حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

✨️تاریخ اشرف کائنات حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم

در رابطه با نبی مکرم صحبت می‌کنیم بحث ایام و سال‌های عمر شریف آقا رسول خدا

و در رابطه با غزوات و جنگ‌ها چه اتفاقاتی افتاد اصلاً تاریخ زندگانی آقا رسول خدا به چه شکل می‌شه

مورخین آوردند که ۶ هزار و ۱۶۳ سال بعد از هبوط حضرت آدم پیامبر خدا صلی الله و سلم به دنیا آمدند

پس حول و حوش ۶۰۰۰ سال بعد از حضرت آدم

در سال ۶ هزا و ۱۶۹ حضرت آمنه وفات کرد بعد از حضرت آدم فاصله عرضم به خدمتتون که

تو ۶ سالگی پیامبر اینطور پیامبر ۶ سالشون بود که مادرشون از دنیا رفتش

آمنه اومد پیش عبدالمطلب جد پیغمبر گفت که من فامیلامو اینا من قبیلم تو مدینه هستند

اگه اجازه بدید من برم مدینه میاد و مدینه حضرت رسول رو هم با خودش می‌بره پیامبر رو هم تو این سفر با خودش می‌بره

و با فامیلاش مثلاً دیدن بکنه عبدالمطلب اجازه میده

پیامبر را برمی‌داره به اتفاق ام ایمن ، ام ایمن اسمش بعدها هم خیلی میاد

ام ایمن در واقع دایه حضرت هستش و میان سمت مدینه در دارالنابغه که مدفن عبدالله باشه

پدر آقا رسول خدا اونجا یک ماه تقریباً می‌مونند و تو دارالنابغه

بعد با فامیلا دیدار می‌کنند از اونجا برمی‌گردن دوباره سمت مکه

سمت مکه که میان تو منزل ابواع خانم آمنه رحمت الله علیه سلام الله علیها ایشون مزاجشون یه مرتبه به هم می‌ریزه حالشون بد میشه و همون جا از دنیا میرن

نزدیکی مدینه و بدن مبارک اون خانم رو همون جا به خاک می‌سپارند

و حالا الان بعضیا میگن داخل مکه است نه اینطوری نیست همون تو منزل ابواع قبر مطهر اون بانوی مکرمه و مجلله هستش

و وقتی که آمنه جهان رو وداع می‌کنه به رحمت الهی می‌پیونده

ام ایمن رسول خدا رو برمی‌داره میاره مکه تحویل عبدالمطلب میده

عبدالمطلب میگن اینجا خیلی رقت می‌کنه خیلی دلش می‌سوزه خب آقا هم پدر نداره هم مادر نداره

یتیم هستش بعد خودش کفالت این آقا رو به عهده می‌گیره و امورات این آقا رو انجام میده

میگن هیچ وقت بدون پیغمبر سفره نمی‌نداخت تا پیغمبر نیاد سفره نمی‌نداخت

و دست به غذا نمی‌برد تا پیغمبر بیاد اینجوری یعنی از مادرم مهربان‌تر و

نقل می‌کنند این آقای عبدالمطلب در ظل کعبه براش یه بساطی یه فرشی می‌نداختن

میومد اونجا می نشست و هیچکس جرات نمی‌کرد پا رو فرش عبدالمطلب بزاره عبدالمطلب انقدر صاحب مقام بود و صاحب عظمت بود

وقتی که زیر سایه کعبه فرش می‌انداختن کسی جرأت نمی کرد پا رو فرشش بزاره

و هر کسی کار داشت با عبدالمطلب می اومد اونجا یه گوشه وا میساد حرفشو می‌زد و می‌رفت

تنها کسی که راحت میومد رو فرش عبدالمطلب مثلاً وارد می‌شد و بعد کنار عبدالمطلب می‌نشست

تو اونجا غذا می‌خورد و بلند می‌شد می‌رفت آقا رسول خدا بود

و غیر از آقا رسول خدا کسی این جرأت رو نمی کرد بعد وقتی می اومد

عبدالمطلب او رو در آغوش می گرفت و می‌بوسید می‌گفت هیچ بوسه‌ای زیباتر از بوسه بر محمد نیستش

می گفت من ندیدم بوسه ای نیکو تر و شیرین تر از بوسه بر او

و ندیدم بدنی نرم‌تر از بدن او اینو عبدالمطلب می‌گفتش

در سال ۶ هزار و ۱۷۱ که تقریباً پیامبر ۸ سالش بود عبدالمطلب وفات کرد

جناب عبدالمطلب از دنیا رفت نقل که وقتی که نزدیک شد عجل عبدالمطلب ابوطالب رو صدا زد

در مورد پیامبر به ابوطالب خیلی سفارش کرد فرمود او رو حفظ کن این وصیت عبدالمطلبه

فرمود او رو حفظ کن هم با زبانت هم با مالت هم با دستت او رو کمکش کن

ابوطالب عموی پیامبر میشد فرمود ببین حفظش کن او رو با زبانت با مالت با جانت با دستت کمکش کن

زود باشه که او سید قوم باشه یعنی قوم بنی هاشم قبیله بنی هاشم

بعد دست ابوطالب رو گرفت و ازش عهد گرفت وقتی که عهد رو گرفت جناب عبدالمطلب گفت

خب دیگه حالا مرگ بر من آسان شد دیگه خیالم راحت شد حضرت رسول رو به سینه چسبانید عبدالمطلب

آقا رسول خدا را به سینه خودش چسبانید شروع کرد به گریه کردن

بعد به دختراش گفتش که خب دیگه حالا بر من گریه کنید و مرثیه بخوانید که قبل از مرگم بشنوم

به دختراش گفت شما گریه کنید تا من قبل از مرگم صدای شما رو بشنوم

بعد ۶ تا دختر داشت هر کدوم اینا قصیده‌ای برای پدر خوندن و عبدالمطلب اینا رو شنید و از دنیا رفت

بعد دارد که حالا دیگه در رابطه با عبدالمطلب خیلی مطلب زیاده

یکی اینکه مثلاً او با صورت پادشاهان با حُسن پادشاهان و سیمای پیغمبران در قیامت مبعوث میشه

یعنی وقتی میاد شما نگاه می‌کنی می‌بینی هم ردیف پیامبرانه هم ردیف حضرت آدم و حضرت نوح و حضرت ابراهیم و این‌هاست

بعد در عبدالمطلب در جاهلیت ۵ تا سنت رو مقرر کرد که حق تعالی اون‌ها رو در اسلام جاری کرد امضا کرد

یعنی اون کارایی که عبدالمطلب تو جاهلیت بنا گذاشت رو بعدش اسلام همینا رو تایید کرد

یکی اینکه زن پدر رو زن بابا رو بر فرزندان حرام کرد این سنت جناب عبدالمطلب بود

که بعد حق تعالی ام اینو امضا کرد که زن بابا به تو حرامه

قبلا اینجوری نبود زن بابا رو حرام نمی دونستن بعد که بابا از دنیا می رفت باهاش نکاح می کردند

دوم اگر چیزی یافت و اینها خمس اون رو در راه خدا

غنیمتی چیزی پیدا کرد در راه خدا خمسشو بده که اینم دوباره تو قرآن اومد اینم یکی

سوم وقتی چاه زمزم را حفر کرد اون رو سقایه حاج کرد خدا هم فرستاد

یعنی مثلاً از این زمزم یه نفر خودش ظاهرا مامور شده بود حاجی ها رو سقایت می‌کرد

چهارم در دیه کشتن آدمی ۱۰۰ تا شتر مقرر کرد و خدا هم همین حکم رو فرستاد

پنجمین کاری که کرد طواف نزد قریش هیچ عددی نداشت اما جناب عبدالمطلب گفت ۷ تا ، ۷ شوت

۷ دور ، دور خانه خدا بچرخید و خدا هم همینطور کردش

عبدالمطلب قمار نمی‌کرد در حالی که قمار بازی رسم بود سنت بود

بت‌ها رو عبادت نمی‌کرد و هر حیوانی که با نام بت می‌کشتند می‌آوردن می‌ذاشتن جلو عبدالمطلب نمی‌خورد

می‌گفت چون اسم بت آوردید من نمی خورم بقیه می خوردن ولی عبدالمطلب نمی خورد

می گفت من بر دین پدرم ابراهیم باقیم و این مطالبی که حالا در رابطه با عبدالمطلب هستش

خیلی بیش از این‌هاست من به همین مقدار کفایت می‌کنم بسنده می‌کنم.

انشالله که خدای تبارک و تعالی همه ما رو ببخشد و بیامرزد.

از دیشب خیلی حالمون یه طوری شد وقتی خبر شهادت یحیی سنوار رو پخش کردند

بعدشم یه کلیپ پخش کردن که خانه ویرانی که حالا جناب یحیی سنوار اونجا بود بدنش رو پیدا کرده بودن

خیلی رقت آمیز و دلخراش بود که بدن مثلاً به چطور افتاده بود

و خدا لعنت کنه اسرائیل رو و خدای تبارک و تعالی ایشالا ما باشیم و نابودی اسرائیل رو ببینیم

ما باشیم همه شما بزرگواران باشید و ایشالا نابودی اسرائیل رو به زودی زود ببینید

این خبیث که نباشه این هم میره ولی خب یه چنین موجود پلیدی

اینا واقعا زمین رو کثیف کردن با وجودشون این گروه اسرائیل و این‌ها

این رژیم پلید زمین نجس کردن با وجودشون

یعنی از سگ نجس‌ترن اینا از خوک نجس‌ترن

یعنی اگر خدای تبارک و تعالی بخواد به ما بگه پلیدترین موجودات رو شما نام ببر

این یهودیان اسرائیلیا خدا این‌ها رو لعنت کنه لعنت عظیم لعنت علیم

آدم اینکه می‌بینه این صحنه‌ها رو واقعا ناراحت میشه

خدا انشالله همشون رو لعنت بکنه مقاومت فلسطین رو به زودی زود پیروز کند با یک صلواتی بر محمد و آل محمد.

خب یه جمله ذکر مصیبت عرض روضه کنیم

صل الله علیک یا اباعبدالله

صل الله علیک یا اباعبدالله

صل الله علیک یا اباعبدالله

من وقتی این کلیپ رو دیدم یاد آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام افتادم

اسراییلی ها اومده بودن بدن رو غارت می‌کردند هرچی که تو جیبش بود هر چیزی که همراهش بود

رو داشتن جدا می‌کردند با خودشون ببرن بعد اینکه بدن رها شده بود

کسی نمی‌تونست بیاد این بدن رو دست بزنه و این‌ها اومده بودن بدن رو برداشتن و بردن

می‌خوام بگم صل الله علیک یا اباعبدالله

صل الله علیک یا اباعبدالله

به فدای اون بدنی بشم که عصر عاشورا رها گذاشتنش زیر آفتاب

به فدای اون بدنی بشم که اسباشون رو نعل تازه زدن رو این بدن تازوندن دواندند

به فدای اون بدنی بشم که سر نداشت بین سر و بدن او چقدر فاصله بود

صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله

یا حسین یا حسین

سه روز بدن همینطور روی زمین

زنان قبیله بنی اسد رنگ شدن گفتن ما میریم بدن رو دفن می‌کنیم

اینا مرداشون به غیرت اومدن گفتن شما بنشینید ما خودمون میریم

خودشون اومدن اما حیران و سرگردان چه کنیم

آخه این بدن‌ها سر ندارند اگر می‌خوان دفن کنند باید شناسایی کنند

اما نه سری نه انگشتری نه نشانی نه پیراهنی یا الله یا اباعبدالله

یه آقایی اومد هی صدا می‌زنه بنی اسد کنار برید من این بدن‌ها رو می‌شناسم

لا اله الا الله

اومد سمت یه بدن صدا زد

بنی اسد بیایید یه بوریا بیارید

حواستون هست ایشالا روضه بخونیم ایشالا دلهامون بره حرم

از دیده خون ببارید حسین کفن نداره

آخ تن سالار زینب به زیر سم مرکب بخون غلطیده یارم ولی کفن ندارد

بنی اسد دیدن اینم ثوابش برسه به روح همه شهدا مخصوصاً شهدای مقاومت

دیدن زین العابدین از تو قبر بیرون نمیاد خدایا چه شده

جرات کردن نزدیک شدن همچین که داخل قبر رو نگاه کردن

دیدن امام سجاد علیه السلام وارد قبر خم شده

این لب‌هاشو گذاشته روی رگ‌های بریده گلو

حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *