حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

?توحید مفضل

✨️جلسه شصت و هشتم

●نثار آقا امام زمان علیه السلام صلواتی بفرستید.

تفکر کن در گردیدن آفتاب ، به حرکت خاصه در بروج دوازده گانه ،

بروج یعنی حمل و سور و جواز و سرطان و عسل سبوله و میزان و عقرب و قوس ،

اینها اصطلاحات علمیش هست . و تدبیر صانع قدیر در آن به درستی که به این دور تمام میشود سال ،

دوازده تا برج که میاد سال تموم میشه و به عمل می آید فصول چهارگانه ،

یعنی بهار تابستان پاییز زمستان

و در این مقدار از حرکت آفتاب غله ها و میوه ها می رسه وکارش تمام می شود ،

و باز در سال دیگر نشو و نما از سر می گیرند. نمی بینی که سال شمسی مقدارش حرکت آفتاب است ،

از اول حمل تا اول حمل ، و به این سال و امثال آن پیمایند .

زمان ها را از زمانی که حق تعالی عالم را آفرید تا هر عصر و زمانی که خواهد وبه اینها حساب می کنند مردم عمرهای خود را ،

میگه آقا مثلا ۷۰ تا از من رفت ، ۸۰ تا از من رفت. طرف عمرش رو اینجوری حساب می کنه و وقت های قرض ها را ،

میگه من قرض دارم سال بعد این موقع باید قرضم رو بدم .

ببین به اینها داره حساب میکنه ، اجاره ها و معاملات و سایر امور خود را به چی حساب می کنه؟

به یک دور آفتاب یکسال تمام می شود و به این حساب مضبوط می گردد.

نظر کن در چگونگی تابیدن آفتاب ، ببین آفتاب چجوری می تابه ،

که به چه نحو تدبیر کرده است حکیم وهاب، به درستی که اگر در یک موضع آسمان ایستاده بود و تجاوز از آن نمی نمود ،

هر آینه بسیاری از جهات از نور آن بهره ور نمی شدند و کوه ها و دیوارها و سقف ها

مانع می گردیدن تابش آفتاب را ، و چون میخواست فیضش عام و نفعش تمام باشد.

چنان مقدر ساخته که در اول روز از مشرق برآید و بر آنچه مقابل آن است از جهت مغرب بتابد و پیوسته حرکت کند و بگردد به جاهای مختلف الاوضاع،

آفتاب بلند میشه و نور خودش رو میرسونه تا به مغرب منتهی گردد و به جانب مشرق که اول روز نتابیده بود میاد ،

اون ور تو مغرب می تابه اون ور، اول صبح اون وری بود این ور و می گرفت

حالا آخر روز که مغرب شد میره اون ور این طرف رو میگیره.

پس هیچ موضعی از مواضع نمی ماند که بهره ای از نور خورشید نیابد.

ببین خدای متعال چیکار کرده ، همین خورشید رو نگاه کنه فکر کنه گیج میشه،

میگه خدایا چیکار داری میکنی ، این همه جای کره ی زمین یه کاری میکنه آفتاب بگیره.

زهی منعمی که در خوان احسانش گرده ی خورشید را به ذرات بر جمیع

ساکنان معموله امکان از جمات و نبات و انسان و حیوان قسمت کرده هیچ یک را بی بهره نگذاشته است.

چند جمله هم عرض روضه من این روضه های صبح رو خیلی دوست دارم

شما هم دوست دارید همین جا سلامی بدیم به آقا اباعبدالله

خیلی آقا بهره مند می شیم خیلی از گرفتاریهامون از مشکلاتمون بیرون می آییم

امام حسین علیه السلام کشتی نجات است میخوای از این بلاها و گرفتاریها در امان بمونید برید تو کشتی

و الا تو این موج ها و تلاطم دریاها غرق میشید حالا از این راه دور چند لحظه دل هامون رو روانه ی کربلای امام حسین بکنیم

این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست

این چه شمعی است که جان ها همه پروانه ی اوست

امروز صبح به دلم افتاد بگم یا اباعبدالله تو رو جان علی اصغرت

این که به این کودکی گناه ندارد

یا که سر رزم این سپاه ندارد

بس که دل افسرده است آه ندارد

راه دهید آنکه را پناه ندارد

هی صدا میزد اصغر من کی به زبان آمده

حرمله با تیر و کمان آمده

بلبل من لباش ترک خورده بود

اینا شعر ولی به زبان قال

واقعا وقتی ابی عبدالله علی اصغر رو روی دست گرفته بود شما همه پدر هستین طعم بچه رو میدونید چیه

وقتی بچه رو بلند کرده بود صدا میزد

مگه نمی بینید چجوری داره تلظی میکنه

تلظی یعنی چی یعنی مثل ماهی لبهاش باز و بسته میشه دم جون دادن

اون موقع که ماهی رمق نداره لباش باز و بسته میشه

اصغر من الان دیگه جان میده بگیریدش سیرابش کنید

اگه به ظن شما من کافرم بچه که گناهی نداره

فدای دلت حسین هنوز حرفاش تموم نشده بود یه مرتبه ابی عبدالله دید

بچه داره دست و پا میزنه یه نگاهی به علی کرد همتون گره به کارتون افتاده موقع استجابت دعاست یا اباعبدالله

یه نگاهی به علی کرد عبارت مقتل میگم

میگه بچه ذبح شد با تیر حرمله از گوش تا گوش بریده شد

حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *