بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
جلسه سی و هفتم
در ادامه ی فرمایشات خانم حضرت زهرا سلام اللّه علیها، می رسیم به این عبارت
خدای متعال صله رحم رو قرارداد برای طولانی شدن عمر، یعنی این صله رحم محلی است برای تاخیر در مرگ
اگر به کسر میم بگیم اونجام اسم آلت میشه یعنی ابزار یعنی وسیله ی تاخیر در عمر
صله رحم خودش وسیله ای است برای تاخیر در عمر در هر دو صورت دلالت داره
در طولانی شدن عمر می کنه من مات حروف اصلیش از نمو است
نمو یعنی رشد ابزاری است برای رشد عدد اگه صله رحم کنید به خویشان و ارحام خودتون نیکی بکنید
عدد شما زیاد میشه به عدد جمعیتی، اسم آلت است من مات وزنی است بحثی دارد
مثل مقراض یعنی وسیله برش اینم تو همون وزن اومده من مات،
مقراض وسیله ی رشد برای عدد جمعیت خب حالا اینجا صله رحم بحثی است که
خدای تبارک و تعالی برای ما رحم رو قرارداده برای چی؟ مثلاََ شما سه نصف شب
یه مشکلی پیدا میکنی خب اولین کاری که میکنی زنگ میزنی به برادرت خواهرت
پسرعموهات یا جایی گیر میفتی اولین کسایی که دورت جمع میشن قوم و خویشات هستن
دیگه بعد کارایی که انجام میدن چجوریه؟ نوعاَ بی منت انجام میدن
در حالیکه همون کار رو بخوای انجام بدی کارگراز بیرون بیاری کلّی پول میگیرن
مثلاَ تو این ختم ها دیدیم دیگه فامیلا میان ختم میگیرن سفره میندازن غذا درست میکنن
جمع میکنن و میشورن میبرن همه کارها رو انجام میدن.شما از بیرون کارگر میاری؟
پس یه چیز مفت و مجانی خدا برای ما گذاشته حالا یه کسی بیاد بی اعتنایی بکنه
ناسپاسی بکنه خب این بیاد پشت پا بزنه به چنین نعمت بزرگی خب این چیه؟
خیلی روحیه ی بدی هست خدا یه نعمتی براش گذاشته بعد میاد نادیده میگیره
قطع رحم میکنه و لذا اینا همش آثار صله رحم است سه سال عمر داری رفتی صله رحم کردی میشه سی سال
یه کسی اومده بوده محضر آقا فرمودند: تو عمرت گویا خیلی کم بوده باید خلاص میشدی
بگو ببینم چیکار کردی گفت من جایی کار میکردم پنج درهم بهم پول میدادن
نیاز به پولش نداشتم یه دایی داشتم گرفتار بود گفتم پنج درهم رو بدم به دایی
آقا فرمودند آهان! تو باید میرفتی ولی این کار رو که کردی؛ عمرت زیاد شده
خدا عمر دوباره انگار بهت داده یا مثلاََ در روایات داریم هر وقت ملّتی صله رحم رو ترک کردند
اموالشون در دست کی قرار گرفت؟ اَشرار حالا یه نکته خدا رحمت کنه آقای مصباح میفرمود:
این اعمال خودبخود ارزش اخلاقی دارن آدم رو مستعد میکنن به کمال مستعد می رسونن
مثلاََ حاتم طایی رو دارد خدا بخاطر بخشش هایی که کرد بخاطر بذل و بخشش
خدا به جهنم نمیبرش گرچه او رو به بهشت در همسایگی انبیاء نمی برند
اما اینگونه اعمال او کمک میکنه از عذابش کاسته بشه و به جهنمم نمیبرن
خب حالا اگه ایمان داشت این کارها رو برای اطاعت خدا انجام میداد
حاتم طایی رو دارم میگم پس این اعمال خود بخود ارزش دارند
حالا اگه حاتم این کارها برای خدا میکرد هم ارزش اخلاقی داشت هم عبادت محسوب می شد
مثلاََ شما داری ورزش میکنی چرا ورزش میکنی؟ میخوام بدنم سالم بمونه
حالا اگه این ورزش رو برای اینکه خدا دوست داره انجام بدی این ورزش میشه عبادت
یه وقت بخاطر خود ورزش کردن ورزش میکنی؛ این ارزش اخلاقی داره مطلوبه
یه وقتی هم بخاطر اینکه خدا دوست داره انجام میدی چی میشه؟ عبادت میشه.
حالا این صله رحمم همینطوره یه وقتی هست دوست داری فامیلا رو دور خود جمع بکنی
بری دید و بازدید قدیما یادش بخیر یه چیز داشتیم بنام شب نشینی
جمع میشدیم چایی میخوردیم میوه می خوردیم صحبتی می کردیم
می رفتیم خونه عمو و اونا میومدن الان دیگه هیچی یه چایی خشک و خالی می خوردیم
واقعاَ عددمون زیاد نمی شد؟ الان نگاه میکنی یه خانواده سه تایی یه خانواده چهار تایی دوتایی خانواده ی پنج تایی،
اما وقتی صله رحم میری نگاه میکنی یهو می بینی میگی آقا ما چقد زیادیم
عددتون زیاد میشه، عمرتون برکت پیدا میکنه حالا اگه بیای بگی من خوشم بیاد و کیف بکنم
نیست چون خدا صله رحم رو دوست داره ببین شما همون اولش که میخوای بری ان شاءالله
دوباره این شب نشینی ها راه بیفته از وقتی خانه ها آپارتمانی شد این داستان ها هم جمع شد
یادمه ماه رمضون می شدم رفتیم خونه فامیل دورامون دعوت می کرد کل ماه رمضون
هر شب خونه یکی از فامیلا بودیم الان دیگه این بساط ها نیست
عیدش به زور هم رو می بینیم این شب نشینی رو که میخوای راه بیفتی میگی خدا دوست داره
میرم خونه برادرم حالا این رفتنت عبادتم میشه تقرّبم برات میاورد
پس این هم فلسفه صله رحم بعد قطع رحم هم خیلی بد است
خدا اگه ببینه کسی قطع رحم کرده حسابش رو می رسه سی سال اگه قرار عمر کنه
خدا سی سالش رو میکنه سه سال یهو تموم میشه برادر با برادر خواهر با خواهر
می بینی با هم قهر کردن همدیگر رو نفرین میکنن.
من یادمه رفته بودم دهاتی منبر، یکی اومد گفت یه خواهر برادری هستن تو روستا
سر یه وجب زمین همدیگر رو نفرین می کنن ارث رسیده بهشون خواهر زور گفته یا برادر زور گفته
همدیگر رو نفرین می کنن گفتم من چیکار کنم خودتون تو این روستا کاری نمیتونین بکنین
من بیام چی بگم؟خدا رحم کنه ان شاءالله به همه ی ما.
صلّی اللّه علیک یا اباعبدالله
صلّی اللّه علیک یا اباعبداللّه
صلّی اللّه علیک یا اباعبداللّه
یه جمله عرض مصیبت کنم سر امام حسن مجتبی علیه السلام رو آقاامام حسین علیه السلام به دامن گرفته بود
تو لحظه ی جان دادن این قطرات اشک امام حسین می چکید رو صورت برادر
امام حسن علیه السلام یه لحظه چشمش رو باز کرد دید سرش تو دامن امام حسین
آقا همه دوست دارن لحظه ی جان دادن سرشون تو دامن عزیزانشون باشه کسانش باشه
بعد امام حسن که دید سرش تو دامن برادر صدا زد گفت: هیچ روز مثل روز تو نمیشه برادر
نمیدونم اون لحظه امام حسن چی می دید میگم شاید این رو می دید که الان سرش تو دامن برادر
میاد روزی همین برادر میخواد جان بده شمر رو سینه ش نشسته
دور تا دور برادرش رو حرامی ها گرفتند اینجا از تاب رفت و تشت طلب کردو ناله کرد
خونی که در همه عمر خورد از گلو بریخت ،اینجا دارد آقا گفت تشت رو بیارید
تشت رو که مقابل آقا قراردادن آقا سر رو میان تشت آورد سر رو برگرداند
خون ندیدند اینجا دارد پاره های جگر امام حسن رو دیدند چه شده بود؟
این زهر معده رو خورد کرده بود یه آقایی توضیح داده بود گفت زهر
مثل براده های الماس بوده که معده رو تیکه تیکه کرده بود وقتی آقا سر رو میان تشت آورد
همه نگاه کردن دیدن پاره های جگر آمد تو تشت اینجا بود صدابلند شد
وا حسنا وا حسنا میخوام بگم یا حضرت زینب اینجا پاره های جگر برادرت رو دیدی
این یه تشت بود یه تشت هم تو مجلس یزید صلّی اللّه علیک یا مظلوم یا اباعبداللّه
یه تشتم تو مجلس یزید ببیند اما تو این تشت سر بریده برادر ببیند
حسین جان حسین جان



