بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۲۹۲
●قال(علیه السّلام) : الرُّکُونُ الَی الدُنیَا مَعَ مَا تُعایِنُ مِنهَا جهل
و درود خدا بر او ، فرمود: به دنیا آرامش یافتن در جالی که ناپایداری مشاهده می گردد ، از نادانی است
●وَ التَقصِیرُ فِی حُسنِ العَمَل اذَا وَثِقتَ بِالثّوابِ عَلیهِ غبن وَ اللطُمَانینَهُ اِلی کُلِّ احَد قَبلَ اَلاِختِبارِ لَهُ عَجز
و کوتاهی در اعمال نیکو با وجود یقین به پاداش آن ، زیانکاری است، وقبل از آزمودن اشخاص. اطمینان پیدا کردن از عجز و ناتوانی است.
حضرت امیر صلوات الله علیه که جان عالم فدای او باد میفرماید که :
الرکون ، یعنی اعتماد
اعتماد کردن به ، الی الدنیا ، اعتماد به دنیا
مع ما تعاین ، با وجود اون چیزی که تعاین ، عین یعنی چشم
میبینی. لذا دکترم که میری میگه آقا دکتر رفتم معاینه کرد،
معاینه کرد یعنی دید بررسی کرد، مورد رویت قرار داد.
امیرالمومنین میفرماید : اعتماد به دنیا با وجود اینکه با چشم خودت داری قشنگ مشاهده میکنی
این دگرگونیهای عالم رو ، اینکه هر روز به یه شکلی میشه ، هر روز به یه طوری میشه ،
هر روز یکی مثلاً از اون بالا از اوج سقوط میکنه ، یکی از این پایین از ذلت اوج میگیره.
اینا رو که داری میبینی خب ، بازم داری اعتماد میکنی این جهل .
اعتماد به این دنیا با اینکه داری میبینی این از ناتونیه از نادانی توئه ، از جهل توئه که چرا خب تو که دیدی این دنیا با برادرت چه کرد ،
تو که دیدی این دنیا با خواهرت چه کرد ،با همسایت چه کرد با اون مثلاً فلانی چه کرد ، چرا دیگه تو اعتماد میکنی به دنیا .
به خدا اعتماد کن.
توکلتو بده به خدا ، خب این یه فقره.
فقره دوم ؛ می فرماید :
و التقصیر فی حسن العمل اذا وثقت بالثواب علیه غبن
تقصیر یعنی کوتاهی
کوتاهی در حسن عمل ، چرا نماز شب نمیخونی ، چرا نماز اول وقتی میخونی ، چرا صدقه نمیدی ،
چرا مجلس نمیگیری برای امام حسین اینا کوتاهیه دیگه.
آدم کوتاهی میکنه تو عمل ،
کوتاهی در حسن عمل ، اذا وثقت
با اینکه اطمینان داری به ثواب ، آقا یقین صد در صد داری که اگه من این کار رو بکنم خدا بهم ثواب میده پاداش میده.
اما انجام نمیدی ، می شینی وقتت میگذره همینطوری روزهات میگذره ،
هفته هات می گذره ، ماهات میگذره سالت میگذره بعد اسفند که میشه ،
عه چقدر زود گذشت .
ببین چقدر زود گذشت بله. خیلی زود گذشت عمرت تموم میشه موهای سرت سفید میشه
جناب عزرائیل میگه بفرما بریم ، آقا این تموم شد
اذا وثقت ، میدونستی به خدا یقین داشتی ،
اطمینان ما داشتیم به پاداش الهی ، اما هیچ کاری نکردی.
غبن یعنی ضرر کردی
و لذا خدا روز قیامت رو اسمش رو میذاره یوم التقابن .
اون روزی که همه ضرر میکنن ، چه مومنش چه کافرش .
مومنش ضرر می کنه چرا بیشتر جمع نکردم چرا بیشتر انجام ندادم چرا بیشتر کار نکردم .
کافرشم که میگه عجب بدبختی هستیم ما ،
و الطمأنینه الی کل احد
بعد فقره سوم حضرت میفرماید که : طمانینه یعنی همون اطمینان کردن
الی کل احد ، به هر کسی.
هر کسی میاد آدم اطمینان میکنه بعد و الطمأنینه الی کل احد قبل الا اختبار
تو اینو می شناختی ؟
بهش اطمینان کردی ، جنستو دادی بهش تو میشناختی به این وام دادی ؟ میشناختی ضامن این شدی ؟
قبل الاختبار ، یکی دو بار امتحانش کن یکی دو بار آزمایشش کن ،
یهو نرو باهاش معامله سنگین بکن
یهو نرو براش ضمانت چیز عجیب ،خودتو گرفتار نکن .
و الطمانینه الی کل احد قبل الا اختبار له عجز
دلیل عجز و ناتوانی توئه ، و لذا آقا از قدیم این بود تو فقه هم هست که ،
مثلاً بچه یتیما ، خب از کی پولو بدیم دستش ؟
بچه یتیم اگه همون بچه است پولو بدی دستش این میره آتیش میزنه و بعدم هزاران گرگ و کفتار دور و برش هستند که منتظرن پول دست این بچه یتیم ببینن و بالا بکشن
خب یه نفر قیم میخواد سرپرست میخواد پولو برمیداره نگه میداره تو دستش
نگه میداره این کی بده دست بچه ؟
میگه بفرستش بازار برو ببین نگاش کن از دور اختبار اختبار نگاه کن
امتحانش کن ببین چیکار میکنه یکی دو تا کار بسپار دستش
ببین این عقلش چیز شده ،اینکه می فهمه به کی اعتماد بکنه
کجا معامله کنه این اختبار یه چیز عقلانیه
آدمی که اختبار نداشته باشه
امتحان قبلش بکنه بررسی بکنه بعد اعتماد بکنه
پس ببینید اعتماد به هر کسی قبل از امتحان او عجز ، دلیل بر ناتوانی هستش.
صلی الله علیک یا اباعبدالله
صلی الله علیک یا اباعبدالله
امروز روز سهشنبه است
دلها رو ببریم در خانه حضرت رقیه سلام الله علیها
اون کودکی که با گریههاش با اون دلبری که کرد
خوب ببینید به کجا رسید به چه نقطهای رسید به چه اوجی رسید
امروز صداش بزنیم بگیم یا حضرت رقیه از دست تو برمیاد
از دست این دختر بر میاد بگیم از دست تو برمیاد یه کاری برای ما بکنی
برای مایی که از پا افتادهایم
من خودمو نگاه به خودم میکنم میگم واقعاً از افتادم
از دست تو برمیاد یه کاری بکنی برا از پا افتادهها
تو بالاخره پیش پدر عزیزی پیش پدر آبرو داری
میتونی یه دعایی بکنی میتونی یه وساطتی بکنی بی بی جان
حالا امروز بیا تو رو من چند تا قسم بدم حضرت رقیه
تو رو قسم میدم به حق همون سر بریده ای که بغل گرفته بودی
تو رو قسم میدم به حق علی اکبر برادرت تو را به حق علی اصغر
میگن عموش ابوالفضلو خیلی دوست داشت
تو رو قسم به عموی رشیدت به عموی عزیزت ابوالفضل العباس
بی بی جان امروز پیش پدرت پیش خدا یه وساطتی بکن
وقتی سر بریده آمد چشمش به سر بریده بابا افتاد صدا زد
عمه بیا گم شده پیدا شده
از کربلا دنبال بابا بود
هی بابا بابا گفت حالا تو خرابه شام سر بابا رو بغل گرفته
عمه بیا گم شده پیدا شده
کنج خرابه شب یلدا شده
باب من ز سفر آمده
اما نه به پا بلکه به سر آمده
عرضم تمام هرکی گره به کار داره هر کی کار داره بسم الله
یه وقت دیدم خم شد لبا رو رو لبای باباش گذاشته
انقدر صدا زد بابا بابا یه وقتی دیدن سر از یه طرف افتاد
نازدانه ابی عبدالله از یه طرف
حسین جان حسین جان