حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

?حلیه المتقین

?قسمت بیست و هفتم

آداب خوردن و آشامیدن

امام صادق علیه السلام فرمودند که :

به سند معتبر نقل شده که امام صادق علیه السلام نون ها فرنی نفیس و حلواهای لذیذ رو بسیار به مردم می‌خوروندند.

یعنی حضرت نون فراهم می‌کردند فرنی خوب درست می‌کردند حلواهای خوب درست می‌کردند بعد اینا رو حضرت به مردم می‌خوروند

و می‌فرمودند که ، هرگاه خدا به ما توسعه میده ما هم توسعه میدیم

خدا وقتی جیب ما رو پر کرد ما هم دریغ نمی کنیم اماهم همینجوری انفاق می کنیم و مردم رو دعوت می کنیم

سفره می‌ اندازیم و خلاصه یا مثلاً اطعام می‌کنیم یا مثلا تو مجالس اطعام می کنیم.

در یه حدیثه و هر وقت خدا به ما تنگ می‌گیره ما هم تنگ می‌گیریم ،

ما هم به ناچار دایره کمک به مردممون محدود میشود. نه اینکه ما بخوایم تنگ بگیریم چون کم میشه دیگه ناچاریم.

در حدیث معتبر دیگه از اون حضرت هستش که سه چیزه که خدای تعالی در قیامت مومن رو بر اینها حساب نمی‌کند

سه تا چیز هستش که خدا در قیامت از اینها حساب نمی‌کند ؛

یک. اون طعامی که می‌خوری ، غذایی که می خوری.

دو. جامه‌ ای که بپوشی لباسی که بپو شی .

سه. اون حاج خانمی که خدا بهت داده یاورت شده و تو رو از حرام نگهت میداره .

من می‌تونم یه منبر الان برای شما صحبت بکنم در مورد اینجور خانوما ، بعد یه زنی هم هست مردش رو بیچاره می کند

این مرد میاد از خونه بیرون هزارتا گناه می‌کنه تا برسه خونه ، یه زنی هم هست مردش رو چنان تامین می‌کنه مرده چشمش دیگه آلوده نمیشود

به گناه اصلاً نمی خواد چشمش بره سمت گناه این زن کجا اون زن کجا اینا.

این زن دومی رو زنی که نمیزاره مردش به گناه بکشد این زن جاش تو بهشته.

بهترین جا این زن رو می‌برند پیش حضرت زهرا سلام الله علیها.

اون یکی زنه تا مرده میره میگه برو‌ کنار دهنت بو میده…. خوشم ازت دیگه نمیاد

این زن رو منفی طبقه منفی هفت می‌برند می‌برند کنار مار و عقربا.

ابوخالد کابلی میگه که به خدمت امام باقر رفتم حضرت چاشت طلبیدند یعنی صبحونه خواستند

من با اون جناب طعامی خوردم که هرگز نیکوتر از اون و پاکیزه تر از اون نخورده بودم تو عمرم.

فرمود : طعام ما را چگونه دیدی ؟ گفتم فدات بشم ، آقا جون من تا به حال تو عمرم اینجور غذا نخورده بودم .

لکن این آیه کتاب خدا یادم اومد ، اومده سر سفره امام باقر علیه السلام نشسته غذا خورده غذای خوبم خورده

یهو این آیه یادش اومده ؛

ولتسعلن یومئذ عن النعیم

یعنی روز قیامت نعمت‌های الهی سوال میشه.

گفت من این آیه یادم اومد یعنی این غذا که خوردیم روز قیامت از ما سوال می‌کنند

فلان غذا رو بده امام باقر فرمود : منظور از نعیم مذهب تشیع و ولایت اهل بیته.

قیامت خدا از پلو مرغ سوال نمی‌کند ، خدا بهت میگه ما به تو امام زمان دادیم تو روز و شب چقدر یاد امام زمانت کردی؟

من به تو امیرالمومنین دادم تو شیعه بودی تو اون تو آمریکا بود اون بیچاره تو آمریکا من تو رو آوردم اینجا با اهل بیت آشنا کردم تو با اهل بیت چیکار کردی؟

روز قیامت خدا از ولایت ما سوال می‌کنه از مذهب تشیع سوال می‌کنه ،

که در روز قیامت از شما از اینا سوال می‌کنن نه اینکه من به تو مثلاً چلو گوشت دادم به تو لباس خوب دادم به تو مثلاً فلان نعمت‌های دنیا رو خدا سوال نمی‌کند.

یه سند صحیح از حضرت صادق علیه السلام هستش که ، حق تعالی از اون کریم‌ تره که

مومن رو از مومن در مورد خوردنی‌ها و آشامیدنی که تو دنیا بر او حلال کرده سوال کند.

پس از چی سوال می‌کنه؟؟

ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام . روایت بازم اینجا هستش که اگر شما در حالت سیری یه چیزی بخورید

این موجب پیسی میشه ، یعنی صورتت لکه میفتد صورتت لک و پیس میشود.

امام صادق علیه السلام از آقا جانمون نقل شده که سه چیزه که خدا بدش میاد ،

از سه چیز خدا دشمن میداره اینها رو این سه چیز چیه یکی. خوابیدن بدون بیداری شب

نمازعشاء رو خوند شام رو خورد گرفت خوابید بعد دیگه این بشر بیدار نمیشود تا طلوع آفتاب

اینجوری خدا بدش میاد . حالا ماها الان خیلی از شب بیداریم خیلی حالا تا یازده ، دوازده بیدارند

بعد از اون ور هم دوباره بیدار می‌شوند کمی از شبا می‌خوابند اما بعضیا هستند همه شبها می‌خوابند خدا بدش میاد.

دو. خندیدن جایی که محل تعجب نیست

یه وقت آدم یه چیز تعجب آمیزی می بیند می‌خنده.

اما وقتی یه چیزی تعجب آور ندیدی برای چی همش می‌خندی؟ خدا بدش میاد .

سوم. خوردن غذا در هنگام سیری

مگه میشه آدم درحال سیری مثلاً شما دیدی یه غذای خوشمزه هست سیرم هستی میشه نخوری باید بخوریم.

یه طبیب یهودی اومد مدینه ، یه ماه گذشت دید کسی نیومد اعصابش خورد شد اومد پیش پیغمبر گفت ،

چون من یهودیم هیشکی نمیاد از مسلمونا تو اینجوری به مردم یاد دادی پیش یهودی نرید؟

پیغمبر فرمود : مریض نمیشن که بخواند بیایند پیش تو ، همین یه کلمه فرمودند مریض نمی‌شنود

بعد اومد دیگه هیچی هم نگفت ، اومد بیرون و مردمو دید و به مردم گفتش که شما چیکار می‌کنید مریض نمی‌شید ؟

اینها گفتند به خاطر این مریض نمی‌شیم چون ما دستورات پیغمبرمون رو عمل می‌کنیم ،

پیغمبر ما فرموده در حالت سیری غذا نخورید

قبل از اینکه سیر بشید دست از غذا بکشید ، تا گرسنه خوب گرسنه نشدید دست به سمت غذا دراز نکنید.

ما این دستورات و عمل کردیم مریض نمیشیم مشکل پیدا نمی‌کنیم.

روایت داریم تمام مریضی ها از پرخوری جز تب ،

من حالا یه جمله اینجوری بگم ، آی مسلمونا ای کاش فقط به دستورات خوردن و اینجور چیزها بسنده نمی‌کردید

همه دستورات پیغمبر عمل می‌کردید شما فقط دستورات پیغمبر رو در مورد خوردن و غذا و اینجور چیزا عمل کردید

چرا پس بقیه دستورات ، همه دستورات پیغمبر عمل می‌کردید تا هم جسمتون هم روحتون سالم بمونه

شما یه تیکه رو عمل کردید یه تیکه رو عمل نکردید ، چرا گفت به اهل بیت من محبت کنید چرا این دستور عمل نکردید؟

چرا گفت به حسین من محبت کنید حسین منی و انا من حسین

حسین از منه منم از حسینم

اینم دستور پیغمبر بود که به حسین احترام کنید پس چرا به این عمل نکردید؟

شیخ جعفر شوشتری آورده میگه امام حسین علیه السلام پیشونیش نور میزد بیرون از پیشانی امام حسین نور تلالو می‌کرد

نوشتن اینارو تو روایت هست از گلوی امام حسین نور بیرون میومد

ازگلو پیشونی نور داشت گلو نور داشت

چرا این پیشونی بعد آقایون مردم می‌گفتند می‌گفتند چرا پیغمبر امام حسین پیشونیش نور داره

به اینکه پیغمبر از بس بوسیده گفتند به خاطر کثرت بوسه‌های پیغمبره

پیغمبر از بس این پیشونی رو بوسیده از بس این گلو رو بوسیده اینا نور دارد

بعد شیخ جعفر شوشتری اضافه کرده میگه روز عاشورا فهمیدن مسلمونا که پیغمبر جای سنگ تراشیده رو می بوسیده

چون اولین سنگی که به امام حسین اصابت کرد سنگ قلاب بود از دور یه نامردی این چرخوند چرخوند چرخوند پرتاب کرد

این اومد من پناه می‌برم به خدا فقط میگم یه لحظه شما تصور بکن این سنگ قلاب خیلی بده

خیلی بده این سرعتی که از سنگ قلاب درست میشه پناه می‌برم به خدا

این اولین سنگ به امام حسین اینجوری خورد پیشونی ابی عبدالله شکست

شیخ جعفر میگه روز عاشورا فهمیدن پیغمبر جای سنگ تراشیده رو می‌بوسیدش

بعد گلو هم نور داشت نانجیب نشست رو سینه ابی عبدالله بعد هی خنجر کشید

دید خنجر کار نمی کنه گفت امان حسین فرمود نامرد این جای بوسه های پیغمبره

اینطوریه چرا به همه دستورات پیغمبر شما عمل نکردید به همه دستورات پیغمبر عمل می‌کردید تا هم جسمتون هم روانتون سالم بمونه

امروز صبح دلامون رو ببریم کربلا بگیم

صل الله علیک یا اباعبدالله

سه‌شنبه‌ها ما روضه حضرت رقیه می‌خونیم بزارید همون روضه رو بخوانیم

منتها دلامون کنار حرم امام حسینه

امام حسینم دخترش رقیه خیلی دوست داره اونجوری که من می‌فهمم خیلی دوست داره

بگیم یا اباعبدالله تو رو بحق اون نازدانه‌ای که دست گذاشته بود رو رگ‌های بریده

گلوی تو هی می‌گفت کی این رگها رو بریده

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *