بسم الله الرحمن الرحیم
■ حکمت شماره ۲۱۳
●و قال (علیه السلام): احسَنوا فِی عقَب غَیرکُم تحفظوا فِی عَقبکم
حضرت امیر صلوات الله علیه جان عالم به فداشون میفرماید :
احسنو ، یعنی احسان کنید ،امر هستش ،
فی عقب غیرکم
در عقب دیگران غیر خودتون ،
یعنی وقتی میبینی یه کسی از دنیا میره با بازماندگان اونها شما خوش رفتاری کنید، خوبی کنید، نیکی کنید،
طرف بابا از دنیا رفت حالا بچه داره با این بچههای او با این خانواده او ،خوش رفتاری کنید، نیکی کنید برای چی حالا ،
حضرت میفرماید که این یه فایده ی داره.
تحفضوا، شما نیکی کنید تا اینکه حفظ شوند فی عقبکم تا اینکه با بازماندگان شما هم همینجوری رفتار کنند.
یعنی شما اگه با بازماندگان دیگران خوش رفتاری کنید،نیکی کنید، دیگران هم با بازماندگان شما خوش رفتاری میکنند، نیکی می کنند این یه قاعده س ،یه قانونه.
بعد رفتاری کنی با بازماندگان مردم با بازماندگان دیگران با بازماندگان خودتم بدرفتاری میکنند.
یه استثناء فقط داره آخر سر میگم این قاعده یه استثناء داره اونم میگم.
اهل جزا الاحسان الی الاحسان
قرآن یه آیه هستش که میفرماید:
ولیخش الذین لترکوا من خلفهم ذریه ضعافا خافوا علیهم فل یته الله فل یقول قولا صعیدا
کسانی که اگر فرزندان ناتوانی از خودشون به یادگار بزارن از آینده اونها میترسند،
میفرماید باید از ستم درباره یتیمان مردم بترسند ، وقتی که خودشون میترسند که مثلاً نکنه بعد از ما این بچه مثلاً گرفتار بشه ،
ضعیف واقع بشه پس باید اونها خودشون نسبت به یتیمان بترسند دیگه ،از مخالفت خدا پرهیز کنند و سخنی استوار بگن .
این قرآنه میگه اگر بچه ضعیف داره میترسه که آینده این بچه لگد مال بشه توسط دیگران ،
خود اینها باید نسبت به یتیمها خوش رفتار باشند، نیکی کنند .
این خدا اینجا میخواد بگه تو نیکی کن تا دیگرانم با تو با فرزندان تو ، نیکی کنند که پس تو این آیه به کسانی که با یتیمان و فرزندان ناتوان و ضعیف مسلمانها یه رفتاری می کنند داره هشدار میده که ممکنه با فرزندان خودتونم همین عمل انجام بشه.
روایتی هست از امام صادق علیه السلام ، رئیس مذهب شیعه ،
کسی که مال یتیم رو به ناحق بخوره وبال اون مال یتیمه دامن بچه های او رو در دنیا و دامن خودشو در آخرت میگیره .
مال بچه یتیم میخوری ،حسابتو میرسیم چه جوری حسابتو میرسیم .
حالا ببین پس چی شد، امام صادق علیه السلام میفرماید :
کسی که مال یتیم رو به ناحق بخوره ، ببین یه وقتی مال یتیمو میخوری احسنش میکنی حالا چه جوری ،
میخوری احسنش میکنی برمیداری مثلاً ببین با این اقتصاد مملکت ما این طفلک پولش تو بانکه، خراب میشه میای براش یه ساختمون میخری داری احسنش میکنی .
این خب این خوبه ، این بد نیست شما مال بچه یتیمو برداری احسنش کنی، خدا پدرتم بیامرزه خدا مادرتم بیامرزه.
ولی یه وقتی برمیداری ها پولیش میکنی می خوری یه لیوانم آب روش،
وقتی خوردی ها پولیش کردی یه لیوانم روش می فرماید :
وبال این کاری که تو کردی تو دنیا دامن بچههاتو میگیره و تو آخرتم یقه خودتون میگیره .
پس تو با بچه مردم اینجوری کردی دیگرانم با بچههای تو حالا وایسا ببین چه میکنند ، این قانونه.
خدا انشالله به حق محمد و آل محمد به ما توفیق بده که نیکی کنیم تو دنیا که هستیم حق خوری نکنیم .
عرض میکنم که اون استثناء رو بگم یه استثنایی قصه ما داره .
اونم بچههای اهل بیت هستن، بچههای اهل بیت هستند که امیر المومنین با یتیم دیگران چه کرد؟
اینا رو میدید آقا امیرالمومنین اینا رو میبوسید، بغل میکرد، نوازش میکرد .
جورج جرداغ مسیحی تو کتاب امام علی ،
صوت الادالة الانسانیه اونجا آورده میگه که ،امیر المومنین بچه یتیم دیده بود تو دوران خلافتش تو خلیفه،
کدوم خلیفه از این کارا میکنه، کدوم پادشاه از این کارها می کنه،
تو دوران خلافتش یه بچه یتیم دید این بچه یتیمه داره گریه میکنه .
گفت پسرم چرا گریه میکنی ؟ گفت که همه بچهها اسب دارن اسب چوبی ، من ندارم .
آقا فرمود من تهیه میکنم گفت نه ، من یه اسب زنده میخوام ، بعد آقا امیرالمومنین بچه رو سوار کرد رو پشت خودش دور خونه همینجوری هی می چرخید میچرخید،
انقدر چرخوند این بچه رو دور بعد هی بازم این بچه گریه میکرد آقا فدمود چیه بازم گریه می کنی ؟
گفت بچهها میگن تو بابا نداری. آقا فرمود من بابای تو ، من بابای توام .
هر وقت گفتن که تو بابا نداری بگو بابای من علیه انقدر اینو چرخوند دور خانه تا اینکه این بچه رو پشت امیر المومنین خوابش برد .
بعد آقا امیرالمومنین با احترام این بچه یتیمو گذاشت روی زمین .
من میخوام بگم که امیرالمومنین استثنای این قصه س که با امیرالمومنین با بچههای دیگران، یتیم دیگران چقدر محبت کرد.
اما این بود جواب، این بود پاداش، این بود مزد؟؟؟
بعد اینجوری میکردند با یتیمهای امیرالمومنین با یتیمای امام حسین اینجوری می کردند. دخترسه ساله حقش این بود تو خرابه شام به جای عروسک و به جای اسباب بازی ،
حالا اینا که خیلی بزرگوارن که بخوان اسباب بازی داشته باشن ،عروسک داشته باشن ولی به هر حال آیا حقش این بود سر بریده بذارن تو دامنش؟
آیا حق این بچه این بود که سر بریده بابا ببینه؟ اینا چه گناهی کرده بودند.
امام سجاد علیه السلام میفرماید : این خرابه یه دیواری داشت یه سقفی داشت در حال فرو ریختن .
یعنی داشت فرو میریخت که این بچه ها این خانوما میترسیدن این سقف بریزه رو سرشون هی جابجا میشدن ،
هی اون دوتا ماموری که دم در خرابه وایساده بودن میگفتند که ببینید این بچهها این خانوما میترسن خرابه رو سرشون خراب بشه،
در حالی که نمیدانند فردا یزید اینها رو یا به کنیزی میفروشه یا همشونو گردن میزنه.
امام سجاد میفرماید : ما همهمه کردیم یعنی بزرگترها همهمه کردیم که بچهها این صدا رو نشنوند .
که اگه این بچهها این صدا رو بشنون دق میکنن، اما این بچه نیمههای شب از خواب بلند شد صدا به گریه بلند کرد گفت عمه من بابامو میخوام گویا خواب بابا رو دیده .
بابا آمده گفت عمه من بابام اینجا بود
دخترم آرام باش اما هر کاری کرد آرام نشد
با این دختر تا انقدر گریه کرد به خدا من فدای این گریهها بشم فدای اینجور نالهها بشم
یه وقتایی میبینی صدا گریه ات که بلند میشه ها خود اون آقا تشریف میاره انقدر گریه کرد گریه کرد
بالاخره بابا آمد اما نه به پا بلکه به سر آمد
صلی الله علیک یا مظلوم یااباعبدالله