حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

?توحید مفضل

✨️جلسه صد و یکم

●نثار آقا امام زمان علیه السلام صلواتی بفرستید.

امروز جلسه آخر ما از توحید مفضل هستش.

حضرت صادق علیه السلام می فرماید که :

اگر یه کسی بگه که چرا خدا خودش رو از خلق پنهان کرده ؟ ما بهش چی جواب بدیم .

خدا چرا قایم شده ؟ ما عرض می‌کنیم که خدا به اراده خودش رو مستور نکرده ،

مثل پادشاهان که میرن پشت پرده و دیوار رو اینجور چیزها ، خدا که اینجوری نیستش که مخفی کرده بشه

اینطور نیستش که معنیش اینه که ذات مقدس خدا از اون لطیف تر و رفیع تر که عقل بتونه  درکش بکنه

در عین حال که همه جا هست آثارش رو شما می بینید لطافتش رو رحمانیتش رو می بینید قدرتش رو احساس می کنید اما لطیف تر و رفیع تر از اینه که درکش بکنیم.

حضرت می فرماید که معرفت چهار جوره :

یک. بدونی هست یا نیست

دو. حقیقت ذاتش رو بفهمی

سه. اینکه چگونگی و صفاتش رو بفهمی

چهار. اینکه علت و غایت وجودش رو هم بفهمی.

هیچ کدوم اینا در مورد خدا برای ما ممکن نیست مگر قسم اول که ما می‌فهمیم خدا هست.

از کجا می‌فهمیم خداهست ؟ از این آثارش

از این نشانه هاش ، از این آیاتش ما متوجه وجود خداوند می‌شیم .

بعد دیگه می فرماید که ، یه سوالی مطرح میشه حضرت خودش می فرماید ،

بعضی ها مثل حالا میگن که این عالم خدا نداره دلیلشون چیه ،

یه نگاه کن دیدی یه کسی به دنیا میاد ناقص الخلقه س یا یه دست نداره یا یه انگشت اضافی داره یا یه انگشت کم داره

این معلوم میشه که حساب کتاب همینجوریه ، آقا می فرماید :

ما بهش جواب میدیم میگیم که اگر بیشتر خلقت اینجوری بود حق با شما

اما ما نگاه می کنیم بیشتر خلقت سالمه یکی چندتایی مثلا اینجوری در میاد.

این به آن خاطر که اینجوری درمیاد اینطوری میشه این هم به خاطر اون اتفاق‌هایی که تو خونه اون رحمه می افته

خدا قادره این علت رو از رحم برداره این مستقل خلقت به دنیا بیاد اما این کار رو نمی‌کنه

به خاطر اینکه ماها این برامون طبیعی نشه که اگر ببین همه بچه‌ها خوب به دنیا می آمدن یه دونه هم توش بد به دنیا نمی آمد ما غافل می‌شدیم

از چی غافل می شدیم ؟ کسی براش تلنگری درست نمیشه

خداست این چشم رو میده ها ، خداست این گوش رو میده ،

خداست این دست رو میده ، خداست این پا رومیده ها . یه نمونه دو نمونه تو این همه خلقت یه جور دیگه در میاد

که برای ما یه آگاهی بشه. آخرش که میرسه حضرت می فرماید :

ای مفضل بگیر اونچه که به تو دادم و حفظ کن اونچه که به تو بخشیدم

و حمدکن نعمت‌های خدا رو ، شکر پروردگار کن بگو‌ الحمدالله و مطیع دوستان خدا باش

تا اینجا که عرضم خدمتتون که حضرت می فرماید تدبیر کن تو اینایی که گفتم عبرت بگیر.

مفضل میگه گفتم آقا جان من قوه و فهم و حفظ اینها می‌خوام پیدا کنم به یاری شما

یه قوه ای یه چیزی پیدا کنم به یاری شما ، امام صادق علیه السلام دست مبارکش رو گذاشت روی سینه من فرمود حفظ کن به مشیت خدا و فراموش نکن انشالله

دستش رو گذاشت روی سینه من گفت حفظ کن به مشیت خدا و فراموش نکن انشالله

میگه من تا حضرت دستش رو گذاشت روی سینه من اینطوری گفت من غش کردم و افتادم روی زمین

یه غشی به من عازم شد افتادم ، وقتی به هوش آمدم آقا فرمود ،

حالت چطوره مفضل گفتم آقا به یاری شما به تایید شما از اینایی که نوشتم بی نیاز شدم

چون همه اینا رو نوشته بود دیگه حضرت املا می‌گفت او هم می نوشت همه اینا رو

آقا گفت او نوشت بعدش که آقا اینجوری دستش رو گذاشت روی سینه ش غش کرد

و افتاد روی زمین به هوش اومد حضرت گفت حالت چطوره انگار همه این چیزهایی که شما گفتید تو سینه منه دیگه از اینایی که نوشتم بی نیاز شدم.

حالا بگیم یا امام صادق امروز یه دستی هم به سینه ما بزار

روی قلب ما بزار آقاجان ما هم بالاخره توی این مسیر اومدیم با شما هر چند کم اما اومدیم

خدا بحق امام صادق علیه السلام توفیقاتش رو بر ما زیاد کنه.

خدا بحق امام صادق علیه السلام این معارف رو،این مباحث رو در قلوب ما نهادینه کنه.

هدیه کنید به امام صادق صلوات بفرستید.

این هم ازداستان توحید مفضل انشالله که با امام صادق محشور بشیم.

یه جمله هم عرض مصیبت ثوابش رو هدیه کنیم به آقا امام صادق

صلی الله علیک با اباعبدالله

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست

این چه شمعیست که جان ها همه پروانه اوست

از آب هم مضایقه کردند کوفیان

خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

بودن دیو و دد همه سیراب و می مکید

خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا

امروز بگیم یا امام صادق خودت فرمودی اینقدر تشنه بین دو نهر آب نگهش داشتن آسمان رو مثل دود تیره و تار می‌دید

امروز بگیم یا امام صادق فدای جد غریبت حسین کدوم حسین

همون حسینی که بین دو نهر آب اینقدر صدا زد جگرم می‌سوزد یه جرعه آب به من بدید

به قطره آب بدید خدا لعنت کنه شمر رو روی سینه اباعبدالله نشسته بود

آقا ابی عبدالله فرمود آب بده تا پیش جدم رسول خدا شفاعتت کنم

گفت حسین جایزه‌های یزید پیش ما از تو و شفاعت جدت بالاتره

اما ابی عبدالله الحسین دنبال اینکه یه جوری دستگیری بکنه

آیا آبش دادن نه والله بعد اینجا باید صدا بزنیم مادر آب فاطمه ی زهرا کجایی پسرت آب نخورد

صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله

عزیزان روضه عطش ابی عبدالله خیلی از انبیاء با این روضه ناله زدن گریه کردن حاجت گرفتن

امروز من و شما هم ناله بکنیم گریه کنیم انشالله حاجتامون برآورده بشه

اینقدر بین دو نهر آب تشنه نگهش داشتن با لب تشنه سرش رو به بالای نیزه بردن

از حلقوم بریده صدایی رو شنیدن هی میگه سکینه جان دخترم سلام من رو به شیعیانم برسون

به شیعیانم بگو مهماشربت ماء ازمن فذکرونی

هر وقت آب گوارا نوشیدن من حسین رو یاد کنید

حسین جان حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *