بسم الله الرحمن الرحیم
?حلیه المتقین
?جلسه بیست و سوم
فصل دهم آداب نگاه کردن در آینه .
به سند معتبر از امام صادق علیه الصلاة و السلام هستش که
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
خداوند عالمیان برای جوونی که بسیار در آینه نگاه کنه و حمد خدا رو بسیار بگه
بر اون که خب حمد خدا رو میگه برای چی؟
هی میره جلو آینه موهاشو شونه میکنه مثلاً نگاه به صورت خودش میکنه
میگه الحمدالله خدايا شکرت، برای اینکه خدایا این صورت خوب رو این صورت نیکو رو به من عطا کردی
و خدایا من رو از عیب و اینها نگهداشتی منو معیوبم نکردی
چشم اونجوری در نیومد ابروم فلان نشد خدایا شکرت .
هی وایسی جلو آینه بگی الحمدالله ، کیف میکنی از این خلقت خدا .
بعد پیغمبر فرمود : اون جوونی که وایسه جلو آینه و شونه کنه و نگاه کنه و بگه الحمدالله
خدايا منو مثلاً چپ و چول خلق نکردی میگه پیغمبر فرمود ،
خدا بهشت رو بر این جوون واجب میکند. اینه ، ماها غافلیم نمیبینیم نعمتها رو اصلاً اینکه خلقت خودمون
آدم گیج میشه وقتی نگاه میکنه به این نظم به این دقت
خداوکیلی یه خط کش می دادند دست خودمون می گفتن اینجوری درست کن نمی تونستیم.
انقدر قرینه ، تو بعضی از روایات هستش که نبی مکرم در آینه نگاه میکردند
و موی سر مبارک و ریش رو شونه میکردند و بر اصحاب و زنان خودش آقا رسول الله خودشو میساخت.
وقتی میخواست بیاد مسجد ، آقا تو آینه وامیستاد این موهای ریش محاسن رو موهای سر رو قشنگ مرتب میکرد منظم میکرد
عمامه خوشگل تمیز ، لباسا تمیز بعد میومد آقا مسجد .
یا مثلا این هست ها توی منابع ما هست آقا رسول الله وقتی میخواست مثلاً از مسجد بیاد خونه
دم مثلاً اونجا وامیستاد آقا موهاشو مرتب می کرد ، آقا برای کی داری موهاتو مرتب میکنی ؟
می خوام برم خونه خانم ها می خوام مرتب باشم منظم باشم .
میفرمودند که ، خدا میپسنده خدا اینجوری دوست داره
شما اینجوری باشید و دوست داره از بنده ش که وقتی میره دیدن برادر مومنش برا اونها خودشو زینت کنه .
امیرالمومنین علی علیه السلام ازشون نقل شده که ، وقتی در آینه نگاه میکردند دعا میکردند
میگفتند الحمدلله الذی خلقنی
حمد خدایی رو که منو خلق کرده بعد و صورنی یعنی اینکه خدایی که من رو چهره من رو زیبا خلق کرده
صورتی و زان منی ماشا و این چهره رو که در دیگران زشت هست در من نیکو قرار داده
و اکرمنی بالاسلام و اون خدایی که من رو به نعمت اسلام گرامی داشته .
این دعاها رو میخوندن من یادم هست یه زمانی همین دعاها رو نوشته بودم
زده بودم گوشه آینه خودم وقتی مثلاً وا میسادم جلو آینه وقتی موهامو محاسنم رو شونه می کردم همین دعا رم نگاه میکردم میخوندم .
اینا بالاخره آدم از غفلت بیرون میاره ، یا دعاهای دیگه هستش در فقه الرضا که وقتی میخوای تو آینه نگاه بکنی
آینه رو پیش سر بگذار و بر چهره بکش ریش خود را به دست راست بگیر و در آینه نگاه کن بگو
الحمدالله الذی خلقنی بشر صویا
حمد خدایی که من رو یک بشری سالم و کامل قرار داد
وزینی ، و خدایی که من رو آراسته کرد زینت داد
و لم یشنی ، خدایی که من رو خار قرار نداد
و فضلنی علی کثیر من خلق
خدایی که من را بر بیشتر از خلقش فضیلت قرار داد
و من ، و منت گذاشت علی بالاسلام به واسطه اسلام بر من
اینجوری نیست ؟ ما اگه ما توی بلاد کفر به دنیا میاومدیم بازم میتونستیم بگیم من مسلمون میشدم
اگر توی آفریقای جنوبی یا مثلاً توی اسرائیل به دنیا میومدی
بازم می تونستی بگی من می اومدم مسلمون میشدم
پس ما باید ممنون این خدا باشیم ، خدایا تو منت گذاشتی سر ما ما رو تو این کشور به دنیا آوردی
که نعمت اسلام داشته باشیم . حالا بعضیا کفر گویی میکنن ، نادانان جاهلان دیوانگان
میگن ما تو ایران به دنیا اومدیم دیگه بدبختی بیشتر از این میشه
اینجوری ، بعد اونا نادونن نمیفهمن اسلام یعنی چی ؟؟
نعمت اسلام خدا منت گذاشت بر ما به واسطه نعمت اسلام
و رضیه لی دینا ، و این دین رو برای ما راضی شد .
پس آینه رو از دست بگذار و بگو ، یعنی آینه رو بذار زمین بگو
اللهم لا تغیر ما بنعمک خدایا این نعمتهایی که دادی به ما این نعمتها رو دیگه از ما نگیر.
و جعلنا ما بنا من نعمتک و جعلنا لا نعمک من الشاکرین خدایا ما رو به خاطر نعمتها از شکرگزاران قرار بده.
و لآلائک من الذاکرین
برای این محبت تو ، برای این لطفی که کردی ما رو از یاد اونایی قرار بده که یاد میکنند.
ببینید این دعاها هست هر کدومو شما بگید اینا باعث توجه میشه.
توی یه روایت دیگه هست ، آینه رو تو دست چپ نگه دار
وقتی روی خودت رو تو آینه دیدی بگو الحمدلله الذی احسن و اکمل خلقی
هم معانیش همینه دیگه ، و حسن خلقی و خلقنی خلق سویا و لم یجعلنی جبارا شقیا
حمد خدایی رو که منو جبار قرار نداد ، متکبر قرار نداد.
الحمدلله الذی زین من ما شان من غیری…
اینم توضیح دادیم ، اللهم کما احسنت خلقی
خدایا همونجوری که خلقت من رو زیبا قرار دادی فصل علی محمد و آل محمد.
خدایا بارالها همونجوری که من رو خلقتم رو سالم آفریدی و ستمکار و بدبختم قرار ندادی
و عیوبی که در بعضی از مردم هست در من قرار ندادی ، خدایا همچنان که آفرینش من رو نیکو گردانیدی
بر محمد و آل محمد درود بفرست .
اخلاق من رو و حسن خلقی ، اخلاق من رو خدایا نیکو قرار بده
و تمم نعمتک علی و زینی فی عیون خلقک
خدایا من رو در بین چشمان مردم زیبا قرار بده
و جملنی هم همون معنای زیباست فی عیون بریتک وارزقنی القبول المهابه
خدایا بارالها روزی من قرار بده روزی همین ،
و در مهربانی و رحمت رو روزیم گردان. و الرافه و الرحمه یا ارحم الراحمین
مهابت یعنی هیبت .
تو روایت دیگه هستش که حضرت رسول به حضرت امیر فرمود :
یا علی وقتی در آینه نگاه کردی بگو
اللهم کما حسنت خلقی و حسن خلقی و رزقی
حالا شما اون دعاهای بالا رو نمیخونید این یه ذره رو بخون ،
اللهم خدایا همونجوری که صورتم رو زیبا قرار دادی ، حسن خلقی و رزقی
اخلاق من رو و رزق من رو هم نیکو قرار بده .
عربی نمی تونی بگی فارسی بگو ، فارسی بگو عیب نداره اشکال نداره
حتماً که ما نباید همه دعاها رو عربی بگیم که ، به زبان مادری بگو ترکی بگو
خدایا همون جوری که شکلم رو خلقتم رو زیبا قرار دادی
اخلاقمو روزی من رو هم نیکو قرار بده.
پس اینا بیداری میاره من نمیدونم به چه زبونی باید بگم که تفهیم بشه
اینا بیداری میاره اینا آدابه ، خدا رحمت کنه مرحوم امام رو
وقتی آیت الله مشکینی اونجوری گفتش گفت شما دعا کنید ما به همین آداب ظواهر اسلام عمل بکنیم.
اینا ظواهر اسلامه ، ما کجا اینا رو میتونیم برسیم جواهر ،
چقدر از ماها بدبختمون کردن بیچارهمون کردن که از این مطالب دور شدیم.
من تاسف میخورم که خیلی از جامعه ما اصلاً حلیه المتقین نمیدونن یعنی چی.
خب روز جمعه س یه عرض ادب کنیم
من دلم افتاده دلهای شما رو هم ببرم در خانه آقا ابوالفضل العباس
قمر منیر بنی هاشم
این آقا چقدر کریمه آقا ابوالفضل چقدر باب الحوائجه
این آقا ابوالفضل چیکار کرده که خدا اینجوری شفاعت رو تو دستش قرار داده
همین الانا همین الان شفاعت تو دست آقا ابوالفضل
یعنی اراده کنه یه کسی رو شفاعت کنه مریضیش خوب بشه خدای متعال شفا میده
اراده کن آقا ابوالفضل مثلا شفاعت کنه گره ش باز بشه خدا گرش رو باز می کنه
این آقا ابوالفضل نمیدونم ببین تو کربلا یکی از اساتید ما
این خیلی قشنگ می گفت می گفت آقا ابوالفضل میدونی چیکار کرده
وقتی تیر به چشمش خورد خون اون یکی چشمشو گرفت
یه چشم تیر خورده بود یه چشم سالم بود برادر کنارش نشست
بعد دستم تو بدن نداشت خیلی دوست داشت برای بار آخر امام حسینی بودن
اگه ما بخوایم بگیم کی امام حسینیه باید بگیم ابوالفضل العباس
اگر بخوایم بگیم کی امام حسینیه باید بگیم زینب کبری
خیلی دوست داشت اونپ بار آخر یه بار دیگه برادرش حسینو ببینه
خدا کنه ما هم لحظه آخر موقع جون دادن یه بار امام حسینو ببینیم
می گفت تو اون لحظه آخر اصلاً دل تو دلش نبود یه بار دیگه ببینه
اما ببین هی اراده میکنه که این خونو کنار بزنه اما دست نداره
و لذا این جا بگه که حسین جان یه چشمم تیر خورده ببخشید
اما اینجوری نمیگه یه حسین جان یه چشمم سالمه
می خواد منت نزاره حالا بعد دستشو داده چشمش تیر خورده تیکه تیکه شده اما منت نمیذاره
عباس گفت حسین جان یه چشمم سالمه دست ندارم خون جلو چشمه
نمیتونم ببینمت اگه میشه شما این خونه کنار بزن
من یه بار دیگه ببینمت و جان بدم
وقتی چشمش به برادر افتاد بعضیا اینطور میگن آقا شروع کرد به گریه کردن
گفت برادر عباس برای چی گریه میکنی گفت گریه من برای اینه که حسین جان الان سر من رو تو به دامن گرفتی
اما یه ساعت دیگه کی سر تو رو به دامن میگیره
صل الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله
امان از اون ساعتی که یه مرتبه ببیند به خیمههاش حمله میکنند
ابی عبدالله دوست داشت ابوالفضلشو بیاره سمت خیمهها اما دشمن نزدیکه به خیمهها شده
ابی عبدالله ناچار شد بدن برادر رو رها کنه به سمت خیمهها بیاد
حرامیها رو از خیمهها دور کنه اما همچین که نزدیک خیمهها شد
یه مرتبه ببینم همه به سمت برادر یورش بردن
همون بدن تکه تکه رو غارت کردن
حسین جان حسین جان