حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

■حکمت شماره ۲۷۵

●قال(علیه السّلام) : اَیُها النَّاسُ ، لِیَرکُمُ اللهُ مِنَ النِّعمَهِ وَجِلینَ ، کَمَا یَراکُم مِنَ النِّقمَهِ فَرِقیِنَ! اِنَّهُ مَن وُسعَ عَلَیهِ فَی ذَاتِ یَدِهِ فَلَم یَرَ ذلِکَ استِدرَآجا فَقَد اَمِنَ مَخوفا.

●ای مردم ! باید خداوند، شما را به هنگام نعمت ترسان ببیند همانگونه که از بلا و نقمت ترسان می بیند ؛ زیرا کسی که رفاه و گشایش را زمینه گرفتار شدن خویش نداند ، پس خود را از حوادث ترسناک ایمن می پندارد.

 

این حکمت امیرالمومنین رو توجه بکنید؛

ایها الناس ، یعنی ای مردم

لیرکم این امره یعنی اینکه باید اینجوری باشه

باید خدا شما رو ببینه حالا بایدش از سمت خدا نیستا

بایدش از سمت مائه یعنی ما باید اینجوری باشیم که خدا ما رو اینجوری ببینه باید خدا شما رو ببینه چه جوری ببینه

من النعمته وجلین

موقعی که نعمت بهت سرازیر می‌شه خدا باید تو رو ترسان ببینه

یعنی یه وقتی دیدی یه چیزی نصیبت شد روزیت شد یه چیزی گیرت اومد خدا باید ترسو در تو ببینه

ببینه که ترس افتاد تو جونت ،

کما یراکم ، اونجوری که اون گونه که از بلا ترسان می‌بیند

کما یراکم من النقمته فرقین

انه من وسع علیه فی ذات یده

چون کسی که خدا بهش نعمت بخشیده و اون بنده خدا اون رو استدراج نمی‌شماره استدراج یعنی درجه درجه آروم آروم

خدای متعال به بعضی ها نعمت میده منتها این نعمت او هی داره او رو

از خدا دورش می‌کنه از خدا داره فاصلشو بیشتر می‌کنه

این عذابه ، این ظاهرش نعمته اما باطنش عذابه.

کسانی که خدارو فراموش کردند میگه فتحنا ، ما باز کردیم به سوی اون‌ها هر دری را

فرعون این همه مدت رئیس بود این همه ناز و نعمت ،

میگن یه سردرد سردردم نگرفت همین جور نعمتم براش می بارید ،

ببینید می‌فرماید : این‌ها استدراج نشمردند ، خب و فقط امنه مخوفاً

از امر خوفناک خودشون رو ایمن دونستند.

این امر خوفناک بود با خیال راحت نشستن و آبشونو خوردن نونشونو خوردن با خیال راحت می‌رفتن لب دریا …

اصلاً امر خوفناکی نشمردن که ، بابا خدا زده بودتت دیگه اینجوری می‌بینی غرق نعمت میشی

بعد همینطوری پشت سر هم برات نعمت می‌باره خدا باید ترس رو تو جونت ببینه.

پس وقتی نعمت میاد بعد خدا باید تو رو ترسان ببینه

چه جوری ترسم ببینه ؟ همونجوری که از بلا ترسان باید ببینی خودتو که نکنه

این نعمت‌ها که داره سمت من سرازیر می‌شه این مقدمه عذاب بزرگ .

همون استدراجه است .

خب بریم جلوتر ، می‌فرماید ؛ و من ضیغ علیه فی ذات یده

کسی رو که خدا بهش تنگ بگیره ، کسی رو که خدا بهش تنگ بگیره

و این بابا که خدا بهش تنگ گرفته این تنگی رو آزمایش ندونه

اینو امتحان نبینه خب چه اتفاقی افتاده؟ فقط ضیه معمولا

پاداش امید بخشی را از دست داده یپ.

یه وقتی که مثلاً گره تو کارت می‌افته یا می‌بینی یه وسیله‌ای افتاد تق شکست، خب اینو تو باید با نگاه درست ازش استفاده کنی .

یا مثلاً خودت مریض شدی یا بچت مریض شد با نگاه درست نهایت استفاده رو ازش بکنی .

وسیله من شکسته شما میگی استفاده کن یعنی چی ؟؟

من بچه‌ام مریض شد شما میگی استفاده کن.

ماشینم اومدن زدن فلان افتاد تو کجا ، شما میگی استفاده کن ؟

بله چه جوری باید استفاده کنی مثل امام حسین علیه السلام

که روز عاشورا بلا می‌دید اما می‌گفت

انهو بعین الله خدا می‌بینه

راضیم الهی رضا برضائک

خب داشت استفاده می‌کرد دیگه

با همون الهی رضا برضائک داشت آخرت شو آباد می‌کرد تامین می‌کرد

پس هر کسی بلا ببینه بعد این رو استفاده بکنه این برد کرده

اما اگر نگاه نگاه مشرکانه باشه

نگاه نگاه اهل دنیا باشه

اهل دنیا چه جوریه ؟ تا سرشون درد می‌گیره ۴ تا فحش به نظام هستی میدن پدر این دنیا بسوزه این ما از بچگی فلانمون دم نداشت

ببینید عالم رو گسیخته از هم می بینند نظام رو یک نظام واحد نمی‌بیند

توحید مفضل می‌خوندیم اینجا امام صادق علیه السلام می فرمودند :

این جهان به مانند یک خانه‌ایه که چیزش سر جای خودش قرار گرفته

اما یه بابایی کوره نمی‌فهمه شما وسایلو درست چیدیا این می‌خوره به یخچال

بعد میگه اگه پدر اون کسی که یخچال گذاشتی اینجا فلان ..

چرا اینجا گذاشته؟ تو کوری تو نمی‌فهمی تو حکمت نمی‌دونی این سر جاشه

یا مثلاً نمی‌دونم پاش می خوره به کمد فریاد می‌زنه

اینا همش سر جای خودشه حکمت نخوندی فلسفه نخوندی

فلسفه خلقت رو نمی‌دونی همینم هست هی فحش میدی آه و نفرین می‌کنی ببینید اینجا امیرالمومنین می‌فرماید:

می‌فرماید که اگه کسی بلا تنگ بشه برش ولی این تنگی رو اختبار ندونه امتحان الهی نبینه

فقد ضیع معمولا

آقا هدر داده خدا اینجوری می‌خواست او رو بکشدش بالا

این لگد زد لگد زد به اون ،فرمود:

اگه بدونید اونور به شما چی میدن ، مومن آرزو می‌کنه اینجا ای کاش می‌شد اینجا بدن منو با قیچی خرد می‌کردن ریز ریز می‌کردن

ماها حکم اون بچه رو داریم ، خیلی خدا می‌دونه بعضیامون طاقت نداریم

واسه همین نمی‌زنه خیلی چون می‌دونه بزنه قهر می‌کنیم دیگه

قهر میریم دیگه باهاش و لذا

خدا میگه نعمت بدید نعمت بدید حالا اینجا که نعمت داره میاد باید تو بترسی هر وقت چیزی گیرت اومد

یه خوفی تو دلت بیاد بگو نکنه اینی که الان داره میاد سمت من

این همون عذاب استدراجی است

نکنه این همونیه که خدا می‌خواد دیگه من سمتش نرم

چون یه وقتایی بچه انقدر شره انقدر شره اومده تو خونه میگه ننه بده

ننه برای اینکه گلوی او رو نگیره به سینه دیوار نزتش

ننه برای اینکه فحش نخوره سریع میره کیفشو برمی‌داره النگوشو میده برو فقط اینجوری ،

بعضی از بچه ها اینجورین دیگه ، سالی چند بار میان خر پدر مادرو می‌گیرن

یقه پدر مادر می‌گیرن

پدره مادرم برای اینکه گرفتار نشه خب این دادنه دادن خوبی ؟ این پول دادنه خوبه؟

برا بچه عذابه ، ولو اینکه داره یه نعمتی گیرش میاد ولی گرفتاری.

تو زندگیمون ایشالا حواسمون به این مطلب باشد .

صلی الله علیک یا اباعبدالله

صلی الله علیک یا ابا عبدالله

صلی الله علیک یا اباعبدالله

امروز دلهامونو روانه کنیم در خانه علیا مخدره زینب کبری سلام الله علیها

بالاخره حضرت زینب سلام الله علیها وسیله بزرگی در خانه امام حسین علیه السلام

و خیلی هم ارادت دارند

امام زمان علیه السلام حالا نقل قول هایی که هست فرمودند

خدا رو قسم بدید به اضطرار عمه من

زینب کبری

که مخصوصاً اون ساعتی که این خانوم تو مجلس ابن زیاد

خب با چه وضع خاصی بی بی قرار گرفتن که وقتی آدم می‌شنوه قلبش به درد میاد

 

تو ای علی مرتضی که مظهر خداستی

به کوفه رفته‌ای به خواب و خود کجا رواستی

که زینب تو روبرو به زاده زناستی

زینب کجا پسر مرجانه کجا

به گوش خویش بشنو و ببین چه ماجراستی

نانجیب هی زخم زبان می‌زد می‌گفت زینب دیدی خدا چه جوری از شما

بی بی زینب کبری ما رایت الا جمیلا

ما چیزی ندیدیم جز زیبایی را

فدای اون خانم بشم که با چه وضعی با چه حالی جواب

اصلا حالا دارد حالا بعضی‌ها برای گرفتن مستنکره گرفتن

میگه خانوم زینب کبری یه وضعی اومد تو مجلس ابن زیاد

که خودشو قایم می‌کرد بین بچه‌ها که دیده نشه

بعد اونجا اون مرد نامرد صدا زد گفتش که این کیه که خودشو اینجوری مخفی می‌کنه اینجوری می‌پوشونه

یه کسی صدا زد امیر هذه بنت علی بن ابیطالب زینب کبری

این دختر امیرالمومنین زینب کبراست

 

صلی الله علیک یا مظلوم اباعبدالله

فدای خواهرت یا اباعبدالله

امان از اون ساعتی که در تشت طلا سر بریده برادر ببینه

از دو تشت آمد نوای شور و شین

گاه از تشت حسن گاه از حسین

اندر اینجا قلب زینب خسته بود

ون در آنجا دست زینب بسته بود

آخه بی بی دوتا تشت دید

یه تشت تو مدینه دید

یه تشت هم مجلس ابن زیاد دید

از دو لب‌های حسن خون می‌چکد

خورد لب‌های حسین چوب یزید

حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *