بسم الله الرحمن الرحیم
?حلیه المتقین
?جلسه چهل و نهم
باب سوم در آداب خوردن و آشامیدن.
حدیثی رو دیروز خوندیم که یه جایش رو نیاز به توضیح دیدم خدمتتون عرض میکنیم
فرمود : هشت کس هستن که اگر به اینها مذلتی و خواری برسه یکی از این ۸ تا اونیه که استخفاف کند به پادشاهان و صاحبان حکم
یعنی نسبت به بزرگان بیاحترامی کند ، اگر کسی خوار و ذلیل شد کسی رو مذمت نکند جز خودش.
در حدیث دیگر هستش که به طعام خود ضیافت کن کسی را که از برای خدا دوست داری آدم خوبیه مذهبی مومنه اینو دعوت کن بیاد تو خونت.
ازامام باقر علیه السلام هستش که ، یک برادر مومنی رو که سیرش کنم من از سیر کردن ده تا اسیر و معتاد بهتر است.
یعنی الگو اینه که من اگر به یه مسجدی و مومن طعام بدم خیلی بهتره که به ده تا مسکین طعام بدم.
اینجا مومن هست نماز خون و خدا ترسه این بهتره.
به قول حاج آقای نیک بین علم توحید رو کیا بلند کردند؟ همین مسجدیها ، برای من هیچی بهتر از این نیستش که اینجا خرج بکنم.
کسی هم میخواد صدقه بده و پول بده میگم اینجا خرج کن.
چون فرمودند که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم میخواستند با مهمان غذا بخورند
پیش از همه شروع میکردند و بعد از همه هم دست میکشیدند.
باید رفتار ما باشه پیش مهمون اول خودمون شروع کنیم مهمون خجالت میکشه بعد هم زود ول نکن بزار آخرین نفر دست از غذا بکش.
چون این کار رو اگه بکنی مهمون خجالت میکشه و دیگه نمیتونه ادامه بده و غذاشو بخورد.
فرمودند که نبی مکرم ، کسی که میخواد به جماعتی آب بده خودش باید آخر از همه از آب بخورد.
امام صادق علیه السلام هستش به سند صحیح که وقتی برادر مومن تو خونت میاد نگو که غذا خوردی میخوری هرچی داری براش بیار.
جواد و جوانمردیه که هرچی داره بیاره برای مهمون.
در روایتی هستش که اگر کسی هزار درهم برای مهمون هزینه کند اسراف نکرده ، اگر هزینه کنی مومنی بیاد سر سفرهات اسراف نکردی.
در حدیث معتبر هستش که کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد باید مهمونش رو گرامی بدارد.
از نبی مکرم هستش که از جمله مهمان اینه که او رو گرامی بدارند ، و هرگاه مهمان میاد با روزی خودش میاد.
و چون غذا میخوره توی خونه شما خدا صاحب خانه رو میآمرزد ولی در واقع اون از روزی خودش میخورد.
تو روایت هست که قتله کربلا اونهایی که امام حسین رو کشتند وقتی میان میفهمن که امام حسین رو برای هیچی کشتند
یعنی فکر میکردند اگر امام حسین رو بکشند یه چیزی گیرشون میاد بیشتر میخورند ولی میبینن نه هیچی گیرشون نیومده
بابا بیچاره روزی تو مقسومه تقسیم شده است مهمون هم روزی خودش رو میخورد.
تو خونه تو اون برنجی که اون مهمون میخورد با قاشقش اون برنجی که توی قاشقش هستش
از اولش که اون برنج تو این عالم خلقت اومد روزی همون شخص بوده.
در روایت هستش که وقتی این مهمون بیرون میره گناه خودت رو زنت رو و نونخور و اهل و عیالت رو با خودش بیرون میبرد.
سند صحیح از امام باقر هستش که اگه برادر مومنت یه لقمه پیشت بخورد من اینو بیشتر دوست دارم تا آزاد کردن برده.
از امیرالمومنین هستش که هر مومنی که صدای مومن دیگه و مهمانی رو بشنود و خوشحال بشه گناهاش آمرزیده میشود.
اگرچه این انقدر گناه داره که گناهانش بین زمین و آسمون رو پر کرده باشد.
روی حساب ایمانه یعنی کسی که ایمان دارد اگر اینجوری باشد گناهش بخشیده میشود ، همه اینها به شرط ایمانه .
نبی مکرم هستش که هر خونهای که در اون مهمون نمیره ملائکه هم در اون خونه وارد نمیشود.
از امام صادق هست از حقوق واجب مومن بر مومن اونه که اگر اونو به ضیافت بطلبند قبول کند.
ازنبی مکرم هستش که فرمود : از مومنان میخوام که قبول ضیافت بکنند هرچند که مسیر دور باشد و راه دور باشد.
آخریشم اینه که میفرمایند که : بدترین کارها اینه که شخصی برادرش رو برای طعامی به خانه دعوت کند و او قبول نکند.
مومن اگر دعوتتون میکنه قبول کنید ، دعوت مومن رو قبول کنید و رد احسان نکنید.
اینم یه بحثی هستش بین مسجدیها و ما که ذهنمون رو درگیر کند که کسی که اهل دین و تقوا نیست اینو چیکار بکنیم.
پس مومن نیستی که وقتی خمس نمیده پس از دایره بحث ما خارج میشه.
روایت بحث مومن آورده کسی رو که ایمان داره گاهی اوقات میگن برادر ماست اینجوریه ما چیکار کنیم
قطع رحم نکن یعنی برم خونش نه همینجوری ازش باخبر باش تلفنی.
آثار خودش رو داره ، کسی که نماز نمیخونه روی شما اثر میگذارد.
روز شهادت امام صادق علیه السلام رئیس مذهب شیعه هستش امروز مدینه چه خبره
آیا کسانی هستند که بتونن عرض ادب بکنند من شنیدم گروههایی رو فرستادن الان مدینه
همه اونهایی که اونجا هستند چه میبینند جز غربت و مظلومیت چهار امام که قبرشون با خاک یکسان هستش
حالا امروز روضه امام صادق علیه السلام رو بخونم وقتی آقا رو دعوت کردند به مدینه به اون کاخی که طرف نشسته بود
وقتی امام صادق وارد شد این هی دست به شمشیر میبرد و دوباره شمشیرش رو غلاف میکرد
سه مرتبه این اتفاق افتاد بعد امام صادق رو صدا کرد و تکریم کرد و بعد امام صادق علیه السلام رو روانه کرد
اومدند گفتند که آقای منصور دوانیقی چرا اینطوری کردی تو که امام صادق رو دعوت کردی خون چشماتو گرفته بود
چرا کار امام صادق رو تموم نکردی گفت به خدا قسم بار اول که دست به شمشیر اومدم این شمشیرو بکشم که امام صادق رو بزنم
پیغمبر خدا رو دیدم که فرمود اگر کاری بکنی خودم هلاکت میکنم
بعد آخر سر پیغمبر نزدیک شد به من دستانش رو به سمت گلوی من آورد که اگر ذرهای اتفاق بیفته و مویی از سر پسرم امام صادق کم بشه خودم هلاکت میکنم
بعد شمشیر رو غلاف کردم و امام صادق رو تکریم کردم
یک جمله روضه بخونم حسین جان فدایت یا رسول الله
پس تو اون لحظهای که شمشیرها بالا میرفت و یک نقطه فرود میومد پس اون موقع شما چه میکردید
پس اونجا چه حال وضعی داشتید شما که نمیتونستید ببینید یک مو از سر امام صادق کم بشه
چه حالی داشتید اون لحظهای که سر از بدن امام حسین جدا کردند
صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست
خار و خاشاک زمین منزل و ماوای تو نیست حسین جان حسین جان