بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۲۷۶
●و قال (علیه السلام) : یَا اسری الرَغبة أقصروا فَإن المعرج علَی الدُنیا لَا یَروعه مِنها إلاصَریف أنیابالحدثان
حضرت امیر که جان عالم به فدای او باد میفرماید که:
یا اسری ، یعنی اسیران اسیر جنگ نه ، اسیر حرص رغبت
دو مدل داریم یه مدلش اینه که میره جنگ
یه مدلشم مجاهد هستش که با نفس خودش میجنگه
کارهای بدش رو کنار میذاره این هم مجاهده پیامبر میفرمودند: جهاد اکبر میپرسیدن ازش که جهاد اکبر چیه؟
میگفتن جهاد با نفس.
اینکه بتونی با دلت کار کنی پا رو دلت بزاری پا رو نفسمون نذاریم پا رو خودیتمون نذاریم هیچی درست نمیشه.
خدا تورو نیافریده که این دنیا نصیبت بشه ، خدا تو رو آفریده که معرفت نصیبت بشه.
عبادت کنی بندگی حق تعالی رو بکنی ، خدا برای ما نماز رو گذاشته که از طریقش بریم معراج .
ولی ما رفتیم توی این دنیا ، یه عبارتی خوندم که نوشته بود از ذلت در نماز لذت میبرم ، که هیچ لذتی به مانند این نیستش.
آقای خسروشاهی میگفت ؛ پدر خانم ما آقای تهرانی میگفت ،
وقتی من نماز میخوندم چنان لذت میبردم که خیلی پدر مادرم مثلاً جوجه کباب درست کرده بودن غذای لذیذ ،
عباس بیا سر سفره میگفتش که وقتی به خاطر امر پدر مادر میومدم سر سفره شروع میکردم به غذا خوردن ،
احساس میکردم دارم کاه میخورم غذای به این خوبی رو ، ببینید اون کجا و ما کجا.
امیرالمومنین مثل یه پدر مهربان اینجا نهیب میزنه میگه ، دست بردار از این دنیا.
زیرا صاحبان مقامات دنیا را تنها دندان حوادث روزگار به هراس افکند.
حیوان درنده دیدید که میخواد شکارش رو ببلعه، وقتی که چشمش میفته به این دندونا همون جا سکته رو میزنه.
میفهمه که تموم شد همه چی، یکی از این چیزایی که ایشالا خدا هممونو در امانش نگه داره همین تصادفاته.
اونایی که میشینن پشت فرمون نمیدونن که دارن میرن فلان جا ، میدونن که این تصادف قراره براشون بشه.
اونجا آدم میبینه که یه لحظه تموم شد همه چی همه این دنیایی که من ساخته بودم یک خواب بیشتر نبود.
ادامه ش حضرت امیر میفرماید : آی مردم کار تربیت خود را بر عهده بگیرید و نفسها را از عادتهایی که به آن حرص دارد باز گردانید.
تا خودت نخوای درست نمیشه باید خودت بخوای خودت رو بسپار دست محمد و آل محمد.
خودش میشه جهاد با نفس.
اگر آدمی تو این راه قرار بگیره میزنه رو دست شهدا.
تو خونه نشستی جبهه و جنگم نرفتی اما یه کار خیلی بزرگ کردی، نفست رو سرکوب کردی.
بزرگان حرفهای خوبی میزدن میگن این همه امامزاده صالح مشتری داره میان تو حیاتش آهنگ میزارن موسیقی میزنن میخوان جذب کنن.
میگفت اگه امامزاده صالح زنده بشه یه نفر هم تو حرمش نمیاد چون مخالفت میکنه.
امیرالمومنینم فرار میکردن سر اینکه امربه معروف میکرد.
یکمم عرض روضه کنیم. فاطمه معصومه تو پیش خدا شأن داری صدای ما رو میشنوی تو واسطه ما باش
شفاعتی برای ما بکن ما اعتقادمون اینه که مجلس امام حسین برای ما بهشته
بی بی جان حضرت معصومه تو رو به حق برادرت علی بن موسی الرضا
یه دستی برای ما به سوی خدا بلند کن
یه دعا کن حالا اوضاع ما خوب بشه
ما حالمون وقتی خوب میشه که برای امام حسین رو گریه کنیم
عالم برای دیگران این کربلا برای ما
حسین برای ما ضریحش برای ما
اینم به دست شما باز میشه یا فاطمه اشفعیلی فی الجنه
ببینید خواهر دیگه دیده برادرش غریبه خونه و زندگی و کاشانه رو رها کرده که بیاد برادر و از غربت در بیاره
آقایون خانوما خداییش امام رضا خیلی غریب بود
وقتی میگن غریب الغربا برید فکر کنید دربارش فدای فرزندان موسی بن جعفر
راه افتادند برادر و از غربت در بیارن اما یکی یکی تو اینور و اونور شهید شدن و افتادن
این خواهرم دیده مصیبت دیده بلا دیده اومده برادر از غربت در بیاره
فقط شنیده که گفتن برادرت غریبه
این همه راه اومد پس چه حالی داشت اون خواهری که از بالای تل زینبیه دید
که نیزهدار داره با نیزه میزنه
شمشیردار داره با شمشیر میزنه
هرکی هر سلاح و سنگی داره داره میزنه
غریب گیر آوردنت
با هرچی داشتن زدنت حسین جان
از حرم تا قتلگه زینب
صدا میزد حسین
دست و پا میزد حسین
زینب صدا میزد حسین
وارد گودال شد حسینیا امشب شب جمعه است شب زیارتی ابی عبدالله
مادرش زهرا میاد ایشالا برامون دعا کنن
شمشیر شکستهها رو کنار زد نیزه شکستهها رو کنار زد
یه مرتبه دید یه بدنی که سر نداره
خاک عالم به سرم
از اثر تیغ و سنان
جای یک بوسه من
در بدن تو نیست
حسین جان حسین جان