بسم الله الرحمن الرحیم
?حلیه المتقین
?جلسه پنجاه و هفتم
در ادامه فصل چهارم در رابطه با آمیزش و زفاف صحبت میکنیم.
میرسیم به این احادیث که میفرمایند در شب عید فطر و قربان همینطور در برابر آفتاب آمیزش به چه صورت هستش.
اینها همه روایاتی دارند که باید آدم بدونه اهل بیت مینشوندن و به مردم توضیح میدادند.
حکم خداست و حکم الهیه و انسان باید تو حکم خداوند خجالت نکشد.
در حدیث هستش که نبی مکرم رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت علی علیه السلام فرمود :
که ای علی در شب عید فطر با همسر خود همبستر نشو که اگر نطفه در اون شب منعقد بشه منشا شرور فراوانی خواهد شد.
مثلاً طرف اینو نمیدونه حالا اگر مبتلا شد و یه بچهای به دنیا اومد و نگاه میکنه میبینه هیکلش همش شره
نه نماز میخونه نه روزه میگیره بدبختی و گرفتاری تولید میکنه.
اگر پیغمبر در گوش امیرالمومنین گفته بود چرا الان ما داریم میخونیمش پس معلومه یه جوری گفته بوده که بقیه هم بشنوند.
فرمود ای علی در شب عید قربان با همسر خود همبستر نشو که اگر فرزندی منعقد بشه نقص عضو پیدا میکنه.
هر دو تا شب نهی شد تو روایت هست بازم رسول الله به امیرالمومنین میفرمایند که :
در برابر تابش مستقیم نور آفتاب هم همبستر نشو مگر اینکه پردهای میان خود و آفتاب قرار دهید
زیرا اگر در چنان حالتی به وجود آید این بچهای که به دنیا بیاید همواره پریشان و بدحال باشد.
خب حالا یه بحثی هم هست در رابطه با اینکه این نباشه اون نباشه حالا صحبت اینه که چه زمانی باشه.
امیرالمومنین علی علیه السلام هستش که فرمود: آمیزش در شب اول ماه مبارک رمضان مستحبه
اگر کسی میخواهد خدا به او فرزندی بدهد بهترین موقع شب اول ماه مبارک رمضان است.
حدیثی است که نبی مکرم پیامبر به حضرت علی فرمودند که :
ای علی در شب دوشنبه اگر فرزندی به وجود بیاید امید داشته باش که حافظ قرآن بشه و راضی به قسمت خدا باشه.
خیلیها هستند که همیشه به قضا و قدر الهی معترضند منتها خدا بهت یک فرزندی میده که این الحمدلله از دهنش نمیافته.
از نبی مکرم روایت هستش که فرمود : که علی در شب سه شنبه اگر تحقق پیدا بکنه خداوند فرزندی میده عادت اسلام نصیبش بشه
و دهانش خوش بود دلش مهربان و سخاوتمند و زبانش از تهمت پاک باشد. یک سخن دیگری آقا فرمودند که :
اگر در شب پنجشنبه این مسئله تحقق پیدا بکنه نطفه فرزندی منعقد بشه اون بچه حاکمی از حاکمان دینی میشه دانشمندی از دانشمندان خواهد شد.
در یک جای دیگه آقا فرمود : ای علی اگر در شب جمعه این ارتباط باشه و فرزندی از اون ارتباط به وجود بیاد
اون فرزند خطیب و سخنگو و سخنران خوبی میشه. و چنانچه در شب جمعه بعد از نماز عشا اتفاق بیفته
امیده که اون فرزند از ابدال باشه یعنی شریف و صالح و نیکوکار باشه.
روایت دیگهای از مولا علی هستش که میگه هر وقت کسی زنی رو ببینه و ازش خوشش بیاد و با خودش بگه ای کاش این زن مال من بود
میفرمایند بره پیش همسر خودش چون این همسر خودش هم یک خانومه
امیرالمومنین میفرماید زن زنه چه فرقی میکنه. شما میخواهی آب بخوری چه تو فنجون بخوری چه تو لیوان فرقی نداره و همش یکیه.
آقا میفرمایند که بره پیش خانم خودش و شیطان رو بر خودش مسلط نکنه.
بگه خداوند همسرم رو برای من قرار داده و حلال من هستش. اگر همسری نداره فرمودند که
دو رکعت نماز بخونه حمد خدا بکنه و بعد بر محمد و آل محمد صلوات بفرسته
بعد از خدا بخواد که خدایا یک دونه از اینها روزی من هم بکن تا من به حرام مبتلا نشم این یعنی زندگی توحیدی.
اگر انسان بتونه چشمش رو کنترل بکنه خیلی راحته همه چیز. آقایی به خانمش میگه خیلی خوبی خیلی خوبی
این زنه هم اومد طاقچه بالا گذاشت و گفت بله من خوبم که تو هم خوبی آقا هم گفت نه من خوبم که تو خوبی
و کسی کاری بهت نداره و نگات نمیکنه نشستی تو خونت عفیفهای صالحهای
خانمه گفت نه بابا خود میگی مال خودت میگی از کجا معلوم که خوبی تو به من سرایت کرده پس بیا امتحان کنیم
از فردا برو توی کوچه و هر غلطی دلت میخواد بکن فردا این بلند شد و گذاشت رفت بیرون از صبح تا شب چرخید
برگشت خونه آقا بهش گفت از صبح که رفتی هیچ اتفاقی برای تو نیفتاد مگر اینکه یک آقای چادر تو رو کشید و یک نگاهی به تو کرد
گفت راست میگی تو از کجا میدونی گفت من هم تمام عمرم هیچ کس رو نگاه نکردم الا یک زنی رو که عبور میکرد
شیطون رفت توی جلدم چادرش رو کشیدم کنار و نگاهی بهش کردم زنه گفت راست میگی حالا میفهمم که خوبی توئه که به من سرایت کرده.
روز یکشنبه است متعلق به امیرالمومنین و خانم فاطمه زهرا
عرض روضه به خانم فاطمه زهرا انشالله به حق خانم حضرت زهرا گرفتاریهایی که هست برطرف بشه
خانم فاطمه زهرا از دنیا رفتند مولا علی علیه السلام حالش خیلی بد بود و منقلب شد
و دارد که امیرالمومنین کنار قبر خانم فاطمه زهرا و اونجا فرمود جون من تو سینههای من حبس شده
ای کاش میشد جون من با نالههای من از بدنم خارج میشد فرمود فاطمه جان بعد از تو خیری تو این زندگی دنیا نیست
و فرمود میدونی من علی برای چی ناراحتم برای اینکه میترسم عمر من بعد از تو طولانی بشه.
فاطمه جانم فاطمه جانم گشتی آسوده آخر از غمها
تو شدی راحت من شدم تنها
من نشانت از میخ در جویم
میروم با چاه درد دل گویم
فاطمه جانم فاطمه جانم
عزیزان وقتی امام باقر علیه السلام تب میکرد حرارت بدن بالا میرفت یه ظرف آبی رو گذاشت جلوش از این آب به صورتش میپاشید
و هی صدا میزد یا امی یا مادر یا فاطمه
من سوالم اینه چه جوری میشد آقا تو اون لحظه مادر رو یاد میکرد
شاید یاد اون حرارت آتش در میافتاد آتشی که به سمت صورت حرکت میکرد
صورت رو مورد اصابت قرار میداد
زهراجان زهرا جان