بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا حبیب اله العالمین ابوالقاسم المصطفی محمد
و آله الطیبین الطاهرین والعن الدائم علی اعدائم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین
عرض تعزیت و تسلیت دارم درگذشت مادری مهربان مؤمنه ام الشهید
مرحومه مغفوره حاجیه خانم گوهر سعیدی مادر شهید محمد باقر رضایی
رو خدمت عزیزان دلشون فرزندانشون اصغر آقا و دختران داغ دیده
خواهر داغدیده و یگانه برادر جناب آقای محمدرضا سعیدی
و همین طور خانوادههای محترم رضایی و فتح اللهی و سعیدی
تشکر و قدردانی می کنم متقابلا از لسان عزیزان و بستگان متوفی از اهالی محله و همینطور از کسانی که از دور و نزدیک به این مجلس و محافل
و همینطور در مراسم تشییع و تدفین شرکت کردند
خداوند متعال به همه شما بزرگواران خیر و برکت عطا کنند
هدیه کنید به روح همه گذشتگان علی الخصوص این مادر مهربان و مؤمنه الفاتحه مع الصلوات
مجلس از یک جهت حائز اهمیت هست که مجلس مادر شهید هستش
و شهدا هم به گردن یکایک ما حق دارند و اگر ما اینجا جمع میشیم کنار هم
برای این مادر خب کار خاصی نکردیم شاید کمترین کاری که ازمون بر می اومد این بوده
مادرانی که یک عمر زحمت کشیدند فرزندانی رو در دامن خودشون پروراندند
و این جوانشون رو که دسته گل شاخ شمشاد تحویل اسلام دادند و
برای این امر الهی هم تسلیم بودند هم قلبا هم جانن روحا تسلیم بودند
شاید سالیان سال در داغ این عزیزشون سوختند و خب تحمل کردند
حالا ما کمترین کاری که می تونستیم بکنیم این بوده که در این مجلس و محفل گرد هم نشستیم
و برای اون مرحومه مغفوره یک طلب مغفرت می کنیم
همینطور یک یادی هم بکنیم از پدر شهید که خداوند متعال غریق بهار رحمت بکنند
دومین سالگرد مرحوم حاج محمد علی رضایی هستش
اون پیرمرد نورانی و خوش چهره و پیرمرد که همیشه خنده بر روی لبهاش بود
حالا بنده توفیق داشتم یکسالی هم کربلا که مشرف شده بودیم در معیت ایشون
خدا ان شاءالله اونها رو با اولیای خودش محشور بکند دوباره هر چقدر ارادت دارید به اولیای کرام
هدیه به روح این بزرگواران هم پدر هم مادر هم خود شهید صلوات قرا بفرستید.
ادب اقتضا میکنه که مناسب جلسه صحبت بکنیم ضمن اینکه خب روز روز مهمی روز ۲۸صفر روز شهادت آقا رسول خدا و همینطور شهادت سبط اکبر امام حسن مجتبی علیه السلام هستش
و ما یه استادی داشتیم ایشون می گفت این مناسبت ها خیلی اینجوری هم نیست که فکر کنیم بیخود و اتفاقی و بی جهت
اینکه شهادت امام رضا آخر صفر باشه شهادت نبی مکرم ۲۸ صفر باشه
اینها روی حساب کتاب گاهی اوقات این ختم ها و این ها هم که اینطوری می افته
مثلا ختم این مادر شهید ۲۸ صفر می افته مصادف با شهادت رسول خدا و شهادت آقا امام حسن مجتبی
این یک سری هم داره رازی هم داره حالا چه بوده خود او اینطور آرزو کرده
مثلا ما ۲۸ صفر مثلا تو دلش یک قراردادی داسته یک به هرحال با خدای تبارک و تعالی گفتگویی داشته
اینها رو دیگه ما شاید نتونیم سر در بیاریم ازش ولی میخوام بگم ببینید چه روز مهمی
ختم این مادر جلسه ای که ما جمع شدیم برای این مادر کنار هم
یه صلوات هم هدیه کنید برا آقا رسول خدا و امام حسن مجتبی بلند بفرستید
خدا رحمت مرحوم امام رو یه کتابی دارند بنام اربعین
اونجا چهل تا حدیث رو آوردن شرح دادند تو شرح این چهل حدیث
شاید من اینجوری بگم نزدیک به چهارصد تا حدیث آقا آورده
یعنی فقط چهل حدیث نیست درواقع پانصد تا ششصد تا حدیث
تو این کتاب اومده در کتاب اربعین چهل حدیث اونجا مرحوم امام جا به جا یاد استادش می کنه
استادش مرحوم آیتالله شاه آبادی بعد وقتی که میخواد از استادش یاد بکنه
اینش جالبه می فرماید روحی له فداه ، نه بدنم فداش بشه روحم فداش بشه
حالا این آقای شاه آبادی می فرماید اول تعالیم انبیا به بشر این بود که ای بشر تو این بدن نیستی این اول تعلیم انبیاست
به بشریت که خب اگر بدن نیستی چی هستی ؟
خود مرحوم امام اونجا می فرماید انسان یک مملکتی ، مملکت یه پادشاه داره یه وزیر داره یه لشکر داره
یه اقتصاد دان و حسابگر و … داره می فرماید ببین این مملکت پادشاهش روح
روح سلطان این مملکت وزیرش عقلش ، یک پادشاه یک مملکت قشون داره
این قشون مثلا میرن مالیات جمع آوری میکنه این قشون جمع آوری مالیات شهوت است
شهوت یه چیزی که خداوند در وجود ما قرار داده اصلش خیره
اگر خدا تو وجود ما شهوت قرار نمی داد اصلا مملکت از هم می پاشید
ببینید میل به ازدواج میل به خوردن میل به شنیدن میل به کمال
خب اینا یه چیزهایی که اگر نباشه که خانواده تشکیل نمیشه
اگه نباشد که جامعه درست نمیشه که
منتها می دونید کی خراب میشه اون موقع که این بخواد خودکامگی نشون بده
میگه من میخوام خودم باشم نمیخوام از کسی فرمان ببرم عقل میاد میگه نه ببین اگر میخوای به کمال برسی باید تحت تدبیر و امر و نهی جرع قرار بگیری
ببین شارع مقدس چی میگه ، میگه اگر در این قانون و چارچوب باشه حلال است و پسندیده
خدا ثواب هم بهت میده اما اگر خارج از این قانون و ضابطه باشه خداوند تبارک و تعالی چوبت میزنه
آتشی در پس است ببین عقل میاد کمک پادشاه اسیر پادشاه میشه
این قشون و این لشکر و این مملکت رو عقل است که سرو سامان میده
این وزیر اصلا کار کردنش رو دقت بفرمایید، وزیر از وزر میاد
وزر یعنی کوله بار سنگینی خب این وزیر کسی که بار مملکت رو به دوش میگیره
بار یه کشور رو به دوش میگیره درواقع اگر من بخوام مثلا مطابقت بدم با این کشور همون حکم دولت رو داره
دولتی که باید بیاد کارها رو سروسامان بده خب حالا این مملکت بالاخره یک لشکری هم میخواد
یک سپاهی هم میخواد یه پلیسی هم میخواد این پلیسش چی میشه ؟
پلیسش میشه غضب ، غضب اگر نباشه کشور ها به تاراج میرن همه چی پخش و پلا میشه
مورد حمله قرار بگیره آدم غضب نداشته باشه خب مورد آسیب قرار می گیره
خدا غضب رو قرار داده برا اینکه دفاع کنیم از ناموس مون از کشور مون
از اقتصاد مون از بازار مون از کارمون پس این غضب فلسفه اش این میشه
اما یه قوه دیگه ای هم خدا در وجود ما گذاشته، قوه وهم
که این وهم حسابگر مملکت، اگر وهم نباشه امورات مون رو نمی تونیم درک کنیم
حالا این مملکت انسان مملکت وجودی آدم اگر این مملکت بیفته دست قوای حیوانی میشه مملکت حیوانی
اگه بیفته دست قوای عقلانی میشه مملکت انسانی
و اگر اینجا انسان در مسیر عقل حرکت کرد پایانش چیزی نیست جز سعادت
پایانش چیزی نیست جز خیر و لذا همه انبيا کوشیدند همه اولیا همه اوصیا
تلاش کردند انسان رو در مسیر درست قرار بدهند خدای تبارک و تعالی
به این بشریت ببینید صدو بیست و چهار هزار پیغمبر فرستاد
که این بشریتو در مسیر درست قرار بدهند آخرین اونها که اشرف مخلوقات
سید کائنات هستش محمد مصطفی حبیب خودش رو بهترین خلقش رو
ما رو دست آقا رسول الله مخلوقی نداریم که یعنی اون کسی که رو دست نداره
آقا رسول خدا ست این نبی مکرم رو هم فرستاده برا همین بشر
او هم پیامش جز این نیست که تو این بدن خاکی نیستی تو یک جانی
به جان برس به روح برس او برای تو مهمه او برای تو می مونه این بدن رو یک روزی رها خواهی کرد
یه آقایی می گفتش که حاج آقا این مرگ شتری در خونه همه میخوابه
واقعش این نیست شتری که در خونه همه خوابیده
منتظر تو بیای نشسته این مرگ اینه خدا بیامرزه استاد ما رو یه شعری می خوند
از ابیاتی مربوط به امیرالمومنین می فرمود برای مرگ تیرهایی است
که این تیرها نه اینکه بعدا پرتاب بشه پرتاب شده امروز تیر بهت میخوره یا فردا
اگر امروز نخورد تیر مرگ فردا بهت می خوره اگر این بشر مشغول به بدن باشه در حال غفلت از این دنیا میره
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هر که فکرت نکند
اصلا آدمی فکره آدمی عقل آدمی شعور میگه هر که فکرت نکندنقش بود بر
این چه فرقی می کنه با اون نقشی که رو دیواره چه فرقی می کنه با اون عکس و تابلو
اگه تو میگی آقا من اینم پس اون دیگه پس من با دیوار هیچ فرقی ندارم
آدمی جان آدمی روح خب این روح رو چه کسی خوراکش رو داده
تقویتش کرده تربیتش کرده تحت تعلیمش قرار داده
چه کرده برا این روح میگه تمام حواسش به این بدن بوده که این بدن رو رشد بده
دیدی گاهی اوقات دکترها هستن دکترای تغذیه بعد کلی هم پول می گیرن
مشاوره بهت میدن که چی بخور چی نخوری این بدنت رشد بکنه
بدنت مریض نشه بدنت سالم بمونه حالا بگو ببینم تا به حال
یه تابلو تو این خیابون یلزنند این خیابون نه این تهران با این وسعت
با این عظمتش یه خیابون یک ساختمون در خونه اش تابلو زده باشن
دکتر تغذیه روح ، ما می بینید اینه سیری که تمدن میده به ما
سیری که خلاصه فرهنگ آمریکا برا ما درست می کنه من شنیدم
همین اواخر داشتم اخبار رو نگاه می کردم خبر آورده بودند
که یک نهادی چیزی این ۱۵ میلیون پول می گیره شک دارم
از امارات از دبی این ساندویچ مک دونالت چیه با هواپیما می فرسته میاد
فرودگاه ایران بعد این تحویل می گیره میرسونه دست مشتری
۱۵ میلیون ساندویچ همبرگر، این آقا ساندویچ رو بردار و بخور
تمان فکر این جهان شده این بدن ، این بدن رو تقویت کنی یه باشگاه درست می کنند
باشگاه بدنسازی بریم بدن بسازیم تا به حال دیدید یک باشگاهی باشه
بگه باشگاه روح سازی داریم باشگاهی که سر درش نوشته باشگاه روح سازی
باشگاه مثلا تقویت مو تقویت بازو یه باشگاه مثلا شما معرفی کن که این باشگاه روح سازی ، اخلاق سازی
حاج آقا من یه باشگاه سراغ دارم باشگاه ایمان سازی
ما وقتی از تعالیم انبيا فاصله می گیریم ما دنبال این بدن راه می افتیم یعنی
تمام سازه های جهان غلط پیش میره
تمدن بشر اساسش از بیخ و بن غلطه ما اگر بدن نباشیم روح باشیم
پس باید یه جور دیگه بچینیم بریم بالا یه جور دیگه فکر کنیم بریم بالا
خب همه چیز عوض میشه ولی خب متاسفانه ما نگاه مون به غرب
نگاه مون به این چیزی که تغذیه ای که اروپا میده ببینید تبلیغات که میشه
تمام فکر بشریت رو به این سو می کشد که شما باید یک خونه لوکس درست بکنی
یک مبل اینجوری درست بکنی اصلا او به تو می خوراند رنگ دیوارت چی باشه رنگ کابینت هات چی باشه
رنگ کمدهات چی باشه باید چه وسیله ای رو تو خونه مثلا…
یعنی تمام این دنیای این آدم میشه همین زندگی دنیایی
مولانا یک بیت شعر داره خیلی حائز اهمیت است میگه
در زمین دیگران خانه مکن
کار خود کن کار بیگانه مکن
این زمین زمین تو نیست زمین دیگری ببینید بارها گفتم ما وقتی پا می گذاریم
روی زمین درواقع پا میزاری همین خاکها
همین دیواری که بهش تکیه دادی این چشم و گوش و پوست انسان صد سال قبل دویست سال قبل
شده خاک آخه این بدن که تو قبر اولین عضوی از بدن که متلاشی میشه چشمه
این سفیدی پی دیگه زود فاسد میشه میگن بعد از دو الی سه روز تو قبر اولین جایی که فاسد میشه خالی میشه
این چشمهای مبارک سوراخ میشه اصلا بعد این سیاهی می افته روی گونه بعد میگه مغزت آب میشه از بینی می ریزه بیرون این بدنم انقدر که باد میکنه
منفجر میشه یه مرتبه می بینی تمام این دل و روده ریخته بیرون
یه روز دو روز که می گذره روح میاد می بینه تمام این هیکل شده پر موریانه
موریانه ها دارن تیکه تیکه می خورن میکشن می برن کرم و نمیدونم عقرب و
مار و موش و اینجور چیزا می ریزن تو سر این بدن این خانه توئه
تو داری برا این سرمایه گذاری می کنی تمام عالم جهان برا این داری سرمایهگذاری میکنی
یه عبارتی هست از آقا امیرالمومنین می فرمایند؛ بیچاره پسر آدم
اولش که نطفه است یه آب گندیده مشمئز کننده که وقتی دستش بهتون اصابت می کنه حتما باید دستش رو آب بکشه
آخرش هم که یه لاشهی بدبو و گندیده است همین روح به قبر میاد سر میزنه
به اون بدنی که یک عمر بهش دلخوش کرده بود دماغ عمل می کند ۷۰ میلیون ۸۰ میلیون حالا پول میده اینو یه خورده
بیاره بالا یا یه خورده گوشتهای بغلش رد کم کن
۸۰ میلیون پول خرج می کنه آخرش هم می ناله این چه جامعه ای چرا گرونی چرا …
پول میده آقا این گونه ها رو یه خورده تپلش کنه همین گونه همین شکم
همین پا همش میشه خونه مار و عقرب میشه طعمه و غذای مار و عقرب
خب حالا این مورچه ها خوردن این مار این عقرب خورد این شد خاک
درخت ریشه اش میاد تو قبر از تو خاک قبر می گیره می کشه بیرون
میاره می کندش میوه می کندش برگ این میوه رو یکی می خوره
برگ می ریزه پایین همه میشه خاک از زیر قبر از تو خاک اومدی روی خاک
يکی دیگه هم می بینی از خاک بر می داره میاره با آب و اینها قاطی می کنه
نی کندش آجر آجر رو بر می داره میاره میزاره تو دیوار میشه خونه دیگری
چشم و گوش من بعد از دویست سال سیصد سال شد آجر خونه دیگری
در زمین دیگران خانه مکن
کار خود کن کار بیگانه مکن
انقدر به این نرس نه اینکه نرسی همه حواست این نباشه بله اسلام
برا بدن یه برنامه داره میگه تن آدمی شریف است به جان آدمیت
اون جان که هست روح که هست شريفه اگر روح نباشه که
خدا رحمت کنه می گفت تمام منصب ها تمام اسمها مثلا حضرت آیت الله فلانی
فیلسوف فلانی حکیم فلانی می گفت تمام اینها تا اون موقع که جان هست
حان که نباشه میگن حضرت آیت الله… میگن جنازه بو گرفت پاشید پاشید برید جنازه رو بردارید
آقا میشه جنازه آیتالله میشه جنازه رئیس جمهورش هم باشه میشه جنازه
یه شب همین بچهها حاضر نمیشن کنار این مادر کنار این بدن بی جان بخوابن
میگن برش دارید ببریدش غسالخانه عه چی شد این بدن دیگه شرافت نداره
نه نداره چرا نداره ؟ چون ما جانش رو می خواستیم اون جان مهم بود میگه
ما همه شیریم ولی شیران علم
پرچم که می بینی یه شیر روشه دیدی این شیر رو که هی غرش می کنه چنگ میزنه
دهن باز می کنه شما اینو می بینی
همه پیداست و ناپیداست باد ، ببینید کی داره اینو تکونش میده
حمله رو تو می بینی منتها باد رو نمی بینی
جان فدای آنکه ناپیداست باد
من و شما هم این بدن مون رو خودش که تکون نمی خوره اون جان که داره تکون میده
جان فدای اون که ناپیداست یه آقایی شترش مرد بعد شترش رو خیلی دوست داشت
بعد اومد و دست رو چشمهاش می کشید و چشمش رو هی تکون می داد
پی گفت چشمت که سر جاش دست رو گردنش می کشید می گفت گردنت هم
که سرجاش دست رو شکمش می کشید می گفت شکمت هم که سر جاش
دست رو پاش کشید گفت عزیزم پات هم که سر جاش.. پس چرا بلند نمیشی
چرا مثل دیروز راه نمیری کی بود تو رو تکونت می داد همه چیزت که سر جاش
پس چرا بلند نمیشی قربون اونی بشم که تو رو بلندت می کرد تکونش می داد
پیامبر خدا می فرماید بر ابوذر، ای ابوذر نگاه کن ببین این سلسله شترها رو می بینی
قطار شترها رو میبینی تو می بینی راه میرن تو نی بینی می شینن اما همش به اشاره ساربان
ساربان وقتی سوت میکشه اینها حرکت می کنند ساربان وقتی سوت می کشه
همه می شینن پس اين ها در حرکت شون در نشستن شون همه یک دست برتر یک دست بالاتره
اون ساربان رو ببین که اینها رو خط میده حالا ما هم تو این جهان
همه مون حرکت می کنیم ولی کی داره ما رو حرکت میده
ابنه که آدمی غافل و غفلت مادر همه مریضی هاست مادر همه بدبختی هاست
میگه سوره واقعه رو بخون برا چی بخون ، برا اینکه از غفلت بیای بیرون خدا میدونه تمام این جایزه هایی که خدا گذاشته برا خوندن این سوره ها
نه بابت این که تو این کلمات یه چیزهایی هست که اگر الان بخونی
مباد میخوره تو صورتت نه این برا اینه که از غفلت بیای بیرون
یعنی همش هم این نیست این ظاهر نیست این در و دیوار…
امام حسین علیه السلام مود کور بشه اون چشمی که تو رو نمی بینه
این جهان همش نشانه خداست چشمکزن خدا رو داره نشون میده بعد من چسبیدم به این ظاهر دنیا
از اون آخرت از اون پشت پرده غافلم امروز روز شهادت نبی مکرم
ما یه جمله یاد بگیریم یه حرف یاد بگیریم پیغمبر می خواست به ما چی بگه
پیغمبر اصلا بدا چی آورد یه استادی ما داریم خدا رحمتش کنه
ایشون می فرماید خدا پیغمبرش رو عزیز ترین کسش رو فرستاد تو این دنیا
سوار درازگوش بشه بعدم درازگوشی که پالان نداره تازه از این بدتر
یه نفرم پشت سرش بشینه برا چی آورده حالا من و شما که این داستانو می شنویم
میگیم عجب پیغمبر متواضعی بله تواضعش رو ببین ولی یه چیز دیگه هم میخواد به شما بگه
می خواد بگه ببین بزرگوار این دنیا ارزشش رو نداره
بهترین کسم رو آوردم با این وضع که به تو بگم بابا دنیا رو انقدرم جدی نگیر
آخرتت رو آباد کن گفت آقا چرا من از مرگ می ترسم؟
گفت بخاطر اینکه اینجا رو آباد کردی اونجا رو خراب کردی
گفت چیکار کنم از مرگ خوشم بیاد ؟ گفت اونجا رو آباد کن عاشق مرگ میشی
دیگه از مرگ فرار نمی کنی میگه برم ببینم چی ساختم
چه امارتی درست کردم چه باغی چه بوستانی چه…
صل الله علیک یا رسول الله
قربونت بشم آقا جان تمام تلاشش رو کرد برای این که بشریت رو از غفلت بیرون بیاره
خدا شاهده مجلس برا خود من محترمه چون برا مادر شهید من خودم
سعی میکنم یه اظهار ارادت دیگه ای بکنم چون اینها گرون ما خیلی حق دارند
ببین من یه حرف میزنم به دلم نشسته اون که به دلم نشسته
این پیغمبر که امروز روز شهادتش اینکه هی میگم شهادت
بعضی ها تون شاید تو ذهن تون بیاد مگه پیغمبر رحلت نکرد نه مرگ عادی نبوده
آخه ببین مثلا سکته کرده آقا رسول خدا یا به مریضی پیدا کرده چی شده
یدفعه افتاد خود این یه سوال دیگه آخه یه شخصی که شصت سالش
برا چی باید یه مرتبه از پا بیفته اصلا ما نقل داریم نقل معتبر
که این آقا رو یهودی ها مسمومش کردند یا گاهی اوقات مثلا حالا بازم تو نقل ها
داریم که بعضی از خانم های این آقا، آقا رو مسموم کردند
ولی از جهات مختلف بیان نمیشه که یه عده نمیخوان بگن آقا رو شهید کردند
ولی کاری به اینها ندارم میخوام یه حرف دیگهای بزنم ببینید
اون که پیغمبر بهترین خلق روزگار خدا هم آوردش اینجا ببین بدا چی آورده
برا هدایت آورده برا دستگیری آورده دست من و شما رو بگیره یه نفر هر روز
صبح بلند می شد می اومد از یه جایی نمیدونم بالا پشت بوم از یه نقطهای
آقا که داشت عبور می کرد این خاکروبه ها این زباله ها رو می ریخت
روی سر پیغمبر و کار هر روزش بود می اومد من حرفم اینجاست می اومد
یه روز نیومد پیغمبر پرسید چرا نیومد یعنی مهم که بیای
پیغمبر می بینه آقا رحمة الواسعه است رحمة للعالمین
سلمان علی جان فلانی چرا نیومده فلانی خبر داری از این بابا نیومده
یهودی بوده مشرک بوده اینجا رو توجه کن چرا نیومده امروز این خاکروبه ها رو بریزه رد سر ما
یا رسول الله مریض شده افتاده بریم عیادتش تا در باز شد
بهش گفتن فلانی پیغمبر داره میاد این تا شنید آقا داره میاد این پتو رو اینجوری
کشید رو سرش زیر پتو هی می گفت اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمد رسول الله
امروز به رسول خدا بگو ما با جان دل میآییم ما اصلا میآییم اینجا
گردن کج می کنیم یا رسول الله امروز یادبود مادر شهید مجلس ختم مادر شهید
این مادر شهید پدر شهید بارها اومدن نه یه بارشون نه دوبار شون این آمیرزا آشتیانی حرف طولانی میشه
نمیخوام قصه بگم میگه وقتی منو تو قبر گذاشتن پیغمبر اومد
نکیر و منکر می خواستن سوال کنند من ربک مگه شوخی بابا سخته جواب سخته
مخصوصا اونجا که میرسه میگه من امامک جونت در میاد بگی علی
میدونی چرا چون سوال از امام یعنی مقتدا امام یعنی پيشوا
دنبال کی بودی امام یعنی این، تا اومدن از من بپرسن پیغمبر فرمود
او بر ما مهمان از من بپرس نکیر و منکر شروع کردن از پیغمبر پرسیدن
او تازه وارد شده از علی بپرس از علی پرسید گفت یا رسول الله
اجازه هست نه او خسته است تازه وارد شده از دخترم فاطمه بپرس
می خوام بگم آقا رسول خدا لحظه جان کندن من دیگه اون روضه ای که دلم میخواد رو می خونم
ثوابش هم هدیه می کنم به روح این مادر عزیز این مادری که امروز
تو خونه اش تو همون خونه ای که سالیان سال در فراغ پسرش می سوخت
مجلس روضه بوده حالا به احترامش مجلس روضه رو کنسل کردند
اومدند تو مسجد تو مجلس یه جمله روضه من تو بستر بیماری
داره اون لحظه آخر رسول خدا اون تهش رو دارم میگم از همه روضهها
صرف نظر کردم همین یه تیکه عزرائیل وارد شد یا رسول الله اجازه بدید
جان شما رو من قبض کنم گفت برادر عزرائیل تا برادرم جبرئیل نیاد
اجازه نمیدم جبرئیل اومد گفت یا رسول الله معطل نکنید انبیا صف در صف
اولیا صف در صف همه منتظر قدوم شما هستند تشریف بیارید
فرمود برادر جبرئیل تا تکلیف امت گنهکار من معلوم نشه اجازه نمیدم
عزرائیل امر از رسول خدا می گیره گفت تا تکلیف این امت گنهکاران شون مشخص نشه اجازه نمیدم
جبرئیل رفت و برگشت گفت خدا می فرماید روز قیامت انقدر به تو می بخشیم
تا تو راضی بشی گفت حالا اگه میخوای
جانم رو قبضه بکنید جان رسید به گلو یه مرتبه دیدن بچهها دویدن
حسنین دویدن خودشون رو روی سینه بابا پیغمبر دستان مبارک رو بلند کرد
این بچهها رو به سینه فشرد امیرالمومنین می فرماید می خواستم بلند کنم بچهها رو
پیغمبر فرمودند علی جان رها کن من اینها رو می بویم
نزدیک تر از سه ماه همین قصه دوباره تکرار شد اما اينجا بعد سه ماه
مادر رو زمین افتاد آی فرزندان این مادر کجای مجلس نشستید
مادر رو زمین افتاد بچهها دویدند خودشون رو ردی سینه مادر انداختن
آقا می فرماید به خدا قسم دیرم دستهای فاطمه ار کفن خارج شد
بچهها رو به سینه چسبانید می فرماید هاتفی صدا زد علی جان
بچهها رو از سینه مادر جدا کن ملائکه ها به جوش و خروش آمدن
آماده اید بریم کربلا میخوام عرضه بدارم علی جان اينجا بچهها رو با احترام
از سینه مادر برداشتی ای کاش کربلا بودی اون ساعتی که
نازدانه ها خودشون رو روی بدن پاره پاره بابا شمر و خولی با تازیانه آمدن یه کاری کردند نازدانه صدا زد
بابا بلند شو ببین عمه ام زینب رو دارن می زنن حسین جان
مجددا تسلیت و تعزیت عرض می کنم درگذشت این مادر مهربان ام الشهید مرحومه مغفوره حاجیه خانم گوهر سعیدی رو
مادر شهید محمد باقر رضایی و همینطور یادی کرده باشیم از پدر شهید مرحوم حاج محمد علی رضایی
خدمت بازماندگان اون مرحومه مغفوره اصالتا از جانب خودم نیابتا هم از جانب شما تسلیت و تعزیت عرض می کنم
متقابلا هم تشکر و قدردانی می کنم از همه کسان و عزیزان که تو این مجلس و تو این محفل و تو مراسم تشییع تو مراسم تدفین حضور به هم رسوندند
خداوند متعال قدم های شما رو خیر و برکت عطا بکنه
خدایا بارالها همه گذشتگان علی الخصوص این مرحومه مغفوره همسر مکرمه شون رو غریق بهار رحمتت بگردان
مریض ها مخصوصا مد نظرها رو شفای عاجل عنایت بفرما
خدایا بارالها قسمت میدیم به امام زمان این دستها که بلند شد ناامید برنگردان
خدایا بارالها قسمت میدیم به امام زمان آمین گو را لال نمیران
بارالها رزق و روزی بابرکت و با وسعت روزی این جمع بفرما
هدیه به امام زمان علیه السلام هدیه به همه گذشتگان مون هدیه به روح شهدامون امام عزیزمون شهید عزیز
شهید رضایی و همینطور مادر و پدرش الفاتحه مع الصلوات.