بسم الله الرحمن الرحیم
?توحید مفضل
●هدیه کنید به آقا امام زمان علیه السلام صلواتی بفرستید .
حضرت صادق صلوات الله علیه در این جلسه می فرماید :
ای مفضل تامل کن در روی چهارپایان یعنی صورت اون ها رو ببین خدا چجوری قرارداده.
که دیده ها، چشمهای اینا رو پیش رو قرار داده. اگه توجه کنید چشم ماها توی گودی هست ،
منتها چشم اون ها برجسته و بیرون است. پیش رو هستش، چرا خدا این طور قرار داده؟
جلوصورت قرارداده برای اینا؟ چون اینا جلوی پای خودشون رو ببینن تا به دیواری بر نخورند ، یا به چاهی نیفتند.
این شق دهانشون رو زیر قرار داده فک پایینشون رو زیر قرار داده ،
چرا این طور خدا قرار داده؟ زیرا اگر به روش آدمیان دهانشان در میان رو و بالای زُق می بود
هر آینه نمی توانستند که چیزی از زمین به دهانشان بر دارند.
چنانچه آدمی دشواراست که چیزی از زمین به دهان بردارد.
آدمیان صورتشون ببینید چجوریه ، به حالت روبه رو هست، دهان بالاست.
ولی حیوونا دهانشون پایینه ، خب این از لطف خدای متعاله،
اون ها بتونن از زمین چیزی بردارن ، اما ما وقتی نشستم یا راه میریم ،
بخواییم از زمین یه چیزی برداریم سختمونه، لذا با دست برمی داریم میزاریم دهانمون.
چنانچه برای آدمی دشوار است چیزی از زمین بردارد به دهان تناول کند.
تو این برنامه ها دیدید تلویزیون، دستش رو می بنده میگه باید خم بشی ، از زمین چیزی رو برداری.
پس برای تشریف و تکریم وامتیاز انسانها از سایر حیوانات….
کف ها و انگشتان و دست آفریده تا طعام را به دست بگیرید و تناول کنید.
وچون صلاح آنها نبود ، صلاح حیوان در این نبود چنان دست ها را قرار داد که مثل سُم و شَق دهانشون رو پایین قرار داده ،
که علف را به دهان و دندان بگیرند و پوزه برایشان قرارداده تا دهانشان به دور و نزدیک برسد.
خب این لطف و عنایت خداست از این که بگذریم می رسیم به دُم حیوانات،
خدا چرا دم قرار داده برای اینها ؟ منفعت دُم چیه؟ این دم به چه درد اینا می خوره ؟
حضرت می فرماید :عبرت بگیر اگه ما دم داشتیم چی می شد؟
آدمیزاد هم اذیت بکن هستیم می نشستیم سر نماز ، صف دومی ها از عقب دم صف اولی ها رو می کشیدند اذیت میکردیم،
حالا حیوونا رو دیدید دم هم رو بکشن همدیگر رو اذیت کنن؟ نه.
تو انسانها شیطونی زیاد ، دم هم رو همش می گرفتن، خلاصه آدم خنده ش میگیره.
عبرت بگیر از منافعی که حکیم علیم در دم حیوان قرارداده ،
اولین منفعتش اینه که یه سِتری هست یه پوششی هست بر عورت اون ها که گشوده نباشد،
چنانچه آدمیان به لباس عورتین رو می پوشونن. این دم زشتی هاشون رو می پوشونه.
دوم اینکه در میان دُبُر و شکم انها یه چرکی جمع میشه، اونا مثل ما که تندتند نمیرن حموم،
بعد پشه و مگس هجوم میاره اونجا، این حیوون اذیت میشه،
این دم مثل بادبزن هی میزنه میزنه ، این طفلک اگه دم نبود چیکار می خواست بکنه،
اگه یه حیوانی دمش قطع شده باشه بریده شده باشه چقدر اذیت میشه .
خدای متعال اون دم رو قرار داده مثل بادبزن پشه و مگس ها میپرن.
سوم ، حضرت می فرماید : این که چون دستها و پاها مشغول به برداشتن بدن هست،
حضرت بسم به سبب تکان دادن دم به جانب چپ و راست استراحت می کنند.
خب این دست و پا که داره کار میکنه اینا میخوان یه استراحتی بکنن خستگی به در کنن، ماها دیدید میخواییم خستگی در کنیم،
دست ها رو میکشیم ،اونا مثلا خستگیشون رو برطرف بکنن استراحتی باشه براشون ،
دمشون رو به سمت چپ و راست تکون میده ، خدای متعال ببینید چیکار کرده و منافع بسیار دیگر در این دم هست که در اوقات احتیاج معلوم میشود .
لازم میشه به درد میخوره ، همین دم توش چیه؟
چنانچه در هنگامی که حیوان میفته تو گل یهو پاش سر میخوره تو گل ،
خب دست و پاش که تو گله از کجا میخواد خودشو بکشه بیرون ،
دمش رو میگیره میکشه بیرون پسیه منفعت ، و در موی دمش منفعت های بسیار هست که مردم در حوائج خود به کار می برن ،
پس پشت چارپایان را مسته گردانید که بر رو افتاده باشم و بر چارپا بایستاند تا به آسانی سوار توان شد .
خدای متعال پشت اینها رو صاف قرار داده که تو بتونی بشینی روش .
انشاالله خدای متعال این جلسات رو برای ما نور قرار بده زنده شدن دل هاست .
یاد خداست ذکره فکره ، من اعتقاد دارم این جلسات خیلی ارزشش بالاست
چرا؟ چون فکر شما هم درگیر میکنه این فکر ابوذر بیشتره عبادتش چی بود،
فکر کردن بود ، بیشتر عبادتش رکوع کردن نبود سجده کردن نبود ، تامل کردن بود.
خب این کارا رو که شما صبح ها میکنید یه چند دقیقه تامل میکنید درمورد دم حیوان.
ما دم داشتیم چی میشد؟ اونا دم دارن چیه اینا رو فکر میکنی این بالاترین عبادته فرمود:
یک ساعت فکر کردن از یک شبانه روز نماز خوندن بالاتره بهتره.
یه روایت دیگه میفرماید با یک ساعت فکر کردن از یک سال عبادت بالاتره ،
یه روایت دیگه میفرماید یک ساعت فکر کردن از ۷۰ سال عبادت بالاتره.
یه روایت دیگه میفرماید یک ساعت فکر کردن ار یک عمر از عمر روزگار بالاتره.
خب تو این فکر کردن توش ، حرکت ایجاد میکنه خب امروز صبح به دلم افتاد ،
دل هاتون رو ببرم پیش زینب الکبری
هیچ کس تو این عالم از حضرت زینب حسینی تر پیدا نمیشه
اون قدری که این خانم جلوه ی حسینی داره هیچ کسی جلوه نداره حضرت زینب سلام الله علیها بابیه
اگه کسی میخواد وارد دستگاه امام حسین بشه از این باب خیلی راحت تر میتونه
سریع تر میتونه به مقصد برسه
امروز صبح در خانه حضرت زینب بزنیم اون خانومی که انبیا به گرد پاش نمیرسن
در مصیبت و بلا غیر خاتم النبی اینو میگم تو مهنت ها رنج ها کی میتونه بهش برسن حضرت زینب سلام الله علیها
همه مصیبت ها رو تحمل کرد همه ی داغ ها رو تحمل کرد
وقتی رسید به کربلا یهو نالش به اسمان بلند شد ایشالا پا بده شما هم برید کربلا
نمیدونم ، وقتی میرسی کربلا انگار یه غصه میشینه تو دلت
گفتن یا اباعبدالله خودتو برسون خواهرت زینب داره دق میکنه
آقا ابا عبدالله خوشو رسوند صدا زد زینبم چیه گفت تا برادر پام رو گذاشتم در زمین انگار همه ی غصه ها وارد قلبم شد ،
آقا ابا عبدالله دست گذاشت رو سینه خواهر اینقدر گفت گفت تا زینب را آرام کرد
یه دونم شب عاشورا بود امام سجاد میفرماید عمم داشت از من پرستاری میکرد
یه مرتبه دیدم بابام حسین اون خیمه ی بغل داره هی این شمشیر رو تیز میکنه
داره شعری رو میخونه مبنی بر بی وفایی دنیا میگه یه مرتبه عمم از جا بلند شد
دوان دوان رفت تو خیمه ی برادر بعد شروع کرد هی گفتن زینبم ارام باش
هی گفت تا دوباره آرام شد اما روز عاشورا اون ساعتی که همه رفتند
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را بر شهر را بر قفا ی شاه رفتی هر زنان کی سوار سر گرفته را جان من باختی
چرا داداش چرا میگم آروم برو تا ببوسم آن رخ دلجوی تو
تا ببویم بوی تو اخ داداش زینبت میخواد وصیت مادرش رو به جا بیاره.
ِآخه مادرم از من قول گرفته لحظه ی آخر گلوت رو ببوسم
بیا داداش میخوام پیراهن کهنه تنت کنم
پیراهن کهنه رو آورد دست بافت مادر رو
آورد تا داد به دست برادر یه جمله ایشالا وعده ی ما کربلا باشه
دست برادر دید برادر داره با نوک نیزه داره پیراهن رو پاره پاره میکنه
گفت حسین جان چرا لباس رو پاره میکنی
گفت زینبم آخه قناعت می کنیم همه رو غارت میکنن
حسین جان حسین جان