بسم الله الرحمن الرحیم
■ حکمت شماره ۶۶
● وَ قَالَ ( عليه السلام ) : خُذِ الْحِكْمَةَ أَنَّي كَانَتْ فَإِنَّ الْحِكْمَةَ تَكُونُ فِي صَدْرِ الْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِي صَدْرِهِ حَتَّي تَخْرُجَ فَتَسْكُنَ إِلَي صَوَاحِبِهَا فِي صَدْرِ الْمُؤْمِنِ .
حضرت امیر علیه السلام میفرماید که : یاد بگیر فرا بگیر هرجا که باشه .
مثلاً اینکه دعوت کردن به ما که برید بگردید تا چین. تا اونجا مثلاً حکمت ارزش داره دیگه خیلی ارزش داره که ما رو اینقدر توجه دادن
به این مطلب پس فرمود:
زیرا حکمت گاهی اوقات در سینه منافقه، رفته تو سینه منافق.
اما این حکمت جاش تو سینه منافق نیست هی داره اذیت میکنه، این آرام نداره ، هی تلجلج داره ،
مثل موج دریا دیدی طوفانی میشه هی متلاطم میشه، تا اینکه از سینه منافق خارج بشه بعد بره تو سینه مومن ساکن بشه در همون جایی که باید باشه در همون جایی که باید قرار بگیره.
از روایات اهل بیت استفاده میشه که، علم و دانش هیچ محدودیتی نداره، نه از نظر زمان نه از نظر مکان .نه از نظر مقدار تلاش و کوشش ،و نه از نظر گوینده .
سخنان حکمت آمیز را آدم از هر کسی باید بپذیره.
اگه دیدی یه بچهای داره حرف حقو میزنه فرمودند ؛ قبول کنین دیگه. خب شما نگاه کن به اون حرفه که حقه، نگاه نکن به اونی که داره میگه .
خب حتی اگه گوینده منافق باشه . بله یه کسی رو خدا معرفی میکنه در قرآن به عنوان حکیم ،
جالب اینجاست که او اصلاً پیغمبر هم نیستش امام هم نیستش، یک برده سودانی سیاه پوست که این شخص اسمش جناب لقمان.
ما به جناب لقمان حکمت دادیم. خب این حکمت بعضی از بزرگان میگن که همونیه که خدا توی قرآن گفته؛ حکمت چی ؟
شکر کن برای خدا . هرکی شکر کنه، برای خودش شکر کرده.
خب هر کسی کفران کنه ، زیانش به خدا نمیرسه ، چون خدا بینیاز و ستوده هستش.
خب ببینید پس اینجا بعضیا میگن خود این قرآن حکمت رو توضیح داده .
ما به لقمان حکمت دادیم . حکمت شکر خدا .
یه وقتی شکر کردن یادت میره، از دهن یه کسایی که نباید بشنوی بعد به خودت میگی راست میگه ها راست میگه ،ما غافل بودیم .
چقدر نادون بودیم .
امام کاظم علیه السلام تو تفسیر همین آیه برای هشام فرمودند:
منظور از حکمت فهم و عقل یه وقتی میایم متوجه میشی یه چیزایی رو نمیدونستی، متوجه میشی.
در یه حدیث از امام صادق داریم تو تفسیر همین آیه : که حکمت چیه حکمت لقمان نسبت به امام و رهبر الهی شناخت پیدا کرد .
تو نسبت به امام زمانت شناخت پیدا بکنی .
گویا حکمت پیدا کردی ، خدا بهت حکمت داده. حالا چه جوری حکمت رو ما به دست بیاریم چیکار کنیم حکمت رو خدا به ما هم بده یه حدیث داریم که میفرماید:
هر کس ۴۰ صبح همه کاراشو برای خدا خالص کنه،یعنی برای اینو اونو من و ما و اینجور چیزا کار نکنه…
پس صبح زود که بیدار میشه راه میره شروع میکنه نفس کشیدن ، بگه همش مال خدا ، خالص کنه برای خدا .
خدا میشه کافه از قلبش به زبانش حکمتها رو جاری میکنه که راهش اینه که ما این کارا رو انجام بدیم بازم حرف دارم برای این چیزا به لقمان گفتن،
تو خودت چه جوری به این چیزا رسیدی؟ این حکمتها رو خدای متعال به تو داد ایشون برگشت گفت دو تا کار رو نکردم یکی از کارهایی که نکردم نکردم همین همین که زبانم رو ول نکردم
اگه بتونی زبونتو نگه بداری خدا بهت حکمت میده .
گفت یکی اینکه اون چیزی که بهم امانت میدادند و سریع و سالم تحویل میدادند،
خب جناب لقمان دیگه چیکار کردی؟
ایشون فرمود که از کارای دیگری که کردم این بود که،
حرف راست میزدم.
دیگه چیکار کردی که به اینجا رسیدی؟
اون چیزی که خودم میپسندیدم بر دیگری هم میپسندیدم .
از چیزی که بدم میومد برای دیگران همین بد میشمردم.
ماها معمولاً اینطوری نیستیم یه وقتایی میبینی ، برعکس میکنیم؛
اونی که برای خودمون میپسندیم برای دیگری نمیپسندیم، اون چیزی که برای خودمون بدمون میاد برای دیگران میپسندیم.
خدا ان شاءالله به همه شما حکمت عطا بفرماید.
یکی از جاهایی که حکمت گیرتون میاد توی روضه است.
روضههای آقا اباعبدالله علیه السلام ایشالا شما تو این مسیر استقامت بکنید ،تباکی کنید گریه کنید ، یه جوری اظهار فقره، التماسه.
یه وقتایی میبینم نصف شب بچه داره گریه میکنه هی آرومش میکنی نازش میکنی
دوباره شروع میکنه به گریه کردن دوباره هی بغلش میکنی تکونش میدی ۵ دقیقه میخوابه
دوباره شروع میکنه. این داره با گریه التماس میکنه یعنی میخواد بگه که بابا مامان پاشو من گشنمه
برای من غذا بیار برای من شیر درست کن ، خب این داره التماس میکنه با اون گریه اش..
اگه آدم گریه داشته باشه میشه مثل اون بچه
عالم میشه مثل اون مادر و پدره میخوان تو رو آرومت کنن
مخصوصاً تو دستگاه اباعبدالله الحسین علیه السلام
مخصوصاً اون هم بین الطلوعین این ساعت که از ساعتهای بهشتی
اینجا بشینی برای امام حسین زار بزنی
همه انبیا برای امام حسین زار زار گریه کردند
کدومشون گریه نکردند جناب زکریا روزه میگرفت دم افطار جبرئیل میومد براش روضه میخوند میگفت کاف ها یا عین صاد
بعد گفت جبرئیل اینها مجمل میشه توضیح بدی
گفت کاف یعنی کربلا میگه
هر کس رو خدا دوستش داشته باشه حب دو چیز رو تو دلش قرار میده
یکیش حب حسین
و یکیش حب زیارت کربلا
جناب زکریا تا اسم کربلا اومد شروع کرد گریه
ها یعنی هلاکت حسین
هر کس شهادت امام حسین را بشنوه زارزار گریه میکنه
جناب مجتهدی میفرمود یه زن ارمنی شنیده بود قصهها رو اومده بود تو خیابون گریه میکرد
گفتن چرا گریه میکنی
گفت آخه چرا بچه شیرخواره رو رو دست پدر کشتند
حالا هر کی که بشنوه چه بلایی سر امام حسین آوردن زار زار گریه میکنه
جان عالم فدای تو حسین یا اباعبدالله
گفت یا یعنی یزید
بغض تو دلت باشه وقتی اسم این ملعون میاد لعنتش کنی
عین یعنی عطش الحسین
گفت عطش یعنی چی
یعنی بین دو نهر آب انقدر تشنه نگهش داشتند
یه قطره آب نمیدن مادرش زهرا صدا میزد
کشتنت اما چرا آب ندادند
خب مگه سنت پیغمبر این نبود که یه قربانی رو میخوان ذبحش کنن قبلش آب بهش میدن
پس چرا به تو آب ندادن
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
اگه خوب گوش کنی صدای العطش بچهها میاد
همشون دارن صدا میزنن وا عطشا
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
حسین جان حسین جان
یک جمله از همه التماس دعا دارم
شنیدید هر کدوم این شهدا وقتی زمین میافتادند
لحظات آخر پیغمبر از کوثر آب میآورد
او سیراب میشد و جان میداد
من گمانم اینه دو نفر نتونستند از همین آب کوثر بخورند
یکی رو شیخ جعفر شوشتری آورده
میگه وقتی آقا ابوالفضل رو زمین افتاد
پیغمبر و همه انبیا جمع شدن دور سرش
عباس آب بخور آب کوثر بیاشام
گفت نه یا رسول الله
تا حسین تشنه است تا برادرم تشنه است
من آب نمیخورم
گمان من دومیش خود ابی عبدالله
یا رسول الله تا بچههام تشنه هستن
آب نمیخورم
حسین جان