حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

?توحید مفضل

✨️جلسه بیست و چهارم

 

●نثار آقا امام زمان صلواتی بفرستید.

در ادامه توحیدمفضل می رسیم به این فقرات که حضرت می فرماید :

اگر کسی گوید که گفتن و نوشتن از چیزهایی نیست که خداوند در خلقت آدمی آفریده باشد

بلکه مردم به حیله و زیرکی خود به هم رسانیده‌اند و اصلاحی است که در میان خود کرده اند و جاری شده است.

در رابطه با چی صحبت کردیم جلسه گذشته؟ صحبت کردن و نوشتن ،

آخرین چیزی که حضرت صادق علیه السلام فرمود : نعمت نوشتن بود که امام فرمودند:

اگرخدا به آدم نوشتن نداده بود شما ببینید هیچی نمی آمد جلو ،

آثار همون‌جا  از بین می‌رفت به هم می‌ریخت و لذا خداوند متعال نوشتن داده ،

می بینی معاملات سرجا ش هست، می‌بینی علم رشدکرده، جلوآمده .

همینطور تاریخ مونده ثبت شده و خیلی امور مهمی که توسط نوشتن خدای متعال به ما ارزانی داشته .

بعد حضرت یه مطلبی رو عنوانی می فرماید، می فرماید که :

حالا اگر یه کسی بیاد اینطوری بگه ، بگه نوشتن صنعت خدا نیست،

نعمت خدا نیست ، بیخودی نچسبونید به خدا چی شد یهو ،

شد نعمت خدا این زیرکی بشره، این هنربشره، بشر اومده خودش اومده فکر کرده

فکر کرده از اونجا به این رسیده ، که مثلاً فکرش رو بیاره بنویسه.

بعد اول رو دیوارا نوشته ، بعد اومده خورده خورده رو پوست نوشته

بعد خورده خورده اومده کاغذ درست کرده ، روی کاغذ نوشته.

اگر کسی اومد این طوری گفت حالا می‌دونی من می‌خوام ذهنتون رو بیشتر از این شما توسعه بدید .

مثلاً حالا اون موقع نوشتن بوده حضرت فرموده الان من میگم این ماشینا ، خودروها ، اتوبوس‌ها مترو ، هواپیما..

اینها هم الان هست دیگه ، من میگم آقا شما

می شینی سوار اتوبوش می شینی تو مترو بگو الحمدالله . چرا ؟

چون این صنعت خداس، این کاردستی خداست. شما میگی این حرفها چیه ، نگی دیگه از این حرفها .

آقا این رو بشر خودش درست کرده این بشریه خدایی نیست.

من میگم خداییه ، شما میگی بشریه ،

ببین این همینه عین همین چیزی که امام صادق علیه السلام نوشتنه، عین نوشتنه.

یا وسایل برقی که تو خونتون هست من میگم همه ش صنعت خداست، لطف خداست،

پس یه حاج خانومی جاروبرقی ور میداره تو دستش جارو می‌کنه باید بگه الحمدالله ،

خدایا شکرت ، ماشین لباسشویی باید بگی الحمدالله،

تلویزیون باید بگی الحمدالله ، این نعمت خدا این تلویزیون .. شما میگی نه اینها همه برای بشره.

ببین حالا امام صادق چه جوری جواب می‌فرماید ؛

کسی چیزی به ذهنش میاد بگه عرضم خدمتتون که حالا همین برق باید هی بگی الحمدالله

مال خدا ست، مال خداست ، مثلا می چسبونیم به ادیسون، ادیسون هم یه وسیله س.

حضرت می‌فرماید که : پس ببینید اشکال رو‌ من دوباره بگم

حضرت می‌فرماید : اگر کسی بگه که این مال بشره این بشر خودش با حیله و زیرکی درست کرد

و اصلاحی هست در میان خود و لهذا مختلف می‌شود در عموم مختلفه که لغت‌های مختلف سخن میگن ،

نگاه کن ببین این بشر اومده هر نقطه‌ ای می‌بینی به زبون خودش میا حرف میزنه،

می نویسه مثلاً این ور چینی ، اون ور انگلیسی، اون ور آفریقایی، اونورامریکایی،

این ور چیه هر منطقه‌ ای اومده از رو زیرکی خودش ، رو چیز خودش فکر خودش

یکی عربی سریانی ابرانیه  رومیه چیه…

اینها رو همه امام صادق می فرماید : امتی و گروهی به زبانی سخن می‌گوید

و به خطی می‌نویسد این چی شد؟ اشکال شد حضرت حالا جواب می‌خواد بده،

جواب می‌گوییم که ؛ هرچند آدمی را فی الجمله در گفتن و نوشتن فعل در نوشتن فعلی چاره و تدبیری است،

هر چند بشر اومده توی تدبیری کرده اما آنچه به آن عمل می‌آید

این چاره‌ها و تدبیر ها از صنعت کاملیه خداس.

و عطیه‌ ای است از خزائن رحمت او ، زیرا که اگر خدا به آدمی زبان گویا

ذهن ادراک کننده نداده بود مثل چی میشد ؟

سایر حیوانات بود و اگر کف وانگشتان که آلت کتابت است به او نداده بود ،

اگرکف دست بهت نداده بود می تونستی بنویسی؟

اگر بهت انگشت نداده بود می تونستی بنویسی؟اگر مثل حیوانات سم بود ، می‌تونستی بنویسی؟

بعدچجور ی میخواستی دست بدی ؟

این برای خداست ، حالا من میگم نگاه کن اگر این ناخن‌ها رو اینجا نذاشته بود می‌تونستی بازم بنویسی ؟

تموم شد رفت همش به یه ناخن بسه ، اگر ناخن نباشه می‌تونی .

کسی نمی‌تونه بنویسه مال خداست ، که حالا تخصصه بعد بحث کنیم

چنان که سایر حیوانات قدر تنطق و کتابت ندارند پس اصل اینها همه از فطرت حکیم غدیر است .

و تفضلی است که بر خلق خود کرده است ، پس هر که این نعمت‌ها را شکر کند ثواب پیدا می‌کنه.

پس اگر امروز صبح تلویزیون روشن کردی گفتی الحمدالله،

جارو برقی روشن کردی گفتی الحمدالله،

هرچی تو خونه وسایل‌های برقی بگی الحمدالله، سوار اتوبوس، ماشین بشی بگی الحمدالله،

سوار موتور بشی بگی الحمدالله ، خدایا چیکار کردی ؟

خدا ثواب میده و هرکی کفران کنه ، خدایی نیازه باشه می‌خوای کفران کنی بکن خدا بی‌نیازه از شکر عالمیان

تو شکر نکنی به خدا چیزی از خدا کم نمیشه شکر بکنی هم چیزی به خدا اضافه نمیشه.

بلکه تو جیب خودت میره و خدای متعال بگو ها بی‌نیازه.

الله الصمد خدا آقاس، خدا بی‌نظیره.

پس نتیجه‌ ش این شد ؛ بشر یه حیله ای کرده یه فکری کرده

منتها اون فکرم کی داده به بشر؟ خدا داده،

این دستم کی به بشر داده؟ خدا داده،

اون چشم رو کی داده که نگاه بکنه درست کنه ؟خدا داده

اگر یه دونش رو بگیره دوباره می‌تونه هیچی نمی تونن همش از خداس، همش از خداس،

به قول مرحوم امام فرمود همه اوست، همه اوست خدایا شکرت ،خدایا حمدت.

فرمودن این سجده‌ها رو سجده بعد نماز این چقدر ثواب داره که بعد نماز بلافاصله بری تو سجده بگی ،

شکرالله شکرالله شکرالله ،حداقل سه مرتبه

انشالله که خدای متعال به ما توفیق شکرگزاری عطا بفرمایند .

صل الله علیک یااباعبدالله

صل الله علیک یااباعبدالله

صل الله علیک یا اباعبدالله

قربون امام حسین برم

امام حسین روز عاشورا هم تشنه بود هم گرسنه بود

سه روز میگن این حالت رو حضرت داشته

آقا ابی عبدالله تو این سه روز چه کشیده بعد لحظه به لحظه وقتی به ساعت شهادت نزدیکتر میشد

میگه امام حسین آسمون رو دخان مثل دود تیره و تار می‌دید

بعد شیخ جعفر شوشتری من این روضه ها رو می خونم خدا وکیلی تو هی بگو فدات بشم

قربونت برم الهی من فدات بشم

قربون صدقه امام حسین برو دیگه چه موقعی بهتر از این ساعت تو بعد از نماز صبح بشینی رو به قبله بعد هی بگی

حسین جان حسین جان

یه خورده قربون صدقه ی خودش برو بعد یه خورده قربون صدقه این بچه‌هاش برو

بگو‌ حسین جان فدای اون بچه هات بشم که بچه ها چه کشیدن

تو تشنگی این بچه ها چه حالتی داشتن اما شاید هیچ تشنگی مثل تشنگی علی اصغر امام حسین نباشه

ببین بچه شیرخواره تنها اسلحه ش گریه شه تنها اسلحه بچه شیرخواره گریه س

اینها که کاسه داشتن کاسه بی آب و خالی رو گرفته بودن تو دست شون

جلو عمو عباس هی راه می‌رفتن اما اون بچه ای که توان راه رفتن نداره تو گهواره

صداش به جیغ بلند بود هی فریاد میزد هی می‌خواستن آرامش کنن

بچه شیرخواره گریه می کنه همه می‌خوان آرومش کنن

یه خورده بغل عمه ش زینب یه خورده بغل مادرش رباب

یه خورده بغل دخترا آخر سر اونی اومد آرومش بکنه که همه می‌خوان به دستش آرام بشند

اینکه به این کودکی گناه ندارد

یا که سر بزم این سپاه ندارد

بس که دل افسرده است آه ندارد

راه دهید آن که را پناه ندارد

آقا ابی عبدالله یه نگاه به صورت بچه کرد

دید این بچه لبهاش داره باز و بسته میشه نمی‌دونم دیدی یا نه؟

ماهی توی اون لحظات آخر جان دادن فقط لبهاش باز و بسته میشه

عرب به این حالا میگه تلظی یعنی اگر به آبش هم بندازی دیگه زنده نمی مونه

دید داره جون میده گفت می‌برمش سیرابش کنم صدا زد اما ترانوا کیف یتلظی

مگه نمی بینید داره علی اصغر من جون میده

یعنی آبش بدید می میره آبش ندید هم می میره لااقل آبش بدید سیرابش کنید

سیراب از دنیا بره هنوز حرف ابی عبدالله تموم نشده بود

یه وقت با تیر سه شعبه گلوش رو هدف قرار دادن

دست پا نزن ای کودک دردی کشم

من خودم تیر از گلویت میکشم

حسین جان حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *