بسم الله الرحمن الرحیم
?توحید مفضل
✨جلسه هفتم
●نثار آقا حجت بن الحسن ارواحنا له الفدا یه صلواتی بفرستید.
در ادامه توحید مفضل ،
مفضل میگه گفتم آقا جان برای من این نشو و نمای بدن رو توضیح بدید .
که این بدن چه جوری رشد میکنه ؟
چه جوری نشو و نمو داره ؟
تو همه احوال خب تو هر لحظهای این بدن رشد داره
تا به حد تمام و کمال برسه .
حضرت فرمودند که ؛ اول این تدبیرها تصور تصویر جنین در جاییه که دیدهای نمیبینه
هیچ کسی اون جنین رو نمیبینه و دستی به اونجا نمیرسه
خب کی میتونه این جنین رو بتونه مثلاً ببینه ، کمبودشو مشکلاتشو
اینا رو متوجه بشه. می فرماید و در چنین جایی تدبیر آن را میکند خدا
تا او را از رحم بیرون بیاره ، با خلقت تمام و اعضای مساوی .
شما ببینید تو اون تاریکی ، تو اونجایی که هیچ دیدهای نمیبینه
هیچ دستی به اونجا نمیرسه این یک بدن کامل داره
همه اعضا و جوارحش مساوی ، یکی از یکی بزرگتر کوچکتر نیست.
دو تا دست خدا داده به این بچه ، که این دو تا دست مساویه
دوتا پا داده که این دو تا پاش مساویه ببین خدا چیکار کرده .
خب مگه تو شکم مادر تو خطکش گذاشته بودن
متر گذاشته بودن که این گوش بچه از اون یکی یک گوشه بزرگتر کوچکتر نباشه،
چه جوری شد این چشم با اون چشم
اینفینیتی، سوراخ بینی با اون یکی سوراخ همشون مساوی شدن
این چطوریه ، که مثلاً پیشونی یه اندازه خاص داره
این فک یه اندازه خاص داره
لب بالا با لب پایین مساوی
اینکه تو شکم مادر خطکش بود ، متر بود اونجا که اصلاً شما الان تو این نور این قشنگ این همه چراغ
متر میذاری اینجا رو از اونجا تا اونجا متر میکنه
دوباره میخوای ، به اشتباه میفتی به مشکل میخوری.
همین الان بهت بگن یه دونه آدم بساز همه چیزم برات میذاریم
یه نقاشی کن ، همین جا تو این روشنایی تو این نور بگن یه نقاشی کن .
خب خدای متعال اونجا ببین چه تصویرگری کرده
چه صورتگری کرده ، خب این فکر نداره این حرکت فکری نباید باشه برای تو؟
میفرماید: ببین همه اعضا مساوی ، از اعضا و جوارح و احشا و کارکنان بدن هرچی که لازمه
هرچی که مضره شما میبینید تهیه شده استخوان گوشت پیه مغز پی رگها غضروفها.
اینا رو چه جوری درست شد ؟
از کجا اومد؟
پس به سوی جهان بیرون میاد میبینی چه جوری نمو میکنه
با همه اعضا بر یک شکل.
ببین این خیلی قشنگهها ، خب این بچه شیر میخوره ، همینجوری که جلو میره تمام اعضا با هم رشد میکنند.
اینطور نیستش که اول پا رشد کنه بعد دست رشد کنه
بعد مثلاً سر رشد ، همشون با هم همزمان یک نسبت و هر نسبتی که عضوی با سایر اعضا داشته
در کودکی و بزرگی تفاوت نداره .
تا اینکه به حد رشد که نهایت قوت بدن هست برسه.
اگه عمرش به اون حد برسه یا اون که پیش از اون حد ، حالا خب این بمونه.
میفرماید ، ای مفضل نظر کن
در آنچه حق تعالی مخصوص گردانیده است به آن انسان را در خلقتش ،
برای تشریف و تفضیل او.
یه نکته خیلی قشنگ ،می فرماید:
خدا تو رو یه فضیلت داده نسبت به حیوونا
اون فضیلتی که به تو داده نسبت به حیوونا ، اینه که زیرا چنان خلق شده این انسان
که راست میتواند بایستد . شما کدوم حیوونو سراغ داری اینجوری راست بتونه وایسه؟
هیچ حیوونی اینطوری راست وانمیسه.
هر کدومشون ، حالا اونی هم که رو دو تا پا وا میسه یه قوزی داره.
اما انسان رو نگاه صاف وامیسته ، و درست میتواند نشست.
ببینید الان قشنگ نشستی صاف نشستی کدوم حیوونو پیدا میکنی اینجوری صاف بشینه ؟
تا کارها را به دستها و جوارح خود عمل بیاره
این میشینه قشنگ با دو تا دست ، دو تا دست خدا بهش داده قاشقو برمیداره میره بالا
منتها کدوم حیوونی اینجوری هست ،
اگر به روش چهارپایان به رو در افتاده بود مثلاً شما ببین این عجلکم الله چهارپا درازگوش ،
میفته کلشو میکنه تو آب ، کلهشو میکنه تو غذا ، خدا به انسان شرافت داده .
روضه امروز صبح تقدیم میکنم به خانم ام البنین
که انشالله ایشون به ما یه عنایتی بفرمایند
این خانم تا شنید بشیر وارد مدینه شده
داره خبر از کربلا میده و اینجور چیزها
بدو اومد
دست بچههای آقا ابوالفضل رو گرفت با عجله دوید سمت بشیر
بشیر دورش شلوغ بود مردم مدینه جمع شده بودند داشتن ازش می پرسیدن
تا رسید به بشیر اولین چیزی که گفت این بود
اخبرنی عن الحسین
نمیگه از زینب چه خبر
از عباس چه خبر از کی چه خبر
تا رسید بهش گفت اخبرنی عن الحسین
از حسین چه خبر
ببین چقدر شیفته امام حسین بوده ایشالا من و شما هم همینجوری بشیم
شیفته امام حسین بشیم
اخبرنی عن الحسین
بشیر آدم فهمیده ای بود
میدونست این مادر چهار تا شهیده
گفت ام البنین کربلا یکی از پسراتو کشتن می خواست آمادهاش کنه
گفت ام البنین گفت اخبرنی عن الحسین از حسین به من بگو
گفت ام البنین کربلا چهار تا پسرتو کشتن
بعد دید آقا این انگار متوجه نمیشه
اخبرنی عن الحسین کجا بچه های من کجا
صدا زد بند دلمو پاره کردی
من بچه هام همه اینایی که زیر این آسمون نفس می کشن
همه فدای سر حسین
از حسین بگو
صدا زد یا ام البنین قد قتل الحسین بکربلا اعطشانا
کربلا با لب تشنه سر از بدنش جدا کرده
صل الله علیک یا مظلوم یااباعبدالله
ناله ام البنین به آسمان بلند شد
صدا زد آی بشیر
مگه عباسم نبود حسینو کشتن
میخواد ببینه اول حسین علیه السلام شهید شده یا عباس
خیلی براش مهمه
آخه یه عمر زحمت کشیده بچه ش فدای حسین بشه
صدا زد ام البنین اول بیبرادرش کردن
اول عباستو کشتن