بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۲۹۹
●قال (علیه السلام) : تُکلِموا تَعرِفوا فَان المَرء مَخبوء تَحت لِسانه
حضرت امیر که جان عالم به فداش میفرمایند : سخن گویید تا شناخته شوید .
زیرا که انسان در زیر زبان خود پنهان است.
آدمی اگر میخواد که معلوم بشه علمش معرفتش کمالش فضایلش باید صحبت کنه.
الان اگه یه سری صحبت از امیرالمومنین ثبت نمیشد ضبط نمیشد به ما نمیرسید
ما الان نمیتونستیم امیرالمومنین رو بشناسیم. الان ما به کمال و معرفت امیرالمومنین اینجوری پی میبریم از سخنانش.
اگر میخواهید فضل و کمال و زشتی های وجودیتون مشخص بشه و مردم بهره ببرند باید سخن بگویید.
تا شما رو بشناسند و به شخصیت شما پی ببرند. این کاندیدها مثلاً میان صحبت میکنند
تا مردم بشناسنشون و بهشون رای بدن.
گاهی هم مردم رو فریب میده با سخن گفتنها. بالاخره راه اینه ، درسته که میشه توش فریب کاری هم انجام داد،
ولی انسان با سخن گفتن میتونه خودش رو نشون بده.
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
مفهومش اینه که تا مرد سخن گفته باشد عیب و هنرش دیگه آشکار میشود.
همین که شروع میکنه به حرف زدن معلوم میشه زیر زبان ترجمان عقل. کلید گنجینههای روح آدمی هستش.
شاید سالیان دراز در میان مردم باشید و مردم نشناسند و از وجودتون بهره نبرند.
بعد ایشون آدمی رو که تو شهر صحبت نمیکنه و حرف نمیزنه مثال میزنن به محتکر،
احتکار کالاهای مورد نیاز مردم رو که هست انبار میکنه و در دسترس نمیذاره و مردم نیاز دارند و به مشکل میخورند.
این آقا هم که سکوت کرده مثل همون محتکر میمونه.
بریز بیرون بزار مردم بهره ببرن این لطف الهیه که خداوند به تو عطا کرده.
پس کسی که سکوت میکنه و صحبت نمیکنه به مانند محتکر میمونه.
شخصیت انسان با سخن گفتن معلوم میشه. انشاالله که خداوند متعال بهمون توفیق بده که به جا حرف بزنیم.
بیجا حرف نزنیم همون قدری که به جا حرف زدن مهمه بیجا حرف زدن هم خطرناکه .
گاهاً میشه سر سبز رو بر باد میده ،
زبان سرخ سر سبز را میدهد بر باد.
لطف خدا شامل ما شده که تو این مسجد هستیم و صحبت میکنیم زبونمون باز میشه
مباحثه میکنیم صحبت میکنیم، بعد بالاخره شما یاد میگیرید تو خونه میگید
بچهها میدونن یاد میگیرن شاگردان مکتب امام صادق هستیم.
تو سخن گفتن بیداری حاصل میشه. البته به شرط اینکه خودش بیدار شده باشه
و بتونه با سخن گفتن مردم را هم بیدار کنه.
حضرت امام رحمت الله علیه وقتی صحبت میکرد چه تاثیری رو مردم میذاشت و مردم چطور حالشون دگرگون میشد.
صلی الله علیک یا اباعبدالله
ما دیروز میخواستیم روضه امام جواد علیه السلام را بخونیم که نشد
امروز دلهامون رو میبریم در خانه جوادالائمه علیه السلام
که بعضیها خیلی زیاد التماس دعا داشتند
عرضه بدارم اینکه انشالله به حق امام جواد مشکلات و گرههای مالی ما هم حل بشه
و ما دست گدایی به سوی امام جواد دراز میکنیم
امام رضا علیه السلام فرمود جوادم پسرم از در اصلی بیرون بیا بزار همه مردم ببیننت
جیبات رو هم پر پول کن و حضرت خودش تعیین کرده بود که به غریبهها انقدر بده به آشنا انقدر بده
بزار مردم از دست تو بگیرند حالا من میگم یا امام جواد
ما دست گدایی به سمت تو دراز کردیم
ما به تو توسل کردیم و به تو رو آوردیم
فدای اون آقای ۲۵ سالهای بشم که توی حجره در بسته بود و جگرش از شدت زهر میسوخت
و هی میگفت یه جرعه آب به من بدید
به جای اینکه بهش آب بدن هلهله میکردند و سر و صدا میکردند
با سر و صدا کردن میخواستن صدای امام جواد رو مخفی کنند
صلی الله علیک یا جوادالائمه آقا جان
انقدر دست و پا زد تو حجره دربسته صدا زد که جگرم میسوزه
میگن کنیزی آب آورد اون زن ملعونه گفت چه کار میکنی
کنیز که مگه نمیبینی داره آب میخواد میخوام سیرابش کنم
اون زن گفت لازم نکرده و آب رو گرفت و جلوی چشم امام جواد ریخت روی زمین
حضرت تشنه جان داد مثل جد غریبش حسین اما این کجا و آن کجا
بگیم هیچ روزی مثل روز تو نمیشود یا اباعبدالله
یک جرعه آب بدین نیزه به پهلوش میزدند یا حسین
حسین جان حسین جان