بسم الله الرحمن الرحیم
?توحید مفضل
✨️جلسه سی و یکم
●نثار آقا حجت بن الحسن صلوات بفرستید.
حضرت صادق علیه السلام میفرمایند که : عبرت بگیر ای مفضل که چرا شبیه نیست احدی از مردم به دیگری
ببین الان تو این مسجد ما چند نفریم سی یا چهل نفریم صبح زود هیچ کدوممون شبیه اون یکی نیست.
توی خانواده اصلا می بینی توی یه خانواده ده نفره می ببینی اینا هیچ کدومشون شبیه اون یکی نیستند .
حضرت میفرماید : ببین خدای متعال هیچ کدوم ماها رو شبیه همدیگه خلق نکرده
چنانچه وحشیان و مرغان و غیر اینها به یکدیگر شبیه اند .
اما نگاه میکنی حیوونا رو که نگاه میکنی می بینی اینها همه شون شکل همند عین همند ،
چنان که گله از آهو مثلاً حیوونای دیگه به همدیگه شبیهن
چنانچه فرق میان هر یک از ایشان و دیگری نمیتوان گذاشت ،
بین حیوان ها نمی توانی فرق بزاری ، چهرهشون منظورمه و چیزاشون رو ولش کن.
این قیافههای اینها میبینی عین همه هیچ فرقی با همدیگه نمیکنه.
و بنی آدم را نمیبینی که صورتها وخلقت هایشان مختلف است ،
که دو نفر اینها بر یک صفت نیستند همه شون آدمیزاد با هم فرق میکنه ،
چرا تا به حال به این فکر کردید ، چرا ما آدمها کدوممون باید به یه شکل باشیم
به یه صفت باشیم ولی حیون ها نه ، می بینی یه گله آهو، یه گله گوسفند ، یه گله گاو می بینی همه شبیه همن
توی اینها هم یه اختلافی هستا ، نه اینکه نباشه بالاخره مثلاً من گاوم رو تشخیص میدم.
ولی عمدتاً اینه که اینا شکل همن شبیه همن ، حالا قدیم ها یه چیزی بود بعد نام داغ کردن که اینا مثلاً قاشقی بود چیزی بود، علامتی بود داغ میکردن
میذاشتن رو بدن گاو که این معلوم باشه مال فلانیه.
ولی شما میبینید که تو آدمیزاد خلاف اینه ، چرا تا حالا کسی بهش فکر کرده ،
علت و حکمتش آن است که مردم محتاجند که یکدیگر را بر حالها و صفتها بشناسند ،
به خاطر اون معاملههایی که بین اینها جاریه و درمیان بهائم و مرغها که اینها نمی باشد.
بین پرنده ها، مرغ و خروسها که معامله نیستش که میریزن ، میخورن میخوابن.
اما آدمیزاد ناچاره از معامله است ، به یکی می فروشه ، به یکی نمی فروشه،
به یکی قرض میده، به یکی نمیده . اینها معامله می کنند دختر میده ازدواج میکنه…
اینا برای بشره ، بعد اگر قرار باشه مثلاً همه به یه شکل باشیم بعد من به این قرض میدم بعد میبینم پس نمیده
فردا یکی دیگه میاد میگه آقا قرض میدی فلانی فکر میکنم که مثلاً همونه دیروزی ،
میگه برو برای چی این رو میگی تو دیروز اومدی از من پول گرفتی ،
میگه من اون نبودم من یکی دیگه م . حالا چه جوری میخواد ثابت کنه ؟
ولی تا شما طرف میاد تو مغازه میگه قرض بده نگاه به چهره ش میکنی میفهمی این یکی دیگه س ،
این قدرت ببین خدای متعال، برای خدا آسونه همه چی برای خدا آسونه .
پس این شد که خدای متعال فرق گذاشته تو چهرههای ما که یکدیگر را بشناسند
نمیبینی که مشابهت طیور و وحوش به یکدیگر اینکه این حیوونا شبیه همند
هیچ ضرر به احوال اینها نمیرسد اما اگر دو نفر از بنی آدم به یکدیگر شبیه باشند
بر مردم کار در معامله اینها سخت میشه . فقط کافیه دو نفر شبیه هم باشن
این دوقلوها که بودن معلما به سطوح میومدن یه وقتی مثلاً امتحان که بود
این میومد بالاتر مثلاً یه وقت میدی یکی از قولها رفته ،
یکی از اینها رفته یه رشته دیگه اون یکی رفته یه رشته دیگه داره میخونه یه جای دیگه
یه چیز دیگه رو داره میخونه بعد می بینی یکیشون قویه یکیشون می دیدی این قویه
میاد جای اون ضیعفه معلمه میموند این کیه اون چیه ،
ببین فقط کافیه یه دونه از اینا شبیه همدیگه باشن بیچاره میشن .
ما خودمون تو خونه الان اقا مستسل میشیم من میگم این کدومه ؟
بعد یه وقتایی می بینی مو نمی زنه با همدیگه ، خدای متعال یه چیزی گذاشته پشت گوش یکیشون
یه وقتایی شک میکنم هی میرم دست میزنم تو گوش این، تو گوش اون ببینم این چی بود اون چی بود.
خدا اگر قرار بود اینجوری باشه همینطوری همه شبیه هم باشیم دردسر میشد .
پناه میبریم به خدا .
بعد می فرماید که : اگر دو نفر اینها به هم شبیه باشند کار برای مردم توی معاملهها سخت میشه،
به مرتبه ای که آنچه را که به یکی از ایشان باید داد به دیگری میدهند.
باید یه چیزی بدی به آقا به اون یکی میاد میگه بده میگه ، آقا دادم دیگه چند بار میخوای .
و یکی را با یکی را که باید به گناهی ماخذه کنند یکیشون گناه کرده باید بگیریش ببندی به طناب دار میبینی اون یکی رو بستی به دار.
چشم بادومی ها که همه یه جورند نه تو خودشون اینجوری نیست ،
و گاه هست که مثل این اشتباه و در مشابهت و رخوت و البسه شخصی با دیگری به هم میرسد.
حضرت می فرماید ؛ می بینی یه وقت یکی میاد لباس یکی دیگه رو میپوشه
اه من اشتباه کردم من فکر کردم ، چرا اون لباس رو پوشیدی بعد میگیری .
پس چه کسی لطف کرده است به بندگانش به این دقایق حکمتها قربون خدا برم،
چقدر بزرگواری ای خدای من، تو چقدر لطیفی که این همه حکمت قرار دادی
به هیچ خاطر ی خطور نکرده و همگی موافق مصلحت هست .
می بینی تمام این خلقت همه ش این ریز و درشتش مصلحته
مگر کی این کارو کرد مگر خداوندی که رحمتش همه چیز را فرا گرفته.
اللهم انی اسئلک به رحمتک التی وسعت کل شی
مگر خداوندی که رحمتش همه چیز را فرا گرفته.
اگر ببینی صورت انسانی راکه بر دیواری کشیدند و کسی گوید به تو این بی مصوری و نقاشی خود به هم رسیده
البته قبول نخواهی کرد. ببین یه امروز صبح اومدی دیدی رو دیوار مسجد شکل یه کسی حاج آقا نیک بین رو کشیدن
بعد آقا یکی اومده شکل آقا رو کشیده بعد بگن که این خود به خود یهو درست شد ،
میگی مسخره مون نکن، این حتماً یه نقاش میخواد.
بدون نقاش نمیشه اینم نقاش می خواد پس چگونه انکار میکنی این را در صورت جمادی که بر دیوار نقش کردند
و انکار نمیکنی در آدمی زنده سخنگو ، میگه اونی که رو دیوار رو سنگه ، جون نداره اون رو انکار میکنی
که این بدون نقاش نمیتونه باشه بعد این آدم زنده ای که اینجا داره روبروت حرف میزنه رو میگی خود به خود درست شده.
ببین امام صادق چقدر خوشگل مثال زد میگه ؛ یه عکس روی دیوار باشه چه رو سنگ کشیده باشن،
رو کاغذ ، نمیگی این خود به خود درست شد، یه آدم زنده سخنگو روبروت وامیسته میگی این خود به خود درست شده.
پناه می بریم به خدای متعال .
خدای متعال به آبروی محمد و آل محمد به همه ما رحم بکنه.
روز پنجشنبه است جا داره یه یادی از گذشتگان بکنیم پدر مادر ذوی الحقوق
اولاد همه شون یاد بشن انشالله اینا از ما راضی باشند.
تو روایت دیدم که روح اینا میان یه وقتایی به خانه مثلاً عزیزان شون
زل میزنن به دم در ببینه که از صاحب این خونه مثلاً از این فرزندش از این بچهش یه چیزی میاد عاید این بشه یا نه
مثلاً اینقدر وایمیسه وایمیسه ببینه تا تو میگی خدایا این بابای من رو بیامرز
انقدر وامیسه ببینه که تو میگی خدایا این مادر منه مادر من رو بیامرز
حالا این تو دنیا نمی دونست اینقدر کار سخت میشه اون ور حالا که رفته اون ور می بینه چقدر کار سخت شده
بعد هی دنبال این بچهش که خدا بیامرز براش بفرسته
این بچهش یه خرمایی یه صدقه ای چیزی براش بفرسته.
امروز صبح آقا این گریه تون برای امام حسین رو هدیه کن به روح اونها
انقدر خوشحال میشن که از هیچ چیزی به مانند این روضه خوشحال نمیشن
ثواب روضه اشک این چشم تو اینها رو همه رو آقا بگو هدیه میکنم به مادرم به بابام
بعد می بینی ها اونها اونجا اینقدر خوشحال شدن چون آرزو شون اینه که بیان توی این مجلسی که الان تو نشستی
بشینن مثل تو باشن یه یا حسین بگن یه یا زهرا بگن یه یا اباعبدالله بگن
امروز صبح کجا از همه پایین پا می چسبه دلاتون رو روانه کنم کربلا
بگم فدای دل حسین اون ساعتی که اومد چشمش افتاد به بدن پاره پاره علی اکبر
خدا نیاره برای هیچ پدری مادری داغ جوون ببینه
امام حسین اولین جایی که صداش به گریه بلند شد عبارت مقتل میگم
فبکاء بکاء شدیداً
آقا تا چشمش به علی اکبر افتاد چنان گریه بلند شد ناله بلند شد
زن و بچه شنیدن صدای گریه امام حسین رو
ای پسر من پدر پیر توام
پدر پیر و زمین گیر توام
این بیابان جای خواب ناز نیست
علی جان بلند شو
ای اذان گوی حرم وقت نمازس
سپه کوفه و شام ایستاده
به تماشای شه و شهرزاده
شه به روی نعش پسر افتاد
همه گفتن حسین جان داده
ففزع خده علی خده
صورت گذاشته روی صورت
فساع علی مرات
هفت مرتبه از وجودش صدا زد
ولدی علی پسرم علی
حسین جان حسین جان حسین جان