بنده خدا و برادر رسول خدا هستم اما کسی میگه به حرف آقا گوش نمیکرد
اونجا به هر صورت اون حضرت رو تا پای منبری آوردن که بر فراز اون منبر ابوبکر نشسته
آدم از غصه بمیره برا همین یه جمله جا داره که میگه آوردند
و او رو ازش بیعت خواستند و آقا امیرالمومنین علی علیه الصلاة و السلام فرمود ببینید
من به حکومت از شما سزاوارترم و من با شما بیعت نمیکنم
این شما هستید که باید بیاید با من بیعت بکنید شما زمام حکومت رو به چه دلیل از انصار گرفتید
دلیلتون بر انصار چی بود که گفتید آقا نه از شما نباید خلیفه باشه
باید از ما باشه دلیلتون چی بود آیا غیر از این بود که گفتید
ما فامیلای پیغمبریم ما از قریشیم پیغمبرم از قریشه
پس حکومت باید از قریشیها باشه شما به این دلیل حکومت از انصار گرفتید دیگه
انصارم به همین دلیل راضی شدن که بیان زیر بیرق شما سینه بزنند
آیا غیر از اینه خب پس من هم به همون دلیلی که شما بر انصار آوردید استدلال میکنم به شما
تو قریش کدوم شما از من پیغمبر نزدیکتره
اگر شما تقوا دارید اگر یه وقتی هست که تقوا ندارید که هیچی دیگه
هر چقدر دلت میخواد برو اما اگر تقوا دارید اگر انصاف دارید حق ما رو در حکومت به رسمیت بشناسید
وگرنه دیری نمیگذره که عاقبت بد این ستم که به ما روا داشتید
گریبان شما رو خواهد گرفت اینو آقا امیرالمومنین علی علیه السلام تو مسجد بهش اشاره میکنه
بعد عمر میگه که من تو رو رها نمیکنم مگر اینکه بیعت بکنی
آقا امیرالمومنین خب این فشار این زور این تهدید خب کجا اجتماع کردن
کجا مسلمونا اجماع کردن اجماع زورکی داریم
گفت من تو رو علی رها نمی کنم مگه این که بیعت بکنی
آقا امیرالمومنین فرمود عمر شیری رو میدوشی که بخشی از اون به تو خواهد رسید
اساس حکومت ابوبکر را محکم بکن تا فردا ابوبکر این حکومتو دو دستی به تو تحویل بده
به خدا قسم نه سخن تو رو میپذیرم و نه از ابوبکر پیروی میکنم
اینجا آیا تهدید به مرگ کردند بله تهدید به مرگم کردند
این تاریخ الخلفا که منسوب به ابن قتیبه هست میاره میگه که
بعد از اینکه حضرت رو مجبور به بیعت کردن حضرت فرمود
اگر این کار را نکنم شما چه خواهید کرد اگر من علی بیعت نکنم شما چه خواهید کرد
در جواب گفتن قسم به اون خدایی که جز او خدایی نیست گردنت علی گردنت رو میزنیم
آقا فرمودند پس اگر شما گردن من علی رو بزنید گردن بنده خدا رو زدید
شما همتون که بنده شیطانید اینجا رو کره زمین کی مصداق کامل و اتم بنده خداست
کی عبودیت رو داره نمایش میده حضرت فرمود پس در این هنگام شما گردن بنده خدا و برادر رسول خدا را زدید
اولین کسی که انکار میکنه برادری رسول خدا رو نسبت به امیرالمومنین عمر هستش
انکار کرد دیروز دیدن روزهای قبل دیدن مکرر دیدند که پیغمبر میفرمود
علی برادر منه همش جابجا میفرمود علی برادر منه
اولین کسی که انکار کرد تو روز روشن جلو چشم همه خلایق عمربن خطاب بود
گفتش که بنده خدا بودن بله اما برادر رسول خدا نخیر انکار کرد
ابوبکر ساکت رو منبر نشسته بود هیچ حرفی نمیزد یک کلام حرف نمیزد
عمر رو کرد به ابوبکر گفت ابوبکر نمیخوای تو یه دستوری بدی
خب چرا لالمونی گرفتی خفه خون گرفتی یه کلمه بگو یه دستوری بده
یه ابوبکر جواب داد گفت مادامی که فاطمه در کنار او هست من او رو به کاری اکراه نمیکنم
او رو به کاری اجبار نمیکنم تا فاطمه در کنار او هست اینه معنای زوجاجه
اینه معنای شیشه که میگه که اگر این شیشه نباشه خب چراغ دیدید چراغ
اگر شیشه نداشته باشه باد بهش میخوره نور خاموش میشه
این معنای زجاجه تو اون آیه که حالا معروف هست همتونم بلدید
گفتش که مادامی که فاطمه در کنار او هست من علی رو به کاری اجبار نمیکنم
خب اگه اجبار کنن حضرت بیعت نکنه گردن آقا امیرالمومنینو میزنن دیگه
دارد اینجا آقا خب دست برداشتن از حضرت غذاتو رها کردن
دارد آقا امیرالمومنین علی علیه السلام وقتی داشت میومد سمت منزل یه نگاهی به قبر رسول خدا کرد
خب ببینید خیلی اینجا لحظه لحظه سخت و جان سوزی بود
همسر مکرمهاش رو بین آتش و دود سوزاندن پهلوی او رو شکستند
فرزند او رو کشتند او رو به اکراه طناب به گردنش دستش انداختن
تا مسجد کشوندن اینجوری شمشیر روی گردنش گذاشتن بعد وقتی داشت میومد سمت منزل
چشمش به قبر رسول خدا افتاد یه نگاهی کرد اشک تو چشمات جمع
همینجوری یک مرتبه سیل اشک جاری شد صورت مبارکش پر از اشک
جلو خلایق جلو چشم همه فریاد زد ای فرزند مادرم یعنی رسول خدا
پیغمبر رو حضرت صدا زد ای فرزند مادرم ان القوم استضعفونی این جماعت من رو ضعیف بی یار و معین پنداشتند
و کادو یقتلوننی بر من غلبه کردند منو تنها گذاشتند
نزدیک بود که من رو بکشن این سقیفه ریشه همه بدبختیهاست
سقیفه ریشه همه نکبتهاست ببین یه سدی خراب میشه سیلی جاری میشه
خونهها رو خراب میکنه این میاد یه وقت میبینی گلاش بعد از سالیان سال تو خونه من و شماست
این گلها از کجا اومده نکبتها از کجا اومده این نکبتو کثیفی و این آلودگی از کجا اومده
آیا غیر از اون نقطه اصلی شروع سقیفه آغاز همه بدبختیهای جهانه
و لذا وقتی کمیت میاد پیش امام باقر علیه الصلاة و السلام شروع میکنه به شعر خوندن
میگه که اینها تیر انداختند منتها از کمان دیگران از کمان دیگران اشاره کرد به سقیفه
کمیت جلو امام باقر علیه السلام اشاره به همین ایام
دارد امام باقر علیه السلام دستاشو به آسمان بلند کرد گفت
خدایا کمیتو بیامرز یا امام باقر شما کمیت رو دعا کردید
برای اینکه اینو فهمید و اینو به زبان آورد دیگه حالا ما هم اینجا نشستیم
تو این مجلس اینو فهمیدیم و به این اشاره کردیم یا امام زمان آقا جان یا صاحب الزمان
شما هم برای ما دعا بکن اول ماه مبارک رمضان بلکه آمرزیده بشیم
بلکه از این فیوضات ماه مبارک رمضان بهرهمند بشیم
خیلی سخت بود برای آقا امیرالمومنین کربلا اگر شما ببینید امام حسین رو
اینطوری مثله کردند کربلا اسب تاختن روی سینه امام حسین
اگر میبینید اسب تاختن رو پشت امام حسین اینا همش ریشش در سقیفه است
اگر فاطمه سلام الله علیها نبود همونجا امیرالمومنین رو مثله کردند تیکه تیکش میکردند ولی خب توی مدینه دستشون به امیرالمومنین نرسید
تو کربلا وقتی دستشون به جگر گوشه رسول خدا رسید
دیگه تا میتونستن هر کاری کردن هر کاری کردن
زان تشنگان هنوز هم به ایوب میرسد فریاد العطش ز بیابان کربلا
آه از دمی که لشکر اعدا نکرد شرم
کردند رو به خیمه سلطان کربلا
اول چون رو کردند به خانه امیرالمومنین تونستن اینجا رو کنن به سمت خیمه ابی عبدالله حسین علیه السلام
یه جمله روضه من باشه عرض مصیبتم باشه روز اول
هر وقت عزیزان رفقا بزرگواران امروز که ماه مبارک چشمتون به آب افتاد
بگید صلی الله علیک یا اباعبدالله
حتی من بالاترشم بگم چشمتون به نان و غذا هم افتاد بگید
صلی الله علیک یا اباعبدالله
بچههای حسین هم گرسنه بودن هم تشنه بودند
به فدای اون صورتهایی بشم که آفتاب خورده بود زخمی شده بود پاها
صورتها با کعبه نی انقدر به این سر و صورت این بچهها زدن
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
به فدای اون سری بشم که جلو چشم خواهر به بالای نی رفت
به فدای اون بدنی بشم جلو چشم خواهر زیر سم اسبها رفت
حسین جان حسین جان