حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

?توحید مفضل

✨️جلسه هفدهم

●نثار آقا امام زمان صلواتی بفرستید.

امام صادق علیه السلام فرمودند:

در روئیدن مو و ناخن چه مصلحت هایی است. می رسیم به اینجا که حضرت می فرماید:

ایضا مو را در چند جایی که ضرر دارد خداوند متعال نرو یانیده،

مثلا اگه مو در دیده و چشم روئیده می شد خب چی می شد؟

باعث کوری می شد . اگه از چشم مبارکتون مو روئیده می شد باعث کوری می شد.

و اگر در دهان می روئید خوردن و آشامیدن این آدم ناگوار می شد.

پوست به واسطه این موها نفس می کشه.

می فرماید: اگر در دهان روئیده می شد شما از خوردن و آشامیدن محروم می شدی.

شما ببینید خدای متعال چجوری هر جا که لازم نبوده ضرر داشته اونجا مو روئیده نشده،

خب خودش یه نکته ای هست، و اگر کف دستتون مو روئیده می شد بخاطر مو اشیاء رو نمی تونستید لمس کنید،

متوجه نمی شدید این داغ یا سرد یا گرم یا نرمه زبر ، پشت دست می‌بينيد مو روئیده ولی کف دست نه خبری از مو نیست،

اگه الان صبح بیدار می شدی می یدی کف دستت مو هست ، اذیت می شدی دست می زدی به خانمت یهو میدیدی خب ولش کن.

خیلی جا ها هم هست که می بینی مو نیست، اگه مو بود اصلا علت ازدواج ها بهم می خورد،

حضرت می فرماید : نگاه کن، هر جا که مصلحت در روئیدن نیست نروئیده؛

بعد می فرماید : این مخصوص به انسان ها هم نیست، بلکه در حیوان ها و بهائم هم رعایت شده.

جاهایی که بدن حیوان رو مو گرفته به جاهایی می رسه که می‌بینی مو نداره،

پس تامل کن در خلقت قدیم حکیم که راه خطا و غلط و اعتراض به هیچ وجه در اون نیست.

همگی بر وفق ثواب و حکمت است. بعد حصرت یه گروهی رو معرفی میکنه که اینا ملعونن اصحاب مانی ملعون؛

که در خلقت قادر بی چون خواستن راه خطا پیدا کنن.

عیب کردن گفتن : این خلقت یه خطا توش هست، یه ایراد توش هست.

گفتن نگاه کن مویی که پشت زهار و زیر بغل می روید .گفتن اینا چیه دیگه، پشت زهار و زیر بغل رشد می کنه؟

خدا اینا رو نمیذاشت چی می شد، اینا برای چیه؟ آقا فرمودند:

اینا نمی دونن روئیدن این موها به علت رطوبتی است که بر این مواضع ریخته می شه،

تو این جاها مو می روید مانند گیاهی که در جایی که آب جمع میشه از زمین می روید.

شما نگاه کن زمینی که توش آب زیاد میاد می‌بینی خود به خود علف ها میان بالا.

آقا می فرماید: از این نقطه ها از این مواضع رطوبت ریخته میشه و مو هم در می آید.

می فرماید: نمی‌بینی این مواضع این دو جایی که اونا اشغال کردن پنهان تر و مناسب ترن برای قبول این فضله از مواضع دیگر،

تازه اینا جای پنهانی هستن. و باز در روئیدن این موها منفعت دینی است

آدمی رو که او رو مکلف می کنه به اضاله ی این موها، که اگر اضاله کرد خدا چیکار می کنه؟ ثواب میده.  خدا میگه باریکلا خودت رو تمیز کردی بهت ثواب میدم.

بعد آقا می فرماید: تامل کنید در آب دهان، ببین یک بدن ولی یه دنیا حرف توشه،

یه بدن انگار یه کارخانه ی بزرگیه، یه عالم بزرگیه هر جاش رو نگاه می کنی ، یه دریا حرف توشه .

تو آب دهانت فکر کن ، ومنفعتی که در آب دهان هست، خدای متعال چنین مقرر کرده که ،

این آب همیشه در دهانت هست. تا چیکار کنه الان منه ذوالقدر دارم برات حرف میزنم این آب دهن هی تولید میشه که دهن خشک نشه.

والا باید اینجا یه لیوان آب باشه بخورم و حرف بزنم ، هی آب بخورم و یه کلمه حرف بزنم،

خدا رحمت کنه حاج آقا مرتضی تهرانی رو دیده بودید این اواخر ایشون اینجوری شده بود،

یه خورده حرف می زد یکی از این پا منبری پا می‌شد یه لیوان آب می ریخت تو نلبکی می داد بهش بخوره،

اینجوری حاج آقا، پس ببینید خدای متعال دهان شما رو طوری خلق کرده ،

اگه کسی فکر کنه این آب از کجا میاد به این شفافی شیرینی ، آدم دیونه میشه،

من یه موقع میگم خدایا آخه از کجا تولید میشه میاد چجوریه؟

می فرماید : اگر رطوبت نمی بود آنها بی طراوت و فاسد می شدند

اگر این رطوبت با غذا هضم نمی شد در گلو گوارا نمی شد.

واین رطوبت مرکبی است از برای غذا تا آن را به معده برساند، مثل ماشین که میگه به غذا که سوار من شو با هم بریم تو معده.

اطباء میگن اون غذایی که با آب دهان آغشته بشه قشنگ مزموم بشه آمیخته بشه،

اون غذا جذب بدن میشه، نه اون که دو تا گاز میخوری زود قورت میدی پایین،

میگه قشنگ باید بجوی مزه ش رو بفهمی، مثلا دارو میزارن تو دهن که باید بچرخه با آب دهن منزوج بشه،

حضرت میگه نگاه کن، این رطوبت مرکبی است از برای غذا که این غذا رو برسونه به معده،

و ایضا این رطوبت به زَهره می رسد و باعث صلاح حال انسان است.

زیرا اگر زَهره خشک شود آدمی هلاک میشه.

بگیم خدایا الحمدلله علی کل ما نعمه

خدا تو را حمد می‌کنیم بر هر نعمتی، چه میدونیم اون نعمت ها رو چه نمی دونیم.

صل الله و علیک یا ابا عبدالله

امروز روز چهار شنبه س خیلی وقته از امام رضا علیه السلام چیزی نگفتیم

امروز صبح دل هاتون رو ببرم در خانه ی علی ابن موسی الرضا شمس الشموس

انیس النفوس امام مهربونمون

یه وقت آدم می تونست زود به زود به حرم امام رضا علیه السلام  اما الان سخت شده

از همین راه دور صداش بزنیم

خیلی آقا مهربونی دارد قدیما میومدن تو راه مشهد یهو راه رو گم می کردن

قدیم اینجور بوده از بالای پشت بوم ، بالای مناره ها یه کسی میزاشتن دیده بان باشه

زائرهایی که میان رو هدایت کنن یا مثلا آتيش روشن میکردن

یه وقتی یه کاروانی اومده بود راه رو گم کرده بودن آقا تو خواب خادماش اومد.

گفت پاشید برید آتیش روشن کنید من یه سری زائر دارم اینا اومدن تو سرما گیر کردن

اینقدر امام رضا علیه السلام مهربونه همین که نیت می کنی بری امام رضا علیه السلام

از همون لحظه مورد توجه خاص علی ابن موسی الرضا هستی

امروز صبحم الان اینجا نشستی نیت زیارت کن، به چشم دل به پای دل آروم آروم

وارد حرم امام رضا علیه السلام شو از کجای حرم وارد میشی

الان وارد شدی بگو السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا السلام علیک یا شمس الشموس السلام علیک یا حجه الله

آروم آرام بیا تو این صحن زیبا، امام جواد علیه السلام فرمود بخدا قطعه ای از بهشته

خدا قرار داده روی زمین،

قربون کبوترای حرمت امام رضا علیه السلام

قربون اینهمه لطف و کرمت امام رضا علیه السلام

دوست دارم نگات کنم تو هم من نگاه کنی  دوست دارم صدام کنی منم تو رو صدا کنم

دلمو گره زدم به پنجرت دارم میام

دوست دارم تا من میام این گره ها رو واکنی

یا امام رضا شنیدم تو کوچه ها مادرت رو کتک زدند

دست علی که بسته بود فاطمش و کتک زدن

بچها حیرون مونده بودن چه کنن آخه از یه طرف مادر رو می دیدن

بین در و دیوار افتاده بود ،  از یه طرف دیدن دست بابا رو بستن دارن غریبانه می برن

من نمیگم یکی بیاد یا ابا عبدالله

یکی بیاد مادرم رو کمک کنه

آخ زهرا جان زهرا جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *