حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

?توحید مفضل

✨️جلسه هفتاد و ششم

 

●نثار آقا امام زمان علیه السلام صلواتی بفرستید.

در رابطه توحید مفضل امام صادق علیه السلام می‌فرماید که :

خدای متعال روی این کره زمین پستی و بلندی قرار داد

تا آب‌ها جاری بشن ، و الا آب روی زمین می ایستاد و مسدود میشد .

و مردم نمی تونستن کاراشونو انجام بدن ، آب گل آلود میشد باتلاق میشد ،

و اگر این وفور آب ، شاید کسی بپرسه چه خبره؟

رودخونه به این بزرگی ، چه خبره ، اگر این وفور آب به این بزرگی تو مجاری زمین و انهار نبود کار تنگ می‌شد .

چون محتاجند به آب در آشامیدن خود.

مردم محتاج به آبند و چهارپایان خود ، حیوونام باید از این آب بخورن.

و آب دادن زراعت ، زراعات ، و درخت ها و اصناف غلات و آشامیدن وحشیان،

و مرغان پرنده‌ها و درندگان و تعیش ماهیان .

انقدر ماهی هستند که این آب باید زیاد باشه تا بتونه اینا اونجا زندگی کنن ،

اگه آب اینقدر زیاد نباشه خب ماهی نیست .

بعد حضرت می‌فرماید: تعیش ماهیان و حیوانات در آب منفعت‌های دیگر هست که می‌دانیم ،

و اعظم منفعتش را نمی‌دانیم ، یه دونه رو می‌دونی صد تا نمی دونی.

زیرا به غیر آن نفع معلوم که همه کس می‌دانند

حیات هرچه بر روی زمین است از حیوانات و نباتات به آب است.

و منافع دیگر دارد مثل آنکه ممزوج می‌سازند با اشبه

و نقد و گوارا می‌گردد برای آشامیدن آن ، خب خیلی از چیز ها رو با آب ممزوجش می کنند.

همین الان این کارخانه فولاد سپاهان و اینجور چیزا ، ذوب آهن

اینا اگه آب نباشه نمیشه ، خب اینا وسیله هاشونو با آب خنک می کنند.

این وفور آب، بسیار برای ما لطف بزرگیه. برای آشامیدن ، و باز بدن‌ها و جامه‌ها را از چرک پاک می کنند.

شما بدنتون کثیف میشه با آب پاک می‌کنید ، لباستون چرک میشه با آب پاک می کنند.

و لذا جا داره بگیم الحمدلله الذی جعل ماء طهورا

حمد خدایی که آب رو طهور قرار داد ، پاک و پاکیزه قرار داد.

خب و به آن خاک را گل می‌سازند ، شما دیدید خاکو می خوان سفتش کنن آب قاطیش می کنند.

برای عمارت برای ساختن ساختمان و ضرر آتش افروخته را به آن دفع می‌کند .

خونه‌ای آتیش می‌گیره میرن روش آب می پاشن

و حمام‌ها به آن دایر است ، اگر این آب نباشه حمامی وجود ندارد که مردم از ماندگی باز می‌آورد .

مردم خب میرن سر کار و میان بالاخره خسته و درمانده میگه برم یه دوش بگیرم

خب این آب نباشه .

و منافع دیگر در آب هست که در هنگام احتیاج معلوم می‌گردد ،

بعضیاش احتیاج ، و اگر شک داری در منفعت این آب‌های بسیار که در دریاها بر روی یکدیگر نشسته

و گمان کنی که چندان منفعتی ندارد ، تو فکر می کنی خدا همین طور دریا رو ، همین طور آب هارو ریخته روی همدیگه ،

پس بدان که مقر و ماوا و محل تهیج اصناف ماهیان و حیوانات دریا است.

همه اینا اونجا زندگی می کنند ، چجور شما اینجا زندگی می کنید ، انقدر حیوانات و ماهیان هستند تو اونجا زندگی می کنند.

فقط خودتو می‌بینی ؟

و معدن مروارید و مرجان و یاقوت و عنبر دریاست ، و بسیاری از ادویه و جواهر از دریا بیرون می‌آورند .

در سواحل عود و بخور و انواع گیاهان خوشبو و اقاقیل و ادویه به عمل می‌آید.

و ایضا دریا محملی است برای تجارت ،

که از بلاد بعیده می‌آورند ، مثل آنچه از چین به عراق ، اینو می ندازن تو دریا ، مجانی نه سوخت می‌خواد نه چیزی می‌خواد

فقط یه آبه دیگه، رو آب یه حرکت یه سر می خوره.

بادم از اون ور اینو میاره ، اون موقع از چین می آوردن تا عراق

عراق که میگه منظور ایرانم هستش.

الان از برزیل از اونور کره زمین می ندازن رو کشتی ، کشتی های بزرگ تو دریا میارن این ور آب

کل این گوشت های یخ زده و اینا همش از برزیل میاد ،

توسط کشتی میاد ، خب و اگر این تجارات را محملی غیر از چهارپایان نبود،

اگه فقط حیوونا بودن که جا به جا می کردن ، هر آینه بسیاری از حبوب و ادویه و اقاقیل در بلاد خود می ماندند ،

وفلسد می شدند ، و کسی از آنها منتفع نمی‌شد .

ولی خب خدا دریا رو قرار داده اینا می ریزن تو کشتی جا بجاش می کنند.

زیرا اجرت حملش از سمنش زیاده میشد ،

می خواستن مثلا شتر کرایه کنند ، می خواستن اسب کرایه کنند

ماشین کرایه کنند خب اجرت حملش از سمنش زیاد میشد.

مثلا می خواست سيب زمینی بار کنه بیاره خب پول اون کرایه از خود سيب زمینی میزد بالاتر .

و هیچ کس متحمل حملش نمی‌شد،

و در این دو مفسده بود ، این اتفاق می افتاد دو تا مفسده بود ،

۱_نایاب بودن بسیاری از اشیاء

خیلی از چیزها نایاب میشد ، در اکثر بلاد با شدت احتیاج مردم به آنها

قربون خدا برم همه چیزشو جفت و جور کرده ،

۲_ منقطع شدن معیشت تجاری ، این امتنع را نقد می کند.

کار بزرگی می موند از بین می رفت. خب مردم تجارت می کنند حمل و نقل می کنند سود ببرند دیگه،

اگه این دریا نبود این اتفاقات نمی افتاد.

خیلی از شغل ها خراب میشد.

خب امروز روز شنبه است گفتن که یه توسلی به جناب مسلم بن عقیل داشته باشیم

مسلم بن عقیل خب یکی از اصحاب خوب امام حسین علیه السلام

و این جناب واقعا بخوام بگم آبرودار پیش امام حسین آبرو داره

خیلی هم غریب بوده حضرت مسلم

و توسلات به جناب مسلم هم مجربه می گیره گیراست

ایشالا الانم ما یه توسل به جناب مسلم بکنیم خدا به حق این توسل گرفتاری ها مونو برطرف می‌کنه

همچنین که جناب مسلم اومد تو کوفه بنا بر نقل ۱۸ هزار نفر باهاش بیعت کردند

خیلی خوشحال شد نامه نوشت به امام حسین که یااباعبدالله می خوای بیای بیا

اینجا همه چیز آماده س

باورش این بود دیگه گمانش این بود دیگه

اینکه می دید ظاهر قضیه این بود نامه نوشت دعوت کرد امام حسین رو

اما این عبید الله بن زیاد اومد تو کوفه ورق برگشت

یهو از این رو به اون رو شد جناب مسلم نماز خوند برگشت پشت سرشو

نماز مغرب پر بود مسجد قبلش اما نماز مغرب رو خوند برگشت پشتشو نگاه کرد دید یکی دو تا صف بیشتر نمونده

نماز عشا رو خوند برگشت نگاه کرد دید هیچکی تو مسجد نیست

این جناب مسلم تکیه به دیوار مسجد داد بلند بلند گریه کرد

بعضی‌ها هم گفتن بچه هاش اینجا بودن گفتن بابا امشب چه کنیم

امشب خونه نداریم چه کنیم

آقا فرمود یه کاری می کنیم خیلی سخت گذشت به جناب مسلم

روضه من این باشه جناب مسلم اومد تکیه داد به دیوار یه خانه ای

به غربت ها امان از غربت خدا نکنه هیچ مردی غریب نشه

تکیه داد به دیوار غربت یه لحظه همین جوری که داشت از تشنگی

یه خانمی اومد زنی بود به نام طوعه

گفت آقا چرا اینجا سر به دیوار خانه ما گذاشتی

گفت خانم آب داری به من بدی تشنمه

آب آورد داد به جناب مسلم

جناب مسلم نوش جان کرد گفت حالا دیگه برو راضی نیستم

دید هنوز مسلم تکیه داده گفت مگه تو زن و بچه نداری زن و بچه ات منتظرن

گفت خانوم من تو این شهر غریبم زن و بچه ندارم

گفت مگه شما کی هستید تا گفت من مسلم بن عقیلم این زن گفت آقا منم کنیز شما هستم

بوی حسین می آید

صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله

در کوفه غریبم من کاشانه ندارم

گویی بروم خانه ولی خانه ندارم من

گر تکیه به دیوار تو کردم ز غریبی است

در شهر شما خانه و کاشانه ندارم

یه شهر مر از دشمن و من یکه و تنها

چون طایر دور از وطنم لانه ندارم

بیجایم و مأوا نبرم راه به جایی

چون شمع همی سوزم و پروانه ندارم

بهر پسر فاطمه چون نامه نوشتم

غیر از غم آن خسرو فرزانه ندارم

بند آخرم هر کی گره به کار داره یه ناله بزنه

جز کشته شدن در ره حق هیچ تمنا از مردم از حق شده بیگانه ندارم من

بمیرم جناب مسلم رو راه داد یه ساعتی نگذشت محاصره کردند

دست مسلم رو بستن تو شهر غریبانه کشیدنش

حسین جان حسین جان

می خوام بگم اگه اینجا یه مرد رو بستن غریبانه کشیدن

چند مدتی بیشتر نگذشت دست زن و بچه حسین رو گرفتن دست بسته

غریبانه وارد شام کردن نالتو رها کن

حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *