حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

💫الحمدلله و الصلاة و السلام علی سیدنا محمد و آله الطاهرین

در رابطه با حضرت سلیمان علی نبینا و آله و السلام بحث می‌کنیم.

اون هنگامی که خدای عزوجل می‌ فرماید که جمع کرده شد برای سلیمان حُوشره لسلیمان جنوده من الجن و الانس و الطیر و هم یوزعون

ببینید همه لشکرهای سلیمان از جنیا آدمیان،مرغان اول و آخر اونها به هم پیوستند که پراکنده نشند

حتی اذا اتوا علی وادی النمل

عبور کردند از وادی مورچه‌ها

قالت نملة

یه مورچه‌ی گفت که

ایها النمل

ای گروه مورچه‌ها

ادخلوا مساکنکم

پاشید پاشید برید تو خونه‌هاتون تا در هم نشکنند شما رو سلیمان و لشکر او به نادانی

ممکنه زیر دست و پای اینها قرار بگیرید و در حالی که اینها نمی‌دو نند

فتبسم ذاهک

جناب سلیمان شنید و یه تبسمی کرد و خندان شد

من قولها

از گفتار این مورچه

و قال رب عوذنی

گفت خدایا بارالها به من الهام کن و توفیق بده

ان اشکر نعمتک لتی انعمت و ان والدیه

تا اون نعمتی که تو به من دادی بر من پدرم و مادرم دادی این شکرش رو به جا بیارم

و اینکه به جا بیارم عمل شایسته‌ی که بپسندی اون رو

ان اعمال صالحا ترضاح و ادخلنی به رحمتک فی عبادک الصالحین

و من رو به رحمت خودت در میان بندگان شایسته خودت داخل کنی

بعضی ها گفتند این وادی که جناب سلیمان رفت وادی طائف بوده

بعضیا میگن شام بوده با اینا کاری نداریم با این حالا اینکه کجا بوده وادی نمل بوده وادی مورچه ها بوده است.

ابن باب وی به سند معتبر از آقا امام صادق علیه السلام روایت آورده که آقا فرمودند

وقتی مورچه اون سخن رو گفت که برید برید تو خونه‌هاتون باد صدای او رو به حضرت سلیمان رسوند

در اون هنگامی که سلیمان علیه السلام بر روی هوا می‌رفت وحضرت سلیمان امر کرد باد رو

بایست مورچه رو طلبید گفت برید مورچه رو بیارید مورچه رو آوردند وقتی مورچه حاضر شد

حضرت سلیمان فرمود مگه تو نمی دونی من پیغمبر خدا هستم مگه نمی دونی که من به کسی ستم نمی‌کنم گفت بله می‌دونم

فرمود پس چرا اینها رو از ظلم من ترسوندی گفتی برید برید تو خونه ها تون گفت

ترسیدم که اینها نگاه شون به زینت تو بیفته نگاه شون به این شکوه و جلالت و سلطنت تو بیفته

اینا مفتون بشند به زینت دنیا گول دنیا رو بخورند از خدا دور بشند از خدا غافل بشند.

پس مورچه گفت اینجا ای سلیمان تو بزرگتری یا پدرت داوود؟

حضرت سلیمان بلکه پدرم داوود بزرگ تره و او بهتر از منه.

مورچه گفت پس چرا اسم تو یه حرف از اسم بابات بیشتر داره؟

سلیمان گفت نمی‌دونم

ببینید سلیمان یه حرف از داوود بیشتر داره حضرت سلیمان گفت من نمی دونم

مورچه گفت می‌دونی دلیلش برای اینکه پدرت به خاطر اون ترک اولی جراحتی در دلش به هم رسید

جراحت دل خودش رو مداوا کرد ببینید کلمه مداوا رو دقت کنید دوا کرد به مودت خدا

به محبت خدا این جراحت قلبش رو دوا کرد به خاطر همین اسمش رو گذاشتند داوود.

و تو از اون جراحت سالمی به خاطر همین سالم چون تو سالمی اسمت رو گذاشتند سلیمان

اما جراحت پدر تو سبب کمال او شد و من امید دارم که تو هم به همون مرتبه‌ کمال برسی

مورچه گفت که سلیمان می‌دونی که خدا چرا باد رو از بین همه این مخلوقات خدا در فرمان تو قرار داد

خیلی چیزا هستش مثلا کوه‌ها چرا کوه‌ها رو در فرمان تو قرار‌ نداد چرا مثلا دریا رو در فرمان چرا باد رو در تسخیر تو قرار داد؟

حضرت سلیمان گفت این رو هم من نمی‌دونم چرا خدا باد رو به فرمان من قرار داده است

مورچه گفت بخاطر اینکه بدونی ملک تو همه ش بر باده و اعتماد بر این ملکت نکنی

یه وقت دل خوش نکنی به این ملکت همه اش بر باد اگر همه چیزها رو خدا در دنیا در فرمان تو کنه مثل همین باد

که در فرمان تو هست هر آینه همه اینها از دست تو میره مثل این باد که در دست کسی نمی‌ مونه اینجا بود که

تبسم ذاهک من قولها

جناب سلیمان تبسم کرد از حرف کی از حرف این مورچه نه به خاطر اینکه

اون مورچه گفتش که برید خونه ها تون اینکه خنده نداره که خب داره مورچه س دیگه

از این تفسیری که کرد از این قصه‌ی که گفت از این سوالاتی که کرد از این جوابهایی که داد جناب سلیمان تبسم کرد خوشحال شد شادان شد.

یه روایت دیگه هم اینجا من بگم که به دو سند صحیح و معتبر از امام صادق علیه السلام داریم که حضرت سلیمان

با جنیان آدمیان برات طلب باران گذشتند به یک مورچه لنگی که خودش رو پهن کرده بود

بر روی زمین دست به سوی آسمان بلند کرده بود می‌گفت خدایا ما مخلوقیم

ما یه خلقی هستیم از مخلوقات تو و محتاجیم به روزی تو خدایا ما رو ماخذه نکن و هلاک نکن به گناه این آدمیان

به گناه این بشر باران رو خدایا بر ما بفرست خدایا ما چه گناهی کردیم

ما رو به گناه این بشر نگیر ما رو به گناه این آدما نگیر.

حضرت سلیمان به اصحاب خودش فرمود برگردید که شفاعت دیگری در حق شما قبول شد.

تو یه روایت دیگه هستش که حضرت سلیمان گفت برگردید که شما رو به برکت دیگران مثل همین مورچه ها باران می آید اینها که خیال تون راحت

چند تا مطلب دیگه هم می‌مونه این رو انشالله جلسه آینده عرض می کنیم.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

🎙جهت دریافت صوت 👇

به کانال میثم ذوالقدر در پیام‌رسان ایتا مراجعه نمایید.

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *