بسم الله الرحمن الرحیم
✨️الَحَمدلّله رَبّ العالمَین وَالصَّلاه و الَسّلام عَلی سَیدنا و نبَینا مُحمد و آلِه الطّاهرین
?داستان حضرت موسی علیه السلام
در رابطه با نازل شدن تورات و گوساله پرست شدن امت جناب موسی بحث می کنیم.
علی بن ابراهیم روایت میاره که خدای تبارک و تعالی به حضرت موسی وعده داد
سی روز بعد تورات و الواح رو بر او بفرسته او هم آمد بنی اسرائیل رو به این وعده خبر داد
و رفت به سمت وادی طور و برادر خودش هارون رو خلیفه ی خودش قرار داد در میان امت
سی روز تمام شد و موسی نیامد دارد اینها اطاعت هارون رو هم نکردن و خواستن او رو بکشند
و گفتند موسی دروغ گفت به ما و از میان ما گریخت.
شیطان به صورت مردی به سیما اینا آمد و گفت موسی از شما گریخته و دیگه برنمی خواهد گشت
زیور های خودتون رو جمع کنید تا من برای شما خدایی بسازم دارد که
سامری آن هنگام که خدای تبارک تعالی امر کرد که غرق بکنه سر کرده ی لشکر موسی بود این سامری
دید که جبرئیل سوار بر اسبی و این اسب هر جا پا میزاره خاک زیر پاش به حرکت درمیاد حیات پیدا میکنه
سامری اومد و یه مشت خاک از زیر پای اسب جبرئیل برداشت و چون دید حرکت میکنه تو کیسه ای ضبط کرد
جالب اینجاست که همیشه به بنی اسرائیل فخر می کرد که من چنین خاکی دارم
شیطان بنی اسرائیل رو فریب داد که گوساله ساختن بعد اومد پیش سامری گفت
اون مشت خاک رو بیار و سامری آورد و شیطان خاک رو گرفت در میان شکم گوساله ریخت
دارد که اینجا همون گوساله به حرکت اومد و صدای گوساله کرد و مو و کلک روئید بدنش
بنی اسرائیل گوساله رو سجده کردند گوساله ای که خودشون ساخته بودن
که اونایی که سجده کردن هفتاد هزار نفر بودند هر چند هارون اینا رو نصیحت کرد فایده نداشت
گفتند ما گوساله پرستی رو ترک نخواهیم کرد تا موسی بیاد خواستن هارون رو هلاک کنند
هارون از میان اینا گریخت و این حال خسارت بار اینها ماندن
تا چهل روز از رفتن حصزت موسی گذشت روز دهم ماه ذی الحجه خدا تورات رو بر موسی فرستاد
که بر الواح نقش شده بود و آنچه که از او احتیاج داشتن از احکام موعظه و قصه ها همش توی همین الواح بود
خدا وحی کرده بود که موسی ما قوم تو رو بعد از تو امتحان کردیم سامری اینها رو گمراه کرد
به پرستیدن گوساله ی طلا که صدا می کرد موسی گفت خدا یا پروردگارا گوساله از سامری هست پس صدا از کیه؟
خدا فرمود صدا از منه ای موسی وقتی دیدم اینها از من رو برگردوندند به سوی گوساله ی طلا رو آوردن
من هم امتحان اینها رو زیاد کردم خب این هم تعبیر جالبی هست که متفاوته با تعبیرهای دیگه هست
موسی برگشت به سمت قوم خودش در حالی که خیلی غضبناک بود و ناراحت بود
وقتی اون ها رو اینطوری مشاهده کرد ای بابا این درخت که ما اینقدر براش زحمت کشیده بودیم تازه ثمر داده بود
حالا به چه وضعی شده اون هایی که موحد شده بودن اینهایی که اینقدر معجزه دیدن نجات پیدا کردن از دست فرعون
حالا رو آوردن به سمت گوساله و گوساله پرست شدن جناب موسی الواح رو انداخت و ریش و سر هارون رو گرفت
و به سوی خودش کشید گفت ای هارون چه مانع شد تو رو که بعد از اینکه دیدی اینها گمراه شدن چرا از پی من نیومدی ؟ دنبال من نیامدی؟
جناب هارون گفت برادر من ریش و سر من رو نگیر من ترسیدم بگی جدایی انداختی بین بنی اسرائیل و سخن من رو نشنیدی
حضرت موسی علیهم السلام رو کرد به بنی اسرائیل گفت شما چرا اینطور کردید؟
شما چی باعث شد؟ بنی اسرائیل هم جریان فریب خوردنشون رو گفتن و قصه اینه
ما طلا ها رو انداختیم تو آتیش بعد ذوب شد بعد ریختن تو قالب گوساله و گوساله درآمد
و اونم اومد خاک رو ریخت و گوساله به حرف آمد و این حرف ها حضرت موسی به سامری اعتراض کرد که تو چرا چنین کردی؟
گفت بله من قبضه ی خاکی از زیر سم اسب جبرئیل برداشتم و به شکم گوساله ریختم تا به صدا درومد
و اینطوری بود که نفس من برای من اینجوری زینت داد کار رو زیبا کرد
حضرت موسی اومد و گوساله رو در آتیش سوزوند و خاکسترش رو در دریا ریخت
و بعد به سامری گفت برو جزای تو اینه که تا زنده ای بگی
لا مَساس یعنی کسی من رو مس نکنه کسی حق نداره او رو لمس بکنه به نوعی بایکُت
حالا اینجا اختلاف هست عقوبت دنیایی سامری چه بوده؟
بعضی گفتن موسی حکم کرد که کسی با او ننشینه کسی با او حرف نزنه غذا نخوره و نزدیک کسی نیاد
بعضی ها گفتن که به فرمان الهی هر کسی به نزدیک او می رفت سامری و او بیمار می شدن
بخاطر همین خود سامری نمیگذاشت کسی پیشش بیاد تا بیمار نشن
اگر کسی دست رو سامری می زاشت هر دو تب می کردن بعضی ها گفتن گریخت در بیانان ها با وحشیان صحرا می گردید تا به جهنم واصل شد
و نکته ی دیگه که خیلی جالب هست که دارد موسی اراده کرد سامری رو بکشه
در تفسیر قومی هم هست که خدا وحی کرد موسی او رو نکش چرا نکش
این کسی که اینهمه انحراف کرد در امت بخاطر یه خصلت خوبی که داشته خدا تبارک و تعالی اینا رو می بینه
خصلت خوب سامری چیه خدا خطاب کرد موسی سامری رو نکش چون سامری سخی است سخاوتمند است.
در روایتی که به سند حسن از امام صادق علیه السلام هست حضرت می فرماید
حق تعالی هیچ پیغمبری رو نفرستاد مگر اینکه در زمان او دو تا شیطان بودن که اون پیغمیر رو آزار می دادند
در میان امت او فتنه می کردن و مردم رو گمراه می کردند
بعد از اون پیغمبر در زمان حضرت نوح دو نفر بودن که حضرت اسم اینها رو میاره که تو اسم اینها اختلاف هست
قیتیفوس و عظام و در زمان حضرت ابراهیم دو نفر بودن در زمان حضرت موسی سامری و مرعقیبا
و در زمان عیسی علیه السلام مولس و مریسان ، و در زمان حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم اولی و دومی اینها اسم آورده شدن تا ان شاءالله مطلب بعدی.
?جهت دریافت صوت ?
به کانال میثم ذوالقدر در پیامرسان ایتا مراجعه نمایید.