بسم الله الرحمن الرحیم
?توحید مفضل
✨️جلسه پانزدهم
●نثار آقا امام زمان علیه السلام صلواتی بفرستید.
در رابطه با توحید مفضل رسیدیم به این فقرات که ،
حضرت صادق علیه السلام میفرماید که :
چه کسی او رو نر و ماده قرار داده ، آدمی رو بعضیاشونو پسر میکنه بعضیاشونو مادر ، دختر
مگر همون کسی که خب این بشر رو برای چی آفریده ؟
برای تناسل ، برای اینکه نسل ادامه پیدا کنه .
بعد حضرت میفرماید چه کسی او رو نسل آورنده خلق کرده ؟
مگر همون کسی که او رو صاحب عمل و آرزو قرار داده .
که برای اون آرزوها میاد تحصیل نسل می کنه، مثلاً میگه من بچهدار بشم این بچه رو اسمشو بذارم علی
سر این حساب میره زن میگیره خودشو میندازه تو گرفتاریها
تو مشکلات تا من چی؟ ببین هی آرزو و عمل
سر این میره زن می گیره تا نسلش ادامه پیدا کنه .
حضرت میفرماید: چه کسی او رو بهش ابزار عمل داده ؟ ابزار کار کردن
ببین دست پا بالاخره این انگشتا اینا ابزار چیه ؟ کاره دیگه
مگر همون خدایی که او رو کار کن آفریده این رو بشر رو کار کن خلق کرده
اگه کارکن نبود اون موقع چی ..
می فرماید که ؛ چه کسی او رو کار کن آفریده ؟
همون کسی که او رو محتاج گردانیده .
یعنی اگه این محتاج نبود کار میکرد ؟
کی او رو کار کن آفریده؟
همونی که او رو محتاج آفریده ، خب کی او رو محتاج قرار داده ؟
همونی که بهش اسباب رفع حاجت رو فراهم کرده مهیا کرده
ببین شما کار میکنی تا حاجتت برطرف بشه ، حالا اگر حاجتت بود اسباب رفع حاجت نبود ،
اون موقع چی ؟ میدویدی درست نمیشد .
ولی میبینی میدویی بعدش درست میشه ، اسباب رفع حاجت رو برات فراهم کرده.
امام صادق میفرماید : چه کسی کی اومد این بشر رو بفهمانیدن بین سایر حیوانات مخصوص کرد ؟
الان شماها خب روی این کره زمین من هستم و حیوونای دیگه اسب شتر چی …
بین این همه حیوونها بین این همه موجودات
ما بشر ادعای فهم داریم فهمیدن ، میگیم میفهمیم
کی ما رو بفهمیدن مخصوص کرد ؟ همون کسی که ما رو مکلف کرد و گفتش که اگه کار خوب بکنید بهتون پاداش میدم.
اگه کار بد بکنید چوبتون میزنم.
همون ، همون کس . چه کسی او رو به او چاره بخشید ؟
چاره یعنی اینکه بتونی فکر کنی ، راه کار داشته باشی .
کی بهش چاره بخشید ؟ همون کسی که قوت چاره بهش عطا داد.
بتونه فکر کنه تامل کنه کار بکنه. میفرماید که: چه کسی او رو متکفل به اموری چند کرد که چارهای به اونها نداره؟
دیدی یه وقتی مستأصل میشی
هر کاری میکنی میبینی درست نمیشه میگه همون خدایی که به نهایت شکر نعمتهای او نمیتوان رسید .
تو بعضی جاها میبینی چاره داری ، تو بعضی جاها میبینی چاره نداری.
حضرت میفرماید : فکر کن و تدبیر نما در اون چیزی که از برای تو من وصف کردم .
میشه اصلاً به خیال خودت به اون عقل خودت میشه اینا بدون صانعی درست شده باشه ؟
همه اینایی که من گفتم میشه بدون صانع درست شده باشه ؟
و چنین کارخانه منظمی میتونه همینجوری یهو درست بشه ؟
پس بگو تبارک الله عما یصفون
حضرت میفرماید: عبرت بگیر ای مفضل بر نعمتهای عظیم خدا ،
که بر آدمی قرار داده . در خوردن و آشامیدن و فضولاتی که به آسانی ازش دفع میشه.
من یادمه حاج آقای خسروشاهی میفرمودند که؛
اگه آدم خب مثلاً نتونه اینجوری دفع فضولات داشته باشه خیلی سخت میشه دیگه بیچاره میشه.
آیا نمیبینی از نیکویی تقدیر ، خانه که آدمی بنا میکند بیت الخلاء رو در کجا قرار میده ؟
شما یه آپارتمان درست میکنی این بیت الخلاء رو کجا درست میکنی ؟
بله یه گوشه حضرت میفرماید: در پنهان ترین جاهای خانه.
این بیت الخلاء رو نمی ذاری وسط خونه . اما اون خونه های قدیمی رو دیدید دیگه ، بیت الخلاء شون دم در ، اون گوشه موشهها
یه جای خیلی پنهان ، نمیذارن وسط خونه .
این خونهها چیه درست میکنن بعد درم باز میکنی کل اون گازه میاد سر سفره ، گازهای سمی.
آقا میفرماید: ببین از نیکویی تقدیر خانه اینه که بیت الخلاء ها رو کجا درست میکنند ؟
اینو امام صادق علیه السلام اون موقع می فرماید ،
اون موقع این کارا رو انجام میدادن رعایت میکردن .
حضرت میفرمایند ، همچنین خالق قدیم مدبر حکیم ، تو خونه بدن
الان این بدن شما یه خونه است ، در خانه بدن محل خروج فضله رو که به منزله بیت الخلاء قرار داده ،
در پنهانترین اعضا قرار داده. این محل خروج فضله رو در پنهانترین اعضا قرار داده
و از پیش و پس ، این نمایان نشه . بلکه پنهان گردانیده در موضع پنهانی از بدن که پوشیده و مستور هستش.
بعد حضرت میفرماید : خداوکیلی خودت یه نگاه کن ببین هر وقت که آدم محتاج میشه به دفع فضله و کثافت
میشینه و راحت کار خودشو انجام میده پس بسی صاحب نعمت و برکت است
اون خدایی که پیاپی رحمتهاش هست و احصا نمیشه نعمتهاش. باید بگی الحمدالله.
غرق نعمتیم الحمدالله
حالیمون نیست استغفرالله
ولی خب خدای متعال ببینید چقدر نعمت هاش وسیعه
قربون این خدا برم با ما چیکار کرده، که همین چیزایی که به نظر ما شاید خیلی مسخره بیاد خیلی خندهدار بیاد
همونو اگه یه لحظه اگه ازت بگیرن گرفتار میشی
این خودتو به سرتو حاضری به در و دیوار بزنی که یه جوری نجات پیدا بکنی
اینهایی که مشکل دفع فضولات پیدا می کنند یه وقتی دیدی دیگه به چه گرفتاریهای مبتلا میشن همه دور و وریا ازشون فرار میکنن
ببینید اینا رو شماها حتماً تو فامیلاتون دور وریاتون یه وقتایی میبینید
اینایی که مشکل دفع فضولات دارند خب میبینی بوش مثلاً میگه آقا بوش منو اذیت میکنه
زنه ازش فاصله میگیره بچهها ازش فاصله میگیرن .
خب خدای متعال ابن همه نعمت مجانی بهت داده قدرشو نمیدونی
خب میری دستشویی میشینی بگو الحمدالله
پا میشی دستتو بذار رو شکمت دست راستت رو بزار رو شکمت بگو الحمدالله
که راحت داره میاد
اگه نیاد من چه خاکی بریزم سرم اگه اینجوری نباشه چه خاکی …
سرتو میاری پایین چیزی میبینی بگو الحمدالله خدایا شکرت
نگی نه اینجا نباید من اسم خدا رو ببرم نه بابا این حرفا نیست
هی شکر مدام الحمدلله الحمدالله الحمدالله …
این الحمدالله امروز از زبونت نیفته ، گفت موسی میخوای محبت منو بندازی تو دل مردم نعمتهای منو بشمار .
صل الله علیک یا اباعبدالله
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست
امروز صبح دلاتونو میخوام ببرم در خانه علی اصغر امام حسین باب الحوائج
این شیرخواره کرب و بلا
گفتم براتون روضه علی اصغر روضه از پا افتادههاست
اونی که پا داره خودش میره میدان
میره یه کاری میکنه اما اونی که پای میدان نداره پای رفتن نداره
صداش به گریه بلند میشه صداش به جیغ و ناله بلند میشه
تا بیان ببرنش بعد وقتی تو بیفتی زمین صدا بزنی ناله بزنی کی میاد میبرتت
ایشالا امام حسین میاد میبرتت
دستتو میگیره میبره
امروز بگو یا اباعبدالله تو رو به جان اون طفل شیرخوارهای که روی سینته
چون امام سجاد میگن وقتی اومد بابا رو که تو قبر گذاشت
چه بدنی آقا چیزی نمونده بود اصلاً تو بوریا امام حسین رو جمع کرد
داخل قبر گذاشت اما همین یه بند
بعد یه مرتبه دیدن آقا امام سجاد از تو قبر اومد بیرون
دنبال یه بدن میگرده یه جا رو داره نبش میکنه
خب یه بدن شیرخواره رو از تو قبر آورد بیرون آورد گذاشت رو سینه امام حسین
من نمیدونم این چه معنایی میتونه داشته باشه
میوه دل امام حسین بوده
جیگر امام حسینو سوزونده
چون آخه اون ساعتی که تیر به گلو خورد دارد این خون گلو رو هی برداشت پاشید به آسمان
تو بعضی از جاها هست یه قطرهشو نذاشتن ملائکهها به زمین بیاد
چون اگر میافتاد از اون خونها رو زمین عذاب الهی نازل میشد
صدایی بلند شد دعه یا حسین
حسین جون بسه دیگه خونشو به آسمان نپاش
حسین جون ما خودمون این بچهتو بزرگ میکنیم
بعد آقا ابی عبدالله خب دستش خون آلود شده بود دیگه
اینجا چیکار کرد یه مرتبه این عمامه مبارکش رو
سر و صورتش رو به خون گلوی علی اصغر آغشته کرد
اینکه به این کودکی گناه ندارد
یا که سر عزم این سپاه ندارد
بس که دل افسرده است آه ندارد
راه دهید آنکه را پناه ندارد
یه وقت دیدن یه قدم سمت خیمهها میاد ابی عبدالله یه مرتبه وامیسه
آخه خجالت میکشه
خیمه برم جواب بچهها رو چی بدم
جواب مادرشو چی بدم
دور زد پشت خیمه ها دیدن داره یه قبر می کنه
حسین جان حسین جان