حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

قال الله الحکیم فی محکم کتاب ربنا لا تزع قلوبنا بعد اذ هدیناه و هبلنا لدنک الرحمه آنک انت الوهاب

تعزیت و تسلیت عرض می‌کنم درگذشت همسری مهربان و فداکار

مرحومه مغفوره شادروان سید معصومه عقیلی

خدمت همسر بزرگوارشون حاج ابراهیم داوودی یگانه برادرشون سید اسماعیل عقیلی

خواهران داغدیده برادر زاده ها و خواهر زاده ها

یگانه عمد سید قاسم عقیلی و دایی احمد قاسمی و همینطور

به مابقی بستگان سببی و نسبی و همینطور تشکر و قدردانی می کنم

از همه عزیزانی که در این مجلس و محفل حضور به هم رساندند

و خدای تبارک و تعالی این قدم ها رو در پل صراط نلغزانه

هدیه به روح همه گذشتگان علی الخصوص این مرحومه مغفوره بلند از سر اخلاص و سویدای قلب صلواتی بفرستید.

يکی از اموری که بسیار بسیار مهم است و در دین اسلام به اون اهمیت ویژه داده شده موضوع عاقبت بخیری است.

گاها می‌شود کسانی ابتدای خوبی ندارند ولی پایان خوبی دارند

و گاها هم می‌شود کسانی ابتدای بدی دارند ولی پایان خوبی دارند

یا اینکه ابتدای خوبی دارند پایان بدی دارند حالا مصداق ها و مثال ها متعدد هستش

جناب عیسی مسیح می فرمود که الناس یقولون

مردم میگن ملاک خشت اول اما من عیسی مسیح میگم معیار خشت آخره

از قدیم می گفتند جوجه رو اول بهار نمی شمارند جوجه رو آخر پائیز می‌شمارند

اینکه چه کسی عاقبت بخیر بشه مهمه اینکه چه کسی از این دنیا با سعادت از دنیا بره مهمه

حالا دعاهایی هست اذکاری هست مالی هست مواردی هست برای رسیدن به عاقبت بخیری

این آیه ای که اول جلسه خدمتتون عرض کروم ربنا لا تزع قلوبنا

خیلی دعای خوبی از دعاهای قرآنی ببینید ما از دعاهای قرآنی نباید غفلت کنیم

دعاهای قرآنی کلید شاه کلید به یه معنا ، یه وقتی نبی مکرم پرسیدن فلانی کجاست

گفتند یا رسول الله مریض احوال افتاده

نبی مکرم تشریف آوردن منزل ایشون دیدن خیلی اوضاع احوالش به هم ریخته

مثل یه جوجه ای می مونه که پر نداره پیغمبر سوال کرد گفت ابن چه وضعی

گفت اصلا دعا می کنی مؤمن باید دعا کنه دیگه

الدعا سلاح المؤمن دعا اسلحه مؤمن است کسی که دعا نمی کنه تکبر می کنه

یا ایها الناس همه تون فهمیدید باید دعا کنید مؤمن باید مدام دعا کنه

يکی از چیزهایی که برا هر موردی خوبه دعا کردنه در هر حالی خوبه دعا کردن

نبی مکرم فرمودند تو دعا هم می کنی گفت بله رسول الله دعا می کنم

فرمودند چه دعایی می کنی گفت آقا من دعا می کنم میگم خدایا هر گناهی کردم همین جا چوبش رو بزن

عقوبت هر کارم رو همین جا تو همین دنیا بهم بچشون

پیغمبر فرمود دعای خیلی نامربوطی این چه دعایی تو داری می کنی

که خدایا من هر کاری کردم همین جا چوبش رو بزن این دعا دعای خوبی نیست

گفت یا رسول الله چه دعایی پس بخونم پیغمبر فرمود دستت رو بلند کن

ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه و قنا عذاب النار

این دعا رو بخون در روایت داریم این مرد مریض و بیمار و پریشان حال بعد پیغمبر همون دعا رو خوند بلند شد

صحیح و سالم نشست فرمود خیلی از گناههایی که شما می کنید خدا عفو می کنه

چوبش رو نمی زنه خیلی از گناهایی که شما می کنید با نمازهایی که می خونید از بین میره

فرمود امیرالمومنین یه وقت بالای منبر فرمود آی مردم امیدوار کننده ترین آیه قرآن کدام آیه است؟

یه کسی یه چیزی گفت یه کسی یه چیز دیگه ای گفت هرکسی یه آیه ای رو پیدا می کرد

از تو ذهنش می گفت امیرالمومنین فرمود همه ی اینهایی که میگید امیدوار کننده است

ولی امیدوار کننده ترین آیه ی قرآن این است ان الحسنات یذهبن السیئات

حسنات سیئات رو از بین می بره گفتند علی جان حسنات چیه؟

فرمود حسنات نمازهای پنج وقته که شما می خونید نماز صبح ظهر عصر مغرب عشا

فرمود این حسنات این نمازهای پنج گانه به سان نهر آبی که از میان خانه شما عبور می‌کنه

اگر کسی پنج نوبت تو نهر بره تو آب بره بیاد آیا چرکی در بدنش باقی می‌ماند

گفتند نه حضرت فرمودند نمازهای واجب که شما می خونید سیئات تون ریخته میشه

پس دیگه چه لزومی داره که تو بگی خدایا من هر گناهی کردم عقوبتش همین جا

ببینید این يکی از اين دعاهای قرآنی همین آیه است که خدمتتون عرض می کنم

خیلی خوبه که آدم تو قنوت نمازش تو سجده آخر نمازش یه وقتی که نشسته پشت فرمون داره رانندگی می کنه

یه وقتی که حال مناسبی داره این دعا رو بخونه

ربنا لا تزع قلوبنا خدایا دلهای ما رو بعد از اینکه هدایت پیدا کرد

بعد از اینکه دل ما مایل شد به اسلام بعد از اینکه دل ما مایل شد به خدا

دل ما مایل شد به اعمال صالح خدایا دیگه این دل ما رو نچرخونش اون طرف

خدایا یه کاری بکن دل ما اون طرفی نره چون دل‌ها خب یه وقتی می بینی از ذکر خوشش میاد از نماز خوشش میاد

از مسجد خوشش میاد خدای نکرده یه وقتی هم می بینی بدش میاد اینکه چه میشه بدش میاد

این داستان داره باید بحث بکنیم صحبت کنیم یه قصه براتون بگم

ببینید این قصه تهش چی میشه یکی از علمای بزرگ آسید جواد نشسته بود

میگه دیدم یه کسی وارد مجلس شد در حالی که سیاهی و نکبت و تاریکی از ریخت و قیافه این می بارید

آمد جلو و گفت سلام علیک گفتم تو کی هستی این چه قیافه ای

اين چه مدلی چرا اینطوری گفت من رفیق شمام گفتم من کی از این رفیقها داشتم

گفت من همون اوایلی که شما وارد حوزه شده بودید هم حجره ای شما بودم

پای درس فلانی میگه دیدم آدرس میده آدرس دقیق هم میده

گفتم عه فلانی تویی گفت بله گفتم چرا اینجوری شدی ببینید گاهی اوقات میشه عزیران

انسان تو مسیر حرکت می کنه اما بخاطر یه سری خطاها و اشتباهات از مسیر خارج میشه

گفتم این چه قیافه ای گفت همش از یه شوخی حرام از یه خنده حرام شروع شد

گفتم یعنی چی گفت من یه وقتی درس خوندم و آقا شدم و دعوتم کردن و رفتم و همین اطراف خراسان

اونجا یه پستی گرفتیم یه جایگاهی گرفتیم از ما دعوت کردند

حالا شهردار اونجا بود فرماندار اونجا بود گفت حاج آقا تشریف بیارید ما مراسم داریم

بعد مجلس میشینیم خلاصه کجا سد بسازیم کجا حسينيه بسازیم

کجا مدرسه بسازیم کجا چی چی

این‌ها رو می نویسیم و امضا می کنیم گفتم خب مجلس مجلس بدی نیست وارد مجلس شدم حرفها زده شد امضا ها رو انجام دادیم و بعد گفتن

آقا تشریف داشته باشید یه سفره ای بندازیم یه غذایی با هم بخوریم و نفس شما هم که حقه

این سفره برکت پیدا بکنه گفتم دیگه تعارف زدن ما هم می شینیم سر سفره با این‌ها

میگه دیدم یه مرتبه یه سینی شراب آوردن خب رو باورهای دینی ما

این کار کار بسیار مزمومی فریاد زدم گفتم این چیه فریاد که زدم گفتم این چیه

اون کسی که ما رو دعوت کرده بود فورا بلند شد گفت ببرید بیرون

میگه هفته بعد دوباره همین جلسه تشکیل شد همین شکل و شمایل

سفره که پهن شد میگه این سری هم سینی شراب وارد شد

میگه من به قوت هفته پیش نتونستم بگم آقا این چیه ببرید بیرون

چرا چون هفته پیشش با اینا خندیده بودم چون با اینا شوخی کرده بودم

خب وقتی آدم با اهل گناه بشینه فردا شاید یه چیز دیگه شد

با اهل گناه وقتی نشست و برخاست کرد شاید از مسیر هدایت خارج شد میگه این هفته گفتم

فلانی این چیه گفت حاج آقا اینا مریضین باید بخورن و این‌ها لازم بدنشونه

میگه سرم رو انداختم پایین دیگه تذکر ندادم دیگه از مجلس گناه خارج نشدم اون‌ها خوردن عقل از سرشون پرید شروع کردن دیگه جوک گفتن

میگه منم دیدم خیلی جوک های خنده دار میگن شروع کردم با این‌ها خندیدن

ببینید کنار گل بشینید بوی گل میگیری کنار چیز دیگه ای بشینی بوی همون چیز رو میگیری

انسان متاثر میشه انسان اثر می گیره انسان تغییر می کنه ما سنگ نیستیم

ما درخت نیستیم ما انسانیم

این انسان قلبش در معرض تغییر و در معرض انتقال از این نهال به اون نهال

میگه هفته سوم جلسه تشکیل شد و مجلس همون مجلس و بحث ها همون بحث و سفره انداختن

این دفعه سینی شراب رو یه دختر بزک کرده نیمه برهنه بدست گرفت و

وارد مجلس شد این هفته دیگه اون تذکر هفته پیش هم من ندادم هیچی نگفتم هیچی

این دختر خانم که سینی دستش بود اومد دونه دونه به این مهمون ها تعارف کرد تا رسید به من

منم سرم پایین بود یکی بغل دستم گفت حاج آقا بردار دلش می‌شکنه

میگه یه نگاه کردم به این دختر پناه بر خدا از این سینی یکی از این‌ها رو برداشتم

گفت آقا به خدا قسم قطره اول که از گلوم پایین رفت حس کردم ایمان از قلبم پرواز کرد

از اون ساعت تیرگی و سیاهی من لحظه به لحظه بیشتر شد تا شدم این

ربنا لا تزع قلوبنا بعد اذ هدیناه خدایا ما از مسیر خارج نشیم

یه وقتی یکی از این یهودی ها خورده گرفت به اسلام و مسلمین

گفت این چه اسلامی این چه مسلمانی گفتند چطور گفت آخه شما هنوز نفهمیدید چند چندید

گفتن چطور گفت شما تو نمازها تون هی مرتب میگید اهدنا الصراط المستقیم

ما رد هدایت کن به صراط مستقیم نفهمیدید صراط مستقیم چیه

هشتاد سالته تماز میخونی میگی اهدنا الصراط المستقیم

یه نفر جواب بده اینو دیگه امیرالمومنین تو نامه جواب این یهودی رو داد فرمود

تو یهودی اهدنا الصراط المستقیم نه اینکه ما صراط مستقیم رو نفهمیدیم

نه اینکه ما صراط مستقیم رو ندانستیم ما صراط مستقیم رو می دانیم

منتها اهدنا الصراط المستقیم ای ثبتنا علی صراط المستقیم خدایا ما رو در این صراط مستقیم ثابت قدممون نگه دار

ثابت قدم بمانی و عاقبت به خیر از این دنیا بری مهمه

چقدر انسان‌هایی رو من می شناسم از همین حالا چند سالی که از خدا عمر گرفتم

یه مرتبه عوض شدن تغییر کردند عمده این تغییرها بخاطر رفاقت هاست

بخاطر نشست و برخواست هاست بخاطر اینه که انسان با اونی که نباید بشینه می شینه

و لذا جناب عیسی مسیح به حواریونش سه تا سفارش کرد گفت

ببینید با کسی که نشست و برخاست می کنید باید سه تا ویژگی داشته باشه

۱. او شما رو یاد خدا بندازه اگه ببین یاد خدا نمی‌اندازد باهاش نشین

همین در حدی که عرف مردم یه سلامی یه علیکی خداحافظ

اگر نشستی باهاش حرف زدی متاثر میشی تحت تاثیر قرار میگیری

گاهی اوقات بعضی ها میگن ما همسرمون بعضی از خانم ها میگن همسر ما تا یه مدتی

تا یه دوره ای با ما خوب بود اما از وقتی شغلش رو عوض کرد اصلا رفتارش با من عوض شده

باید ببینی این محیط جدید رفیق هاش کیه بررسی که میشه تهش همین میشه

می بینه اومده تو یه اتاقی مشغول کار شده که یه کارمندی هست

او میاد قصه های دعواهای خانه خودش رو برا این تعریف می‌کنه

اینم میگه پس راه بازه پس میشه یه چنین کاری هم کرد

میاد تو خونه همون رفتار رو تکرار می‌کنه کپی برابر اصل

 

برعکسش هم هست ها نمی‌خوام بگم همش منفی نه در امور مثبت هم هستش

گاهی اوقات انسان رفتارهاش تغییر می‌کنه بخاطر انسان های خوبی که می بینه تو زندگیش

جناب عیسی مسیح گفت اگر می‌خوای با کسی نشست و برخاست بکنی باید سه تا شاخصه داشته باشه

۱. می بینید تو رو یاد خدا بندازه

۲. وقتی حرف می‌زنه علم تو رو زیاد بکنه نه اینکه جهت رو زیاد بکنه

بعضی ها حرف زیاد دارن ولی خب از ته حرفشون چهارتا نورانیت خارج نمیشه

همش تاريکی و کینه و همش تشویش ذهن ایجاد میشه

۳. کارهای او طوری باشه که تو رو به آخرت نزدیکت کنه نه دنیا

سلمان فارسی یه مدلی زندگی می کرد هرکس او رو می دید رفتارش رو می دید به قیامت نزدیک می‌شد

سلمان چرا این آخر عمری داری گریه می کنی ؟ مثل بچه چهار پنج ساله داری اشک می ریزی

گفت آخه من با حبیبم رسول خدا وعده کروم بار منزلم بیش از یک بار شتر نباشه

اثاث منزلم بیش از بار یه شتر نباشه راوی میگه نگاه کردم به خونه سلمان

دیدم یه زیراندازی و یه عصا و یه اجاق‌گاز و چهار پنج تا چیز میز

گفتم سلمان تو برا این داری گریه می کنی گفت آخه من مسافرم

من برا دنیا نیومدم دنیا یه منزل از منزلهای منه هر انسانی تو این دنیا مسافره

حکم مسافر رو داره کسی نمیاد تو این دنیا که بمانه همه میان تو این دنیا

خدا رحمت کنه شهید مطهری رو می گفت دنیا مدرسه است

میای اینجا یاد بگیری رفتار کردار اخلاق بعد بری

بچه ها میرن مدرسه بمانند یا چیزی یاد بگیرن بیان بیرون

فرمود دنیا محل تجارت اولیای خداست دنیا محل سجده گاه اولیای خداست

نه اینکه جای خوشگذرانی و جای رفاه ، ما یه چیزهایی رو هدف قرار می‌دیم و بخاطر همین آسیب می بینیم

این دنیا به سان یک پل می‌مونه هیچ عاقلی روی پل خانه بنا نمی‌کنه

هرکسی که عاقل باشه از روی این پل به مقدار لازم وسایل برمی داره حرکت می کنه و به اون طرف پل میرسه

این مرگ هم پایان کار ما نیست حالا یه کلیپی همین اواخر پخش شد

توی فضای مجازی این گزارشگر کشتی جناب آقای هادی عامل

این توی برنامه ای شرکت کرده بود بعد یه جعبه سیاهی بود

این جعبه سیاه رو مثلا باز کردند از توی جعبه یه چیزی به این بدن

خب جعبه سیاه رو باز کردن توش یه کفن بود و توش یه اعلامیه بود

که دادن به آقای عامل این بنده خدا دید خوشش نیومد

گفت من از این خوشم نمیاد ببینید امیرالمومنین فرمود چرا ما خوشمون نمیاد از مرگ

بخاطر اینکه مرگ رو پایان می دونیم مرگ رو تمام شدن می دونیم

مرگ ابتدا حرکت برزخی ماست مرگ ابتدا حرکت قیامتی ماست

امیرالمومنین تو نهج‌البلاغه فرمود با مرگ دنیا تموم میشه

اما آخرت بابش باز میشه مولا علی فرمود به خدا قسم انس و علاقه پسرم ابوطالب

به مرگ بیشتر از فرزندی که سینه مادرش رو دوست داره

یه بچه سینه مادرش رو دوست داره هيچ چیزی رو ترجیح نمیده به سینه مادر

فرمود من مرگ رو اینجوری دوست دارم امام حسین علیه السلام فرمود

مرگ مثل یه گردنبندی بر گردن مومن مثل نو عروسی که گردنبند می‌ندازه

چقدر زیبایی این نوعروس به این گردنبند فرمود مرگ برای فرزند آدم اینطوری

مرگ زیباست مرگ تلخ نیست مرگ آغاز مرگ شروع

و لذا انسان باید به این توجه کنه که باید در فکر زاد و توشه باشه

خانم عقیلی که به رحمت خدا رفتند يکی از نمازگزاران این مسجد بودن

و يکی از کسانی که در روضه هایی که تو این محله برگزار می‌شده حضور داشتند

انسان تو این دنیا تا نفس داره تو این مسیر باشه

نه اینکه تو این مسیر نباشه و تمام بشه کارش بالاخره پرونده خانم عقیلی

هم بسته شد منتها چطور بسته شد پرونده ما هم بسته میشه

منتها چجور بسته میشه خدا رحمت کنه آقا میرزا نائینی رو

فرمود آقای بدیع یه کاری کن وقتی میری آدم بمیری با خلق و خوی حیوانیت نمیری

استاد ما می گفت این

فشار قبر برای آدمهای کج است آدمهایی که تو د زندگی شون درست باشه فشار قبر ندارن که

هرچی فشار قبر مال کجی ماست و الا چرا قبر فشار بده

میخی که کج است رو صافش می کنند چرا تو فشار قرارش بدن

ما کجی هامون باعث فشار قبر باعث اعصاب مون شده

خدا بیامرزد این خانم عقیلی رو که با اهل بیت محشور باشند

از سادات بودند از فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها بودند

و ابن همه آمدند مجلس و مسجد دو سه مرتبه خالی شد پر شد

اومدن برا کنیزه حضرت زهرا اومدن برا دختر حضرت زهرا سلام الله علیها یه عرض ادب بکنند

اما جان‌ها بسوزد برا دختر پیغمبر اکرم تو مدینه

تمام عالم به فدای دختر پیغمبر بشود فاطمه زهرا نه قبری نه نشانی

نه کسی که اونجا باشد برا اون خانوم عزاداری بکنه

تشییع جنازه این بانو هم حتما شلوغ بوده با توجه به این مجلسی که ما ازش دیدیم

اما مجلس فاطمه زهرا سلام الله علیها تو مدینه غریبانه برگزار شد

تشییع هر محبی رو تشییع هر عاشق اهل بیتی رو میزارن تو روز

تو روز تشییع می کنند میگن دوستان و موالیان و عاشقان اهل بیت بیان

زیر تابوت این نوکر و کنیز امام حسین رو کنیز اهل بیت رو بگیرن

اما به فدای اون اهل بیتی بشم که خودشون تشییع جنازه نداشتن

یا اگر تشییع جنازه داشتن غریبانه و شبانه بود فاطمه زهرا شبانه تشییع شد

سلمان میگه نماز شب می خوندم یک مرتبه دیدم صدای در بلند شد

در رو باز کردم دیدم میوه های دل فاطمه دست به گردن هم انداختن

میگن سلمان اگر می‌خوای تو تشییع جنازه مادر ما شرکت کنی بیا

سلمان میگه با عجله اومدم وقتی رسیدم دیدم علی علیه السلام تو تاریکی شب

داره بدن فاطمه رو غسل میده الله اکبر چقدر غربت تلخه

چقدر غربت سخته میگه آب می ریخت اسما امیرالمومنین بدن رو از زیر پیراهن غسل می داد

بریز آب روان اسماء ولی آهسته آهسته

به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته

یا زهرا بمیرم برا اون ساعتی که مولا دست از غسل کشید

اسما میگه سر بر دیوار گذاشت شروع کرد های های بلند بلند گریه کرد

گفت آقا شما همه رو دعوت به آرامش و سکوت می‌کنی خودتون بلند بلند گریه می کنید

فرمود اسما الان دستم رسید به بازوی کبود شده زهرا

یا اباعبدالله یا زهرا

بدن رو غسل داد خانم رو کفن کرد اومد بند آخر رو ببنده

یه مرتبه نگاهش به حسنین افتاد دید حسنین خيره خيره دارن بدن مادر رو نگاه می کنند

صدا زد بیاید با مادرتون خداحافظی کنید بچه ها دویدن خودشون رو روی سینه مادر انداختن

اینجا یه وداع بود یه وداع هم کربلا بود یا اباعبدالله

بچه های حسین هم خودشون رو روی بدن بابا انداختن

اما خیلی فرق داشت این وداع ها وداع تو مدینه همراه با محبت و نوازش بود

اما وداع تو کربلا همراه با تازیانه و کعب نی بود

صدا بزن حسین حسین حسین

دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد

آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست

مجددا تسلیت و تعزیت عرض می کنم درگذشت همسری مهربان دلسوز و فداکار

مرحومه مغفوره شادروان سیده معصومه عقیلی رو به همسر بزرگوارشون حاج ابراهیم داوودی

یگانه برادر سید اسماعیل عقیلی خواهران داغدیده برادر زاده ها

خواهرزاده ها یگانه عمو سید قاسم عقیلی و دایی احمد قاسمی

از شما عزیزان و بزرگواران همه کسانی که تو تشییع جنازه و برنامه ها حضور به هم رسوندن هم تشکر و قدردانی می کنم

نسئلک اللهم و ندعوک، باسمکَ العظیم الاعظم الاعزّ الاجلّ الاکرم، الهی بحقّ محمدٍ و علیٍ و فاطمهَ و الحسنِ و الحسین و تِسعهِ المعصومین من ذریه الحسین، استجب دعواتنا یا الله یا الله یا الله یا الله

ای خدا همه گذشتگان مخصوصا مرحومه مغفوره رو با اولیائت محشور بفرما

خدایا عالم برزخ ما رو سبک آرام و همراه با رحمت و مغفرت قرار بده

عواقب امورمون رو ختم به خیر بفرما

بازماندگان این مرحومه مغفوره تسلیت تسلی قلب عطا بفرما

ای خدا این دست‌ها به سمت تو بلند شده است ناامید برنگردان

به رزق و روزی این جمع برکت عطا بفرما

مريض های اسلام رو شفای عاجل عنایت بفرما

اسلام و مسلمین رو نصرت و یاری بفرما

رهبر این انقلاب حفظ و تایید بفرما

خدایا بارالها همه گذشتگان مون رو سر سفره رحمتت میهمان بفرما

هدیه کنید به روح مرحومه مغفوره سیده معصومه عقیلی الفاتحه مع الصلوات.

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *