بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۱۷۱
●قال (علیه السّلام): اغض علی القذی و الالم ترض ابدا
●چشم خود را بر خاشاک و رنج ها فرو بند تا همیشه راضی باشی
▪︎حضرت امیر صلوات الله علیه جان عالم به فداش می فرماید که :
فروبند، مثلا شما زیاد این روایت رو شنیدید ،که روز قیامت حضرت فاطمه زهرا میخواد از محشر عبور بکنه منادی فریاد میزنه میگه چشمانتون رو ببندید،
اغض هم همینه ،اینجا هم امریه ببندید چشماتون رو از خاشاک های زندگی ببندید .
بالاخره زندگی بوستان و گل و گیاه و اینجور چیزا نیستش که ،یه جاهاییش هست که خاشاک بالاخره ،
یه روز مریضی یه روز تب یه روز دندون درد ،یه روز پا درد . مثلا یه وقتهایی میبینی تو زندگی این اتفاق ها پیش میاد،یه وقت میبینی بچه ناتو از آب در میاد،
یه وقتایی میبینی مثلا یه عروسی میاد تو زندگیت قشقرق راه مینداره ، پس مومن تو زندگی اینجور چیزا داره هم خاشاک داره هم دردو گرفتاری و اینجور چیزا تو زنگیش هست.
حالا چیکار کنیم با این خاشاک و با این درد ها چه معامله ای کنیم؟
حضرت امیر فرمود: چشمت رو چیکار کن ،من یه اینجا گفتم بیخیالی طی کن،
یکی شنیده بود گفته بود،یعنی چی آخه مگه میشه ، گفتم خب چیکار کنیم ،خودمون رو بکشیم نمیشه که خودمون رو بکشیم که .
آقا میفرماید چشمت رو ببند انگار که نیست این اگه شد منطقت، اغض کردی .
چشمت رو بستی همیشه راضی میشی، اما اگر چشمت رو نبندی همین نقطه تنگ و ، سیاه چشم دوختی و حرص خوردی و غصه خوردی و اینا پیر میشی.
غصه خوردن آدم رو پیر میکنه ، هی بخوای بگی اینجا چرا اینجوریه آدم دیوانه میشه، به زمین و زمان فحش میده، به خدا توهین میکنه به خدا غضبناک میشه ،
امان وفتی چشمت رو ببندی تموم میشه. پس زندگی آدم تو این جهان آمیخته هست به ناراحتی ها ، شاید هیچ کسی رو تو این دنیا پیدا نکنی که از یه چیزی ناراحت نباشه.
گاهی اوقات مشکلاتی برا خودش پیش میاد ، گاهی اوقات برا بچه هاش پیش میاد ،گاهی اوقات برا بستگانش رفیقاش همشهری هاش ، هم وطنانش ،
اگر تاب تحمل هیچ مشکلی رو نداشته باشه در برابر هر مشکلی بی تابی بکنه، این هیچ وقت روی رضایت رو نخواهد دید .
پس باید صبور باشه شکیبا باشه ،چشمش رو ببنده و از این نعمتی که خدا براش قرار داده راضی باشه شکر خدا رو بکنه .
و این آخرش سعادته، اما خدایی نکرده بخواد اینجوری هی تنگ نظر باشه آخرش غضب از پروردگار .
حالا یه حدیثی اینجا ، آورده از امام صادق علیه الاسلام، این حدیث خیلی جالبه نگاه بکنید ،
امام باقر علیه السلام از پدرشون امام صادق جان عالم به فدای هر دوتاشون نقل میکنه،
امام صادق از امام باقر نقل میکنه که بیشترین بهشتیان افراد کم خرد هستن امام باقر از پدرشون نقل میکنه،
بعد راوی که اونجا نشسته بود و این روایت رو شنید ، یعنی رو کرد به امام صادق ، گفت آقا منظورتون از کم خرد آدمای افراد دیوونه و کودن و مجنون و مریض احوال اینا..
میرن بهشت ، بیشتر بهشتیا اینا هستن ؟
آقا فرمود نه ، منظورم کسانی هستن که در برابر عوامل ناراحتی ، بیخیالن .
خودشون رو به بی خبری میزنن فکر نمیکنن درمورد این مشکلات. خدا اینجوری برا ما چیده برامون اینجوری ترتیب داده .
اینا میرن تو بهشت چرا ؟چون رضایت پیدا میکنن ، اما خدایی نکرده فکر بکنه و اینجور چیزا اینا بهشتی نمیشن .
آقای مهدوی کنی میفرمود، بالا سر یکی داشت جون میداد هی میگفتیم اشهد ان محمد رسول الله ، هی میگفت نمیگم ناراضی.
گفت حکومت حق من بود نه خمینی ،ناراضیه نسبت به حق تعالی غضب داره.
امام هم تو چهل حدیث آورده نکن آدم دم مردن نسبت به حق تعالی غضب بکنه ، نکنه غضب بکنه.
مرحوم امام تو چهل حدیث آورده یه عده ای وقتی میخوان بمیرن میگن خدا ظالم، میگه چرا خدا داره منو از زن و بچم جدا میکنه، همش یه عمر منطقش همین بوده .
پناه میبریم به خدا ، خدایا ما رو عاقبت بخیر کن .
عمده ایمان روبا خودت ببر ،امیر المومنین دستت رو میگیره ،اگه ایمانت رو ببری شیطان همه زورش رو میزنه درحال جون دادن ایمانت رو به دزده تو اون لحظه آخر ایمانت رو بگیره.
پناه میبریم به خدا تو اون لحظه جان دادن کفر بگیم کفر از دنیا بریم، این همه نماز خوند این همه فلان هیچی، به درد دیگه نمیخوره اما اگر با ایمان رفتی یه ذره عمل خوب داشته باشی اون کمکت میکنه .
صلی الله علیک یا ابا عبد الله
یا ابا عبد الله ها تو اون لحظه جان دادن دستمون رو میگیره کمکمون میکنه
نمیخوام اینو برا بازار گرم کنی و اینکه اشک از شما بگیرم نه بخدا
این رو این مطالب رو که خوندیم میگم تو اون لحظه جان دادن همین اشکی که برا امام حسین میریزی مثلا میگی
صلی الله علیک یا ابا عبدالله همینا میاد کمکت میکنه
امام حسین علیه السلام بالا سر نوکراش میاد سر نوکراش رو به دامن میگیره
خیلی از مداح ها خیلی از چایی ریز امام حسین یه اقایی میگفت چایی ریز امام حسین بود، میگفت لحظه ی جان دادن ترک هم بود
بچه هاش اومدن در خونه گفتن اقا بابامون داره از دنیا میره میگه من خودمو سریع رسوندم چایی ریز امام حسین احترام داره
خودم و رسوندم بالا سرش یهو دیدم تو همون حالت انتظار یعنی آقام اومد هی دوبار گفت صلی الله علیک یا ابا عبدالله جان داد
خوش به حال اون کسایی که تو لحظه جان دادن یا حسین یا حسین میگن و از دنیا میرن امروز صبح میخوام یه روضه بخونم
بگم یا ابا عبدالله حسین جان روز عاشورا ما شنیدیم هر شهیدی هر اصحابی یکی از بنی هاشم رو زمین افتاد
شما سریع سر اون رو به دامن گرفتی خودت رو رسوندی به بالین او شنیدید عزیزان غلام سیاهش افتادن زمین
یه لحظه چشم باز کردن دیدن سرشون تو دامن آقای دوعالم حسینه
حر با اینکه گناه بزرگی کرده بود چون توبه کرده بود تو اون لحظه آخر سرش تو دامن ابی عبد الله بود
از بنی هاشم هم همینطور شد هر کسی افتاد زمین سرش تو دامن امام حسین بود
بچه های حضرت زینب قاسم علی اکبر حتی تو اون لحظه حساس سخت اومد سر آقا ابوالفضل رو هم به دامن گرفت
اما بمیرم برا اون ساعتی که
بلند مرتبه شاهی صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
صلی الله علیک یا مظلوم یا ابا عبد الله
وقتی رو زمین افتاد یه نفر هم نیومد سرش رو به دامن بگیره
قربونت برموابی عبد الله حسین جان
فقط یه لحظه دید سینش سنگینی میکنه یه نگاه کرد دید شمر رو سینش نشسته
صدا زد نقابت رو بردار ببینم تو کی هستی
نقاب زد کنار دید پوزش عین پوزه ی سگ میمونه
به او هشدار داد صحبت کرد اما فایده نداشت جلو خواهرش زینب یه کاری کرد ناله ی خانوم بلند شد
حسین جان حسین جان