بسم الله الرحمن الرحیم
?توحید مفضل
✨️جلسه نود و سوم
●نثار آقا امام زمان علیه السلام صلواتی بفرستید.
خب بحث توحید مفضل رسید به اینجا که امام صادق علیه السلام فرمودند که :
اگر کسی بگه که چرا خدا همه آدم هارو معصوم نیافرید ،
که خب اینا قدرت بر گناه نداشته باشند که بعد آدم گناه بکنه بعدش چوب بخوره و اینها.
اینا دیگه لازم نباشه ، ما جواب می دیم میگیم که خب اگر اینجوری بود ،
دیگه مستحق ثواب و حمد و ستایش نمیشدند این انسانها.
دیگه مثلا تعریف کردنی نبود دیگه ، مثلاً اگر کسی بگه که خب اگر خدا او رو به نعمتها و لذتهای بهشتی برسونه ،
ببره بهشت همه رو ،
چه ضرر میرسه به خدا ؟ یا مثلاً در حالی که این مستحق ثواب نباشه و اورو بر حسنات ستایش نکنه.
بعد دوباره ما جواب میدیم ، میگیم که خب شما ببینید ،
یه کسی که با رفاهیت بشینه یه کس دیگه ای کارهاشو انجام بده
بدون سعی و عملی خب آیا شما این امر رو قبول می کنید ،
که این با اینکه عقلش سالم بود ، کارهاشو خودش می تونست انجام بده ،
این بیاد بره مثلا خب همه مذمت می کنند که این چه کاری .
خودش انجام بده، حتی داریم تو تاریخ پیغمبر اکرم یا امام صادق علیه السلام با اون کسایی که اینجوری
بدون زحمت می خواستند مثلا همه چیز داشته باشند مذمت می کردند ،
و می گفتند این درست نیست. آدم خودش باید این کار هارو بکنه ، خودش از دسترنج خودش استفاده بکنه.
حالا این بحث دیروز بود که عرض کردیم بعد دوباره حضرت میفرماید،
اگر بگن که قسمت به جبر منافات با استحقاق داره ،
یعنی اگه زورکی بود دیگه مثلا مستحق ثواب و مدح و اینها نبودیم.
ممکن بود که بدون عصمت مردم رو تکلیف نماید و به هر حال ایشان را به بهشت برد ،
و هرکه خواهد که نعیم اخروی با استحقاق بیابد اطاعت کند.
و هر که نخواهد و به نعیم بی سعی راضی باشد بدون عمل ثواب بیابد.
جواب گوییم اگر این راه بر مردم گشوده شود ، یعنی هر کی که خدا می خواست بدون عمل ببره بهشت.
اگر این راه را بر مردم گشوده شود ، اگه این راه بر مردم گشوده شود که با وجود گناه ،
طرف گناه کرده ثواب بهش بدن ، اگر بیم عقاب نداشته باشد هر آینه در ارتکاب به فواحش و معاصی اکثر خلق ،
انقدر مبالغه کنند که زمین در فساد پیداشود.
و یکدیگر را بکشند ، اگر این راه باز باشه خدا بگه باشه حالا شما هر کار که می خواید بکنید ، گناهم خواستید بکنید ،
من ارحم الراحمینم.
می برمتون بهشت ، اگه این باب باز بشه اصلا همه همدیگرو میکشن ،
ظلم و بیداد کنند ، حکمت عدل حق تعالی باطل گردد.
ما میگیم خدا عادله ، و تدبیر به تعطیل مبدل شود ،
و فساد این امر در غایت ظهور است.این چه کاریه خدای متعال خلق کرده
بعدش حساب کتابم نکرده ، گفته باشه من ثواب میدم بهتون.
و نیکو کار و بدکار را و گاهی این مشاهده معطله در ابطال تدبیر ،
و انکار خالق خبیر چنگ می زنند به عقوبت ها که در میان خلق به هم می رسید.
و نیکوکار و بدکار را فرو میگیرد و بدکار نجات مییابد.
میگویند در تدبیر حکیم ، روا باشد که نیک و د در اینها مساوی باشد.
یا آنکه حال بد کردار بهتر از حال نیکو کار باشد.
مثلا میگن اون بیچاره مجبور بوده ، پس جواب میگوییم ،
این آفت ها و بلاها اگر چه به صلاح هر دو می رسد اما حق تعالی صلاح هر دو صنف را در این دانسته .
مثلاً میگن که آقا این بلا اومد خب هم صالح سوخت هم طالح سوخت.
این زلزله ای که اومد هر جفت شون هم سوختند.
اما صالحان به سبب بلا متذکر میشوند ، اینها آگاه میشن ،
دلاشون متنبه میشه ،نعمتهای حق تعالی را به حال صحت به ایشان عطا کرده ،
این باعث شکر و صبر ایشان می شود و اما طالحان بدکارا ، و بد کرداران چون این بلاها به ایشان برسه ،
طغیان ایشان کم میشه. بلا ، زلزله اومد یه ترمز می کنه.
و منع می نماید ایشان را از معاصی و فوااحش و اگر از آن بلا سلامتی یافتند ، برای دو صنف نفع میبخشد.
یعنی هم صلحا هم طلحا ، زیرا صلحا در بر و نیکی و صلاح می افزایند ،
و بصیرت ایشان زیاد می گردد ، و فجار و اشرار رافت و رحمت پروردگار خود را میدانند ،
و لسان خداوند منان می دونست استحقاق ایشان ،
ترغیب میکند ایشان را بر نیکی عفو نسبت به کسی که بدی کند به ایشان.
روز سهشنبه هستش
دلهاتونو می خوام ببرم در خانه سه ساله آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام
امروز صبح مهمان خانم حضرت رقیه باشیم
این قلبمون و جان مون و روح مون پرواز کنیم به آسمان دمشق
هر چند خب بعضی از علما سوریه نمی رفتن
می گفتند که آخه امام سجاد علیه السلام ازش پرسیدن به شما کجا خیلی سخت گذشت
سه مرتبه فرمودند الشام الشام الشام
شام به ما خیلی سخت گذشت
و لذا برای تفریح نمی رفتند زیارت می رفتن ها برا تفریح و این جور چیزها به هیچ وجه سوریه نمی رفتن
می گفتن اونجا جایی نیستش که تفریح باشه و فلان و اینا
قربونت برم یا حضرت رقیه
شما که برادرتون زین العابدین میگه سه مرتبه الشام الشام الشام
خدا کنه این حرف راست نباشه
که امام سجاد فرمود ای کاش مادر من رو نزایده بود
این حرف خیلی حرف سنگینی که تو شام ما یه چیزهایی دیدیم که کربلا ندیدیم
بعد نمی دونم تا به حال توجه کردید
یه بچه سه ساله این باید بشینه رو زمین خب یه خورده راه میره باید بشینه
خیلی پاهاش محکم نیستش
جون نداره که این باید بشینه
اما این بچه حق نشستن رو زمین رو نداشت
چند ساعت سرپا نگه داشته بودن وقتی که دیگه رسید به خرابه بیتاب شد
واقعا ها سراغ بابا رو می گیره
کجایی بابا چرا دیگه نمیای ما رو ببری
دیگه خسته شدیم
آنقدر بابا بابا کرد سر بابا رو آورد تو خرابه
به خدا قسم اگه با ناله ای
ناله اینه دیگه خاصیت گریه اینه
انقدر بی قرار میشی انقدر بی تاب میشی انقدر ناله می زنی که میاد طرفت
حالا شماها با ناله و گریه هاتون امام حسین رو بیارید تو مجلس مون
دعوت کنید آقا پا رو چشم هامون بزاره انقدر گریه کرد سر بابا رو آورد تو خرابه
صل الله علیک یا مظلوم یااباعبدالله
وقتی سر بابا رو دید شروع کرد با بابا حرف دل زد
گفت بابا می بینم وضع تو از من بدتره
گفت بابا من و تو خیلی به هم شبیهیم
شباهت زیاد داریم
بدن تو به زخم شمشیر و نیزه س
بدن من به کبودی تازیانه ها و کعب نی هاست
بابا از گوشههای چشم تو خون جاری شده پیشونیت شکسته شده
بابا لبهات به هم ریخته
تازه فهمیدم تو مجلس یزید وقتی چوب یزید بالا و پایین می شد
عمه به سر و صورت میزد اون نامرد کجا رو هدف قرار داد
فهمیدم لب و دندون های تو رو می زد
اینجا خم شد لبهاش رو گذاشت رو رگهای بابا
آی گرفتارا مریض دارا یه ناله از همه التماس دعا
یه وقت دیدن سر از یه طرف افتاد
نازدانه ابی عبدالله هم از یه طرف
حسین جان حسین جان