بسم الله الرحمن الرحیم
💫تاریخ اشرف کائنات حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم
در رابطه با حوادث سال هفتم هجری عرض کردیم که
نامه هایی پیامبر به نقاط مهم فرستادند آخرین نامهای که حضرت میفرستند
البته غیر از این نامههای مهم نامههای دیگهای هم هست که نزدیک مثلاً ۲۹ تا از این نامهها
مثلا بعضی از آقایون آوردن متنهاشو اینها رو منتها
این نامهها نامههای مهمی بوده که عرض کردیم امروزم آخریشو میگیم
ببینید آخرین نامه به سرزمین یمامه است یمامه بین نجد و بحرین
که سفیر پیامبر به این سرزمین رهسپار میشه و نامه رو به امیر یمامه
شخصی است به نام هوذة بن علی الحنفی
نامه رو میبره به او میده حالا متن نامه اینه بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر پیروان هدایت کلی میگه بدان آیین من به آخرین نقطهای که
مرکبهای تندرو به آنجا میرسد شرق و غرب خواهد رسید
اسلام آورد تا در امان باشی و قدرت و سلطنت تو باقی بماند
خب زمامدار یمامه مسیحی بود همین هوذه بن علی حنفی این مسیحی بود
و سفیری هم که برای این منطقه در نظر گرفته شد مردی بود که
مدتها در حبشه به سر برده بود و از آداب و رسوم مسیحیا خبر داشت
کیه این شخص که قراره نامه رو ببره به حوزه برسونه
سلیت بن عمرو یه شخصی به نام سلیت بن عمر که خب این تو حبشه بوده و اوضاع و احوال مسیحیا رو میدونه
چون اونم هوذه هم مسیحی ، خب این میاد و نامه رو به این یادمه خیلی شجاعی هم بوده
نامه رو میاره و تسلیم این میکنه و بعد برای او صحبتم میکنه
میگه که بزرگوار کسیه که لذت ایمان رو بچشه و از تقوا توشه بگیره
ملتی که در پرتو سیادت تو به سعادت برسند هیچ وقت بد فرجام نمیشن
من تو رو به بهترین چیزها دعوت کردم از بدترین اعمال باز میدارم
رفته جلوی یه امیر یه پادشاه چقدر قشنگ خوشگل داره بر او صحبت میکنه
من تو رو به پرستش خدا میخوانم از پرستش شیطان و پیروی هوا و هوس بازت میدارم
نتیجه پرستش خدا بهشته سرانجام پرستش شیطان آتش
اگر به غیر اونچه که من گفتم گوش بدی خب صبر کن تا پرده بیفته و سیمای حقیقت ظاهر بشه
اینجا دارد که قیافه این زمامدار نامه پیامبر گرفته حرفهای تند و حرفهای آتشین پر از منطق این سلیت بن عنر رو هم شنیده
بعد این چهرهاش در هم شد یه چهرهای شد و اینها و
مهلت خواست گفتش که اجازه بده من در رابطه با رسالت این آقا فکر بکنم
خب همون روزها یکی از اسقفهای بزرگ روم وارد یمامه هم شده بود
این هوذه بن علی حنفی پادشاه یمامه فوراً این اسقف بزرگ رو صدا زد
گفتش که بیا باهات کار دارم و با این در میان گذاشت
اسقف گفتش که چرا از تصدیق او سر باز زدید گفت من از سرانجام سلطنت و قدرت خودم میترسم
ببین آخرش برگشت به مقام و پست که من الان اگه اقرار بکنم به نبوت این آقا سلطنتم متزلزل میشه
دارد امام زمان علیه الصلاة و السلام هم که ظهور میکنه
بعضی از آقایون اقرار نمیکنند چون اگر اقرار کنند موقعیتشون به خطر میافته
حالا دیگه اینم میترسه هم بریزه همین قصه برای ما هم هستش
همین قصه اینجا هم هستش همین الان من و شما هم تو همین قصهها هستیم دور نیستیم
این میفهمه که این قشنگ متوجه میشه تحقیق میکنه بررسی میکنه
مثلاً همین انجیل رو بر میداره نگاه میکنه خصوصیات آقا رسول خدا رو میبینه
قشنگ میفهمه که این پیغمبره بعد میاد به اسقف میگه که
میگه که ببین من میخوام تصدیقش کنم میترسم قدرتم از دست بدم
اسقف میگه که مصلحت در اینه که از او پیروی بکنی
این همون پیامبر عربیه که مسیح از ظهور او خبر داده
و در انجیل نوشته شده که محمد پیامبر خداست
خب این صحبتهای اسقف هم روحیه اینو قوی میکنه
بعد برمیداره نامه مینویسه نامه مینویسه به آقا رسول خدا
میگه مرا به زیباترین آیین دعوت کردی من شاعر و سخنران و سخنساز ملت خودم هستم
و در میان ملت عرب موقعیتی دارم که همه از آن حساب میبرند
من حاضرم از آیین تو پیروی کنم مشروط بر اینکه در برخی از مقامات بزرگ مذهبی
کدوم مقامات جانشینی که جانشین شما باشم خلیفه شما باشم بعد از شما
من جانشین شما باشم خلیفه شما باشم من رو هم شریک بکنی
یعنی بعد از شما من یه کاره ای باشم دیگه همون چیزی که عمر میگفت
همون چیزی که ابوبکر میگفت این آقا هم یهو پیداش شده اینم میخواد خلیفه بشه
خب به همین مقدارم جالبه که اکتفا نکرد یه هیئتی رو به سرپرستی مجاعت بن مرار رهسپار مدینه کرد
که پیغام را به پیامبر برسونه و بگن اگر رشته این زعامت دینی بعد از مرگ او در دست او باشه
حاضره اسلام بیاره و یاری کنه و الا با او میجنگه با پیغمبر میجنگه
یعنی اگر قول خلافت بهش نده باهاش میجنگد اینا اومدن و خدمت آقا رسول خدا
و ایمان خودشون رو بدون قید و شرط ابراز کردند و پیامبر در جواب پیام زمامدار یمامه فرمود
اگر ایمان او مشروطه او شایستگی حکومت و خلافت رو نداره
و خدا من را از شر او حفظ خواهد کرد و بله قصه اینها هم به پایان میرسه
خب پس از این ۶ تا نامهای که آقا رسول خدا مینویسه کدومش نتیجه بخشه؟
تنها فقط نجاشی قبول کرد دیگه بقیهشون ظاهراً دیگه همراهی نکردند
حالا فایده این نامهها چیه ؟ آقا رسالتشو بعد اینکه آیندگان میفهمن که این آقا رسالتش جهانی بوده
میخواسته که رسالتش همه جا انتشار پیدا بکنه
و محدود به یک جایی نبوده که فرقی نمیکنه ایران روم مصر
همه باید از کل جهان باید تابع این دین باشند و خب حالا ثمرات دیگهای هم داره که باشد انشالله یه وقت دیگه خدمتتون عرض می کنیم.
صلی الله علیک یا اباعبدالله
صلی الله علیک یا اباعبدالله
صلی الله علیک یا اباعبدالله
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست
فدای اون سری بشم که بالای نیزهها قرآن میخواند
به فدای اون سری بشم که به نقل شیخ جعفر شوشتری
چشمهای مبارک سیاهی چشم میچرخید چشما باز بود
در بعضی از لحظات و بچهها رو نگاه میکرد خواهرا را نگاه میکرد
اما میگن یه جاهایی هم چشما بسته میشد
حالا کجا این چشمها بسته میشد شاید اونجایی که ابی عبدالله ببیند
با تازیانه دارن به بدن زینبش میزنند شاید اونجایی باشد که ببیند رقیهاش مورد آزار و مورد ضرب و شتم دشمن قرار گرفته
وقتی سر بریده امام حسین وارد خرابه شد
این نازدانه به سخن افتاد و گفت بتبا جان
آن شب که من از ناقه افتادم و غش کردم
بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی
آن شب که تو از ناقه افتادی و غش کردی
من بر سر نی بودم کی از تو جدا بودم
حسین جان حسین جان