بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۲۵۹
●قال(علیه السّلام) : المَسئُولُ حُرّ حَتّی یَعِدَ
●کسی که از او چیزی خواسته اند ، آزاد است تا زمانی که وعده نداده .
حضرت امیر صلوات الله علیه میفرماید که :
اون کسی که سوال شده است ، درخواست شده است.
بالاخره مسئول دیگه، مسئول حره .
تا کی حره ؟ تا اون موقع که وعده نداده حره ، آزاده .
اما همین که وعده داد دیگه حر نیست، میشه دربند.
تا وعده خودشو عملی نکنه به وعده خودش ، این در گرو وعدشه.
باید وفا کنه تا آزاد بشه ، انسان بعد از وعده دادن تو گرو وعدشه.
و تا بهش وفا نکنه آزاد نمیشه. حریت و بردگی تو این گفتار امیرالمومنین حقیقی نیست ، مجازیه.
جنبه مجازی داره ، منظور حضرت اینه که اشخاص حر از هر نظر آزادند ، و در قید اسارت دیگری نیستند.
ولی برده در قید اسارت دیگری هست و انسان تا وعده نداده اون آزادی رو داره.
اما همین که وعدهای به دیگری میده انگار زنجیر اسارت رو انداخت به گردنش ،
و تا بهش وفا نکنه اون زنجیره از گردنش باز نمیشه.
خب این کلام امیرالمومنین پیامی داره دیگه ، پیامشم همین لزوم وفای به عهده یعنی شما لازمه که به وعده خودتون وفا کنید .
مبادا کسی یه وعدهای بده و گمان بکنه که حالا هیچی نبوده دیگه ، یه چیزی گفتی نه یه چیزی گفتیم نه،
تو مگه قول ندادی مگه وعده ندادی ،حالا که وعده دادی این به دوش توئه.
باید بیای عمل بکنی ، قرآن میگه :
و اوفو بالعهد ان العهد کان مسئولا
به عهد خودتون وفا کنید که از عهد در روز قیامت سوال میشه.
میپرسند میگن مگه تو قول ندادی اینجوری میکنی اونجوری میکنی پس کو چی شد؟
از نظر فقهی خیلی مسئله مهمه ، مطلب مطلب مهم، اینکه میخوایم عرض بکنیم.
وعدههای ابتدایی خب دقت کنید ، همین هایی که کاندیدا میان میگن ،
اینا میشه وعده های ابتدایی.
کاندیدهای ریاست جمهوری ، کاندیدهای نمایندگان مجلس ،چه و چه و چه…
حتی شما همینجوری خوردش کن بیا پایین ،
می خواد طرف اینجا شورا بشه ، می خواد طرف اینجا هیئت امنا بشه ، اونجا رئیس نمیدونم چی بشه..
همینجور خوردش کن تا بیاد خانواده ،بله تو اصناف، تو مدارس.
مدرسه انجمن اولیا ، طرف گذاشته اومد ۱۰ سال انجمن بودم .
گفتم این قیافش میخوره ۲۵ سالش باشه، چه جوری این از ۱۵ سالگی بچه داشته، بچهشم ۱۵ سالگی رفته مدرسه این چه جوری ۱۰ سال انجمن بوده .
حتی تو خونه ، شما یه وقتی مثلاً یه چیزی میگی یه حرفی میزنی،
حالا این وعدههای ابتدایی که ضمن عقد و قراردادی نیست .
نه کاغذی نوشتی نه چیزی، عقدی نیست مثلاً قراردادی نیست، یه وقتی هست ببین مثلاً من و آقای احسانی میایم با هم معامله میکنیم.
مثلاً یه ماشین خرید و فروش میکنید بعد تو اون معاملهای که داریم میکنیم ، تو اون معامله یه عهدی هم با هم می بندیم.
من بهش یه قولیم ، حالا ماشینتو خریدم تو هم مثلاً قول به من بده که ماشینش یه چیز عجیب و غریب بود خریدم ازش،
توام قول بده مثلا نماز شبت ما رو دعا کنی.
یه تعهدی میندازم به گردن ایشون ، این الان لازم الوفا ست.
اگه انجامم نده ایشون ها دین داره .
اما اون عهدایی که ابتداییه ، نه قرارداد بستیم نه عقدی نه تو ضمن عقدیت نه تو ضمن قراردادی ،
اینا میگن واجب العمل نیست. بخاطر همین نمایندههای ما کاندیدا همه میزنن زیرش . هیچکی عمل نمی کنه میگن واجب العمل نیست دیگه .
از نظر فقهی واجب العمل نیست، درسته واجب العمل نیست، ولی اخلاقی که هست اخلاقی که هست.
شما اومدی حرف زدی ، مومن وقتی حرف میزنه باید رو حرفش وایسا دیگه .
ببینید از نظر فقهی واجب العمل نیست ، اما از نظر آیات روایات مستحبه بسیار موکده.
انگار دیوار به دیوار واجب موکده ، شما نمیتونید یه حرفی زدی بعد تهش بگی آقا نه نه ما یه چیزی گفتیم.
ببینید من روایت براتون بخونم ،
پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
العده الدین ، وعده که میدی این دینه ، به منزله بدهکاری.
سه مرتبه پیغمبر فرمود : ویل لمن وعد ثم اخلف
وای بر کسی که وعده میده بعد خلف میکنه.
سه مرتبه فرمود : وای بر کسی که هی وعده میده بعد خلف میکنه.
تو قول دادی حرف زدی نباید بیای بزنی زیرش که ،
فرمود ببینید پیغمبر اکرم جای دیگه فرمود :
کسی که وعدهای میده ، الواعد بالعدم مثل الدین او اشد
مثل اینه که بدهکاره ، یا اینکه اصلاً شدیدتر از بدهکاری ، شدیدتر از بدهکاریه بعد امیرالمومنین علی علیه السلام که جان آدم به فداش فرمود :
کسی که وعدهای به او دادم ، مثلاً گفتم فلانی برو فردا بیا من کارتو درست میکنم خب ، برو فردا بیا من این مثلاً گرهتو باز میکنم.
کسی رو که من بهش وعده دادم شب هنگام تو بسترش بیداره ، لحظه شماری میکنه صبح بشه.
بیاد پیش من که من کارشو انجام بدم. ناراحتی و انتظار او از ناراحتی من بیشتر نیست.
ببین اون بیداره صبح بشه بیاد پیش من منم ناراحتم نگرانم ، تا صبح اون بیاد پیش من .
ناراحتی اون بابا که میخواد بیاد پیش من فردا صبح من کارشو انجام بدم ، از ناراحتی من علی که بدهکار او هستم که فردا کار او رو درست کنم بیشتر نیست.
من خیلی ناراحتترم ، من خیلی به هم ریختم، من خودمو بدهکار اون شخص میدونم.
لحظه شماری میکنم که فردا صبح اون بیاد و من کارشو انجام بدم، این گردن من آزاد بشه.
ببین یه مسئول داریم تو این مملکت اینجوری باشه؟؟ بله داریم .
خدا کنه اینا باشن سر کار راس کار اینا باشن راس کار، نه اونایی که الله اکبر نگیم .
مسئولین اینجوری که شب ، حالشون بد بشه. امیر المومنین می فرماید من ناراحتیم بیشتر از اون باباست که اون بابا بیاد و من ..
بعد حضرت فرمود چون که انتظار میکشم به سراغش برم از دین ، از دین وعده او خارج بشم.
مبادا یه وقت مانعی پیش بیاد که من خلف وعده کنم ، بعد مثلاً با این خلف وعده دیگه آدم شخصیت نداره که.
اگه کسی خلف وعده کرد شخصیت داره؟ تعجب از اونهاییه که رای دادن به اون بابایی که خلف وعده کرده بود.
صلی الله علیک یا اباعبدالله
من نیت کردم که امروز رو از امام حسن مجتبی علیه السلام بخونم
خیلی وقته ما از روضه امام حسن چیزی نگفتیم
گفتم انشالله مادرش فاطمه زهرا یه نگاهی بهمون بکنه
یه عنایتی بهمون بکنه
بالاخره دستگاه امام حسنم دستگاه غریبیه
دستگاه عجیبی
بزم حسن حال و هوایش فرق دارد
از ابتدا تا انتهایش فرق دارد
هرکی میاد تو مجلس امام حسن خب این گریه نکرده مزدشو میگیره
گریه کنی که همه چیزش دیگه فرق پیدا میکنه
دیگه حالا شما اینجا تو مجلس امام حسن
فدای غریبی امام حسن بشم
پیغمبر فرمود هر چشمی برای حسنم گریه کنه روز قیامت کور و گریان محشور نمیشه
فرمود ماهیهای دریا برا غریبی حسنم گریه میکنه
فرمود مرغان آسمون برای غریبی حسنم گریه میکند
عالم پس به فدات یا امام حسن
اما روضه امام حسن شاید شما بگید اون لحظهای بود که صدا زد خواهرم زینب تشت رو بیار
تشت روکه مقابل گذاشتن آقا پارههای جگرش تو تشت ریخته شد
میخوام بگم نه
روضه امام حسن مجتبی شاید بگیم روضه مادره
اون ساعتی که در کوچه چه محشر شده سادات ببخشند
این گونه مقدر شده سادات ببخشد
دیوار که تقصیر ندارد به گمانم
هرچه شده از در شده سادات ببخشد
مادر که زمین خورد و بابا که شکسته
شش ماهه که پرپر شده سادات ببخشند
مظلومه دنیاست ولی قاتل زهرا
مظلومی حیدر شده
حالا اون ساعت این خانم دست کودکش فرزندش حسن به دستش بود
تو کوچهها که میومد
یه مرتبه اون نامرد دو سرا جلوی مادر رو گرفت
گفت قباله فدک رو به من بده
خانم ممانعت کرد او اصرار کرد
آخرالامر نانجیب یه کاری کرد که خانم وقتی میخواست برگرده به منزل
مسیر رو درست تشخیص نمیداد
صلی الله علیک یا بنت رسول الله
من روضهام این باشه همین دو سه خط
وای منو وای منو وای من
میخ درو سینه زهرای من
در وسط کوچه تو را میزدن
کاش به جای تو مرا می زدن
زهراجان زهرا جان