حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

✨️ و به نستعین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

?داستان حضرت موسی علیه السلام

در رابطه با احوال بنی اسرائیل بعد از بیرون آمدن از دریا و حیران شدن اون‌ها در زمین

و همینطور احوالاتی که در این مدت بر اون‌ها وارد شده بحث می‌کنیم .

نخست یه روایتی را از علی ابن ابراهیم عرض بکنیم که می‌فرماید

وقتی بنی اسرائیل از دریا بیرون اومدن در بیابان فرود اومدن

گفتند که ای موسی ما رو هلاک کردی از آبادی ما رو برداشتی آوردی تو این بیابون

نه سایه‌ای داره نه درختی داره نه آبی داره حق تعالی ابری بر این‌ها فرستاد

که در روز سایه بر این‌ها می‌انداخت شب مَن بر این‌ها نازل می‌کرد

و بر گیاه و سنگ و درخت می‌نشست که غذای این ها بود

این من تشدید داره غذای این‌ها بود و در پسین مرغ‌های بریان رو بر سفره‌های این‌ها می‌انداخت

این‌ها می‌خوردند سیر که می‌شدن مرغ به امر خدا زنده می‌شد پرواز می‌کرد

می فرماید که در این مدت جناب موسی علیه السلام سنگی داشت که در میان لشکر می‌ذاشت

عصای خودش رو بر این سنگ می‌زد ۱۲ تا چشمه از این جاری می‌شد

و به سوی هر سبتی یه چشمه جاری می‌شد و این‌ها ۱۲ سبت بودند

مدتی بر این حال اونجا سپری کردن گفتن ای موسی ما دیگه صبر نداریم

که یه مدل غذا و اینا حالمون به هم خورد دعا کن خدا مثلاً غذاهای بیشتری

مثلاً از زمین سبزی خیار اون عدس پیاز و بعضیا گفتن فوم مثلاً سیر هست

بعضیا گفتن نان هست علی ایحاصل

موسی علیه السلام به این‌ها فرمود که آیا شما می‌خواید طلب می‌کنید درخواست می‌کنید

که بدل کنید اونچه که نیکوتر هست اونچه که زبون‌تر هست

فرو روید داخل شوید به سوی مصر و یا شهری از شهرها

به درستی که در اونجا برای شما هست اونچه که سوال کردید

خب این داستانی بود که علی ابن ابراهیم روایت کرده

به سند معتبر از امام باقر علیه السلام هست که حق تعالی امر کرد جناب موسی رو که

که بنی اسرائیل رو ببر به ارض مقدسه ، که اين ها برن کفار را از اونجا بیرون کنند و خودشون اونجا ساکن بشن

ببینید عزیزان در رابطه با ارض مقدسه اراضی مقدس زمین‌های مقدسه

اختلافاتی هست مثلا بعضی‌ها گفتن فلسطین اونجا

بعضیا گفتن شام هست به هر حال نقاطی رو هم در روایات اشاره شده

و مورد اختلاف هم هستش اینکه اون‌ها قرار بود وارد اون نقطه بشن

و جباران و ظالمان را بیرون کنند خودش اونجا ساکن بشن

بنی اسرائیل ۶۰۰ هزار نفر بودند موسی علیه السلام به این‌ها فرمود

ای قوم من داخل شوید تو ارض مقدسه که خدا برای شما نوشته و مقدر کرده

و ببینید مرتد نشید نکنه مثلاً برگردید که اگه برگردید شما زیانکارید

گفتن موسی تو ارض مقدسه گروهی هستند جباران

ما اصلاً نمی‌تونیم با این‌ها مثلاً مقابله کنیم ما نمی‌تونیم با اینا تاب مقاومتی در برابر این‌ها رو ما نداریم

ما هیچ وقت داخل این شهر نمی‌شیم تا اینکه خب اون‌ها خودشون برن بیرون و بعد که اگه رفتن بیرون

ما هم میریم مثلاً ساکن میشیم یه دو نفر بودن از همون قوم حضرت موسی علیه السلام

که پسر عموهای حضرت موسی بودند یوشع ابن نون و جناب کال ابن یوفنا اشتباه نکنم تو تلفظ

این دو بزرگوار خب مبلغ احکام شدن و حامی حضرت موسی

به طرفداری از جناب موسی بلند شدن گفتن ای بنی اسرائیل شما رو چه می‌شود داخل شوید بعد جباران

و اگه شما وارد بشید غالبید پیروزید به خدا توکل کنید اگه ایمان دارید به خدا

گفتم موسی ما هیچ وقت داخل این شهرها نمی‌شیم تا اینکه اون جباران تو اون شهر هستند ما هیچ وقت پامونو اونجا نمی‌ذاریم

تو با پروردگارت برو جنگ کن به درستی که ما اینجا نشستیم

این حرف خیلی بد بود این حرف خیلی سنگین بود که تو خدات برید بجنگید ما اینجا نشستیم

این خیلی سنگینه جناب موسی اینجا دست به دعا برداشت گفت خدایا

من مالک نیستم جز جان خود و برادرم را پس بین من و این‌ها جدایی بنداز

بین من و این گروه فاسقان خدای تبارک و تعالی فرمود که

حالا که قبول نکردم وارد ارض مقدسه بشن پس بر این‌ها حرام است داخل شدن در اون زمین تا ۴۰ سال

که ابنها حیران خواهند بود در زمین پس جناب موسی اندوهگین نباش بر گروه فاسقان

خب اینا ترجمه آیات بود امام باقر علیه السلام می‌فرماید

در چهار فرسخ از زمین ۴۰ سال حیران بودند

به سبب اینکه خب حکم الهی رو رد کرده بودن حکم الهی رو زمین انداخته بودن زیر پا انداخته بودن

و راضی نشدند که داخل در اون شهرها بشن مسخره کردند

خب شام که می‌شد منادی ندا می‌کرد بین خودشون یه منادی داشتن این فریاد می‌زد

می‌گفت شب شد بار کنید پس روانه می‌شدن حرکت می‌کردن بعد رجزم می‌خوندن

راه می‌رفتن رجزم می خوندند تا سحر تا سحر اینا همینجوری

حق تعالی امر می کرد ایشان را برمی‌گردوند می‌رسوند به همون منزلی که بار کرده بودند

صبح می‌شد خودشون همون منزل سابق می‌دیدند همون جا که تازه شروع کرده بودند

می‌گفتن عه دیشب ما پس راه رو خطا رفتیم باز شب دیگه‌ای که می‌شد همینطور

این قصه اینجوری تکرار می‌شد ۴۰ سال این‌ها بر همین حال موندن

حق تعالی بازم تو این ۴۰ سال رزق اینا رو قطع نکرد

رزق و من و سلوی برای این‌ها می‌فرستاد با این‌ها سنگی بود هر کجا فرود میومدن موسی علیه السلام عصای خودش رو بر اون سنگ می‌زد

۱۲ تا چشمه جاری می‌شد و به سوی هر سبتی یه چشم جاری می‌شد

عرض به خدمتتون که خب این بیابون که این‌ها توش حیران بودن

بنا بر روایات زمین مصر هست همون صحرای تیه که اونجا سرگردون بودن به مدت ۴۰ سال

و دارد که تو همین بیابونم همشون مردن غیر از دو نفر که همون کسانی که تبلیغ کردن و بر بنی اسرائیل نهیب زدن

و گفتن خجالت بکشید یعنی پسر عموهای حضرت موسی یوشع ابن نون و کال ابن یوفنا

حتی داریم که جناب موسی و هارون تو همین سرزمین تیه بیابون‌های مصر به رحمت الهی واصل شدند

خب امام باقر علیه السلام می فرماید که خدای تبارک و تعالی برای اینها نوشت

و مقدر کرد که داخل ارض مقدسه شوند این‌ها چون نافرمانی کردند بر این‌ها حرام شد

و خدای تبارک و تعالی مقدر کرد فرزنداشون داخل این شهر بشن

پس اون‌ها با یوشع بن نون و کالب بن یوفنا داخل شهر شدن و خدا هرچی رو که می‌خواد محو می‌کنه

و هر جوری که بخواد اثبات می‌کنه و نزد خداست ام الکتاب

یمحوا الله ما یشاء و یثبت و عنده ام الکتاب

خب در روایت دیگه‌ای داریم که فرزندان این‌ها هم داخل نشدند

بلکه فرزندان فرزندان این‌ها داخل شدند خب تا به اینجا انشالله ادامه مطلب در جلسه آینده .

 

?جهت دریافت صوت ?

به کانال میثم ذوالقدر در پیام‌رسان ایتا مراجعه نمایید.

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *