بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۱۸
●وقال( علیه السلام) : اقیلو ذوی المروءات عثراتهم فمایعثرمنهم عاثرالاویدالله بیده یرفعه.
اقاله کردن میدانید چیه ؟
اقاله میگن شما معامله می کنی میری بازار یه چیزی میخری
بعد میایی تو خونه پشیمان میشی از اینکه اون را خریدی بعد که میاری دوباره برمی گردونی تو مغازه میگی
آقامیشه اون را پس بگیری خوب اینجا مستحبه که اقاله بشه ،
اقاله بشه یعنی چی پس گرفته بشه ، مستحبه که اون فروشنده بگه باشه بزاراینجا بیا پولت را بگیر به این میگن اقاله خب یعنی پذیرفتن ،قبول کردن ، قبول کردن
حالا اتفاقی که قبلا افتاده اینجا هم همین بیان است اقاله کنید یعنی بپذیرید ،قبول کنید
بگذرید، چشم پوشی کنید خب گذشت کنید از چی چشم پوشی کنیم از جوانمردها،ازجوانمردها، جوانمردها چشم پوشی کنیم .عثراتهم لغزش هاشون
یه وقتی مردبزرگی،یه آقایی، یه کریمی یه خطایی میکنه یه اشتباهی میکنه یه حرف نامربوطی هم میزنه
حالا دیگه ببینیم که یه چیزی گفته سریع شروع کنیم های حاج آقا فلانی این حرف را زده این مردکریمیه ،
این مرد بزرگواریه حالا یه لغزشی اینجا داشت دیگه حالا توبوق و کرنا نکن هی دادوبیداد نکن ،عالم راباخبرنکن
مثلا من یه وقت هایی می بینم یه مردکریمی آقای بزرگواری یه چیزی نباید میگفته ،
گفته آقا این هم هیچی دیگه هی شروع کرده به اون می رسه میگه فلانی اینجوری گفته به اون می رسه اینجوری گفته بابا ول کن .
امیرالمومنین می فرماید ، اقیلوا ذوی المروءات عثراتهم
آدم پست که نیستش آدم بزرگواریه حالا چیه یه غلطی بوده ،انجام شده بعد در ادامه حضرت می فرماید ،
فما یعثرمنهم عاثر الا ویداللا بیده یرفعه
چرا که هیچکس ازاون ها یعنی از این مردان کریم گرفتارنمیشه گرفتار لغزش نمیشه مگر اینکه دست خدا به دست اوست و او را بلندش می کند
یعنی اگر یه آدم بزرگواری به زمین خورد ،یه اتفاقی یه اشتباهی داشت خدا چیکارش می کنه کمکش میکنه بلندش می کنه ،
او را نکوبش ،او راتخریب نکن ، او را ضایع نکن خب بلاخره هر انسانی در زندگیش گرفتار لغزش میشه
بعد عرضم به خدمت تون شما بخاطر اون خوبی هاش چشم پوشی کن ،
بخاطر اون بزرگواریش گذشت کن و اگر گذشت کردی حالا خدای متعال هم بدان که مدافع این افراد هست و اونها را کمک می کند واونهارا نجات می دهد
میگن اصطلاح هم هست اینجا هم آورده
الجواد قد یکبوا ، یعنی اسبی که خیلی کارامده ،ارزشمنده، اون اسب خیلی حرفه ی هم یه وقت هایی می بینی توکارش یه لغزشی هست یه خطایی هست
تو بعضی جاها این طور آوردن
ازسارعوا ینبوا ، شمشیر برنده هم یه وقت هایی کارگر نمیشه حالا همیشه که تیغش نمی بره یه وقت هایی میشه تیغش کند میشه .
پس خدای متعال به ما توفیق بده که آبرویی کسی را حاج آقا نبریم ، آبرو بردن خیلی بده ،
فرمودن اگر یه وقت آبروی یه مومنی را ببری ازخراب کردن کعبه چیه بدتره ، آبروی یه کسی راببری انگار خانه خدا را خراب کردی ،
آبروی مومن حریم خداست آبروی مومن و لذا حواسمون باشه آبروریزی نکنیم بلاخره گذشت کنیم ، چشم پوشی کنیم .
پس امروز از امیرالمومنین چی یاد گرفتیم خانم ها بریم تو خونه هامون خانواده مون بپرسن.
امروز که حکمت امیرالمومنین چی بود چی میگیم ،حضرت فرمود اقاله کنید اقاله کردن یعنی چی چشم پوشی کنید
اقیلو ذوی المروءات عثراتهم
ازخطا ها شون ولغزش ها شون چشم پوشی کنیم ، بعدحضرت فرمود ،
فما یعثر منهم عاثر الا و یدالله بیده یرفعه
هیچ کدام از این جوانمردها زمین نمی خورن مگر اینکه کی بلندشون می کنه خدا بلندشون می کنه
بعد تو داری اون را می کوبی زمین خدا داره چیکارش می کنه، بلندش می کنه
یعنی فعل تو منافی با فعل خداست داره، توی این لحظه خدا داره می بره بالا تو میاری پایین خدا یه سیلی میزنه
یه چک به صورتت می زنه لا مصب برای چی چیزش می کنی چرا می کشیش پایین من دارم می کشمش بالا تو داری می زنیش زمین بعدخدایی نکرده اون سیلی می خوره تو صورتش اون بدمیشه .
بحق آبروی محمدوال محمد به ما توفیی بده آبروی هیچ کسی رانبریم واقعا کار خوب نمی کنیم ،نکنیم ولی کاربدهم نکنیم .
به امیرالمومنین گفتن چی واجبه چی واجب تر؟
آقافرمود واجب ، طاعت خداس، بیایدنمازبخوانید وروزه بگیرید چی واجب تره آقا فرمود واجب تر اینکه گناه نکنیم واجب تر اینکه گناه نکنیم.
خدایا توفیق ترک معصیت به ما عطا بفرما. خب
صلی الله علیک یااباعبدالله
قربان اون اسم قشنگت بشم حسین جان
قربون این کربلای قشنگت یا اباعبدالله
ای که ما را خواندهای راه نشانم بده
گوشهای از کربلا جا ومکانم بده
حسین جان
چقدر این اسم تو زیباست
چقدر این چشم توخلق دنیاست اباعبدالله
زائر کرببلا حق شفاعت دارد
قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله
حسین جان
مستجاب است دعا در گوشه شش گوشه تو
حرمت عرش معلی ست ابا عبدالله
همین الان چشم سرت راببیندی تو کربلا امام حسین ضریح شش گوشه را مبینی آهان به پای جان
بیا جلو ضریح آقا اباعبدالله را بغل بگیر چه میخواهی بگی هر کس سلامی داد به تو و اشکش ریخت او نظر کرده زهراست
اباعبدالله حسین جان
ما که باشیم که سنگ تو را به سینه بزنیم
سینه زن زینب کبریست اباعبدالله
روضه امروز صبح من هم این باشه
مادرت گفت بنی دل ما ریخت به هم
همچین که توی گودال آمد صدا زد بنی پسرم قتلوک کشتن اما چرا دیگه آبت ندادن کشتن
اما چرا دیگه خاکت نکردند
مادرت گفت بنی دل ما ریخت به هم
بردن نام تو غوغاست اباعبدالله
مادرت گوشه گودال تماشا میکرد
بر سرنعش تودعواست اباعبدالله
یکی باشمشیرمی زد یکی با نیزه می زد یکی باتیر می زد
یکی با سنگ میزد بی خود نبود گفت غریب گیر آوردنت حسین جان با هرچی داشتن زدنت همچین که وارد گودال شد
سهم پدر مادرامون همه گذشتگانمون فیض ببرن یه نگاهی به این ورو اون ور می کرد خبری از حسینش نیست
خدایا حسینم کجاست اما یک مرتبه دید از زیر شمشیر شکستهها یک صدا میاد اخی الی خواهر حسینت اینجاست چنان دوید
شمشیر شکستهها را کنار زد ببینیم چقدر شمشیر زدن که شمشیرشون اینجا شکسته شد
چقدر سنگ زدن از زیر این همه شمشیر شکسته و سنگ یه سوال کرد
بی بی آیا تو برادر منی اینجا آخه اگر تو حسینی چرا سر نداری اگر تو حسینی کو پیراهنت
حسین جان حسین جان حسین جان