بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۲۶۳
●و قال (علیه السلام): مَن العِصمه تَعذر المَعال
حضرت امیر صلوات الله علیه جان عالم به فداشون میفرمایند که:
عدم توانایی انجام گناه ،
تعذر ، یعنی که معذور باشی از گناه کردن،
نتونی قدرتشو نداشته باشی، پیر شدی یا اینکه یه بابایی داشتی این چهارچشمی تو رو میپایید،
یه مادری داشتی یه جوری مثلاً مسافرت نمی رفت ،اینور اونور نمی رفت ،تو خونه بود
بس تو خونه نشسته بود نمی ذاشت شرایط گناه برای تو پیش بیاد ،
یا اینکه یه بچه کوچیک داری اون نمیذاره گناه کنی ببین قدرتش رو نداری ،
یه جوریه امکانش رو نداری یا اینکه خدای متعال توی اتفاقی توی سانحه ای چشمان مبارکت رو گرفت،
چشم نداشته باشی خیلی از گناه هارو هم دیگه انجام نمیدی .
بعضیا اینطورین مشکل تکلم دارند نمیتونن صحبت بکنن ،
قدرت غیبت کردن و تهمت زدن و چه و چه و…
ازش گرفته میشه . حالا خود این نتونستن ببینید هرچند این کمال نیست،
کمال اینه که تو داشته باشی و گناه نکنی ، اینکه بری تو غار و قایم بشی از ترس اینکه گناه نکنی و اینجور چیزا باشی و بتونی گناه نکنی این قشنگه، این زیباست.
آدم در عین اینکه غضب داره میتونه بزنه تو گوش خانومش نزنه دیگه ،
حالا اینکه تو مثلاً بعد دیگه دستت شل شده و دستت میلرزه و اینا نمیتونی.
اون که هنر نیستش که ، هنر اینه که الان زور داری قدرت داری، غضب داری، عفو کنی .
مردی اینجا و اون که دیگه آدم تو پیری نتونه بزنه، نتونه پیر شدی قواش از کار می افته ،
یا اینکه مثلا پیر شدی میخوری دیگه اون خیلی هنر نیست، ثوابیم شاید براش مترتب نشه ،
اینکه یه کسی قدرتی برای یه گناه رو نداره و انجام نمیده اونکه ثواب نداره .
ولی یه چیزی داره اون یه چیزی که داره تو جهنمش نمیری.
دقت کردی ببینید ثواب نمیبری ولی جهنمشم نمیری ، چون اگه قدرت داشتی و این گناه رو میکردی میگفتم بفرما تو جهنم ،
حالا قدرت نداری و انجام نمیدی ثواب بهت نمیدن ولی یه فایده بزرگ داره، فایده بزرگش اینه جهنمی نمیشی.
پس تعذر المعاصی این رو اول بخونید
من العصمه رو بعداً بخونید .
تعذرالمعاصی ، من العصمه خود اینکه نتونی گناه بکنی از عصمته ،
از عصمت یعنی نجات از جهنم،
نجات ازجهنم، نوعی عصمته.
من بعضیه س یعنی یه جور عصمته.
عصمت پیدا کردی از گناه نکردی و انشالله از جهنم هم رهایی پیدا میکنی .
خدا به آدم توفیق بده گناه نکنه، گناه نکنه.
مثلا شما آبرو کسب کردی ، عزت کسب کردی بعد یه دروغ میگی ، پناه بر خدا .
فرمود: دروغ آتش خرمن عزت و آبرو هستش.
عزت ، این همه اعتبار بعد با یه دروغ خرمن ،
من دیدم حتما شما هم دیدید خدا نکنه یه آتیش بی افته توی این خرمن ،
چی میشه ؟ زحمت یه سال آدم هدر میره بعدشم باید گشنگی، قرض، دستت رو دراز کنی،
میگه اون گناه که میکنی این خرمن این توشه و این حالا خرمن شما رو آتیش میندازه .
چه گناه میکنی، یه گناه میکنی خراب میکنه.
ای کاش بعضی گناها بدبختیه بعضی گناها اوج بدبختیه ،
مثلاً غیبت اینجوریه ، که این خرمن عبادات تو رو میزارن اونور خرمن گناههای او رو میارن میزارن تو کاسه شما،
میگم بیا دقت کردی ای کاش فقط اینور میرفت خرمن ما میرفت ،
اما بدبختیش اینجاست خرمن بدبختیها وگناهای او رو میارن میزارن تو پرونده ما .
دقت کردید این خیلی بدبختیه ، غیبت کسب عیبت بکنه ، بدبختیه واقعا اینی که من میگم،
خوب گوش کن کسی که غیبت میکنه پشت سر دیگری حرف میزنه بدبخته ،بیچاره است گرفتاره .
به امیرالمومنین جان عالم فداش گفتن یا علی چی واجبه ، چی واجبتر؟
آقا فرمود: واجب طاعت خداست اینکه بتونی بندگی کنی ،بتونی نمازش رو بخونی،
روزه شو بگیری، بتونی مثلاً کار درست انجام بدهی،
آدم صاف و صوفی باشی، میزونی باشی، صادقی باشی .
گفتن علی جان این طاعت خدا واجبه.
واجبتر از این چیه؟ فرمود واجبتر اینه گناه نکنی واجب تر اینکه گناه نکنیم .
خدایا به ما توفیق بده که بتونیم .
اصلاً میدونی یه جوری بشه گناه الان وقت داریم که گناه نکنیم پروندمون که بسته شد دیگه فایده نداره .
فرمود این خدا خیلی دوست داره بندشو ببینه که داره از گناه فرار میکنه ،
سمت گناه نمیره . دیگه حالا آدم پیر شد و بعد موی سرش سفید شددیگه نمیتونه،
اون موقع تو جوونی پاک بودن، تو جوونی درست زندگی کردن اینا قشنگه.
من یتق الله یجعل له مخرجا
خدا راه فرار قرار میده.
و یرزق من حیث لا یحتسب
خدایا ما رو ببخش . خدایا، بارالها ما یه عمر قلابی زندگی کردیم،
یه عمر الکی زندگی کردیم ، فیلم بازی کردیم این الکی ها و قلابی های ما رو خداجدی قبول کن.
صلی الله علیک یا اباعبدالله
صلی الله علیک یا اباعبدالله
وقتی امام حسین اینجوریه قلابی بخره امام حسین قلابی بخره دیگه میدونی که قلابی میخره،
قلابی میخره اصلی قبول میکنه یعنی به عنوان اصلی ازت قبول می کنه،
خدا دیگه خدای امام حسین دیگه
خدا هم حتما اینجوریه انشالله از ماها اینها که قلابی بوده و الکی قبول می کنه دیگه.
چی میگه من بکاه کسی گریه کنه عو ابکاء بگریونه عو تباکاء
تباکاء یعنی قلابی دقت کردید
تباکاء یعنی قلابی کسی گریه نداره الکی هی سر و صدا در میاره
تباکی یعنی این دیگه تباکی یعنی خودت رو به گریه بزنی ،
دستت رو بزاری روی پیشونیت، هی دو تا دستت رو بزنی روی پات ،هی آه بکشی،
حسین حسین بگی اینها الکیه دیگه ، قلابیه دیگه واقعی که نیستش ،گریه الکیه .
کسی که گریه الکی بکنه
و وجبت لهو الجنه ، بهشت برش واجب میشه
بعضی ها گفتن او صبته
بهشت براش ثابت میشه
حالا الان هم شکرخدا که در کوی حسینیم،
شکر خدا که در دامن حسینیم
شما چی بالاتر از این میخوای داشته باشی انسان یه توجه این توجهش این قلبش سمت امام حسین علیه السلام باشه
این بهترین بهشته دیگه، بهترین آمال هستش بهترین چیزهاست .
جانهای عالم فدات حسین جان
روضه بخونم شما گریه کنید فرمود :
هزارو نهصد و پنجاه زخم رو بدن ابی عبدالله افتاد
سوال یه بدن جای چند تا زخمه؟
من سوال میکنم چند تا زخم بیفته این بدن پر میشه ؟
میگه پنجاه تا زخم امیر المومنین روز احد میگه نود
بدن من نود تا زخم کاری برداشت جوری که دیگه این زخم رو میبستی
میخواستی اون یکی زخم ببندی این یکی باز میشد
قبلی باز بود می گفت تمام بدنم پر شده بود از جراحت و اینها
بعد حضرت امیر میفرماید اونجا هی من با صورت زمین میخوردم
جبرئیل امین زیر بالم رو می گرفت بغلمو می گرفت علی جان بلند شو
حالا نود تا کجا هزار و نهصد وپنجاه هزار زخم کجا
مگه چه کرده بودند این شمشیر رو شمشیر ،نیزه رو نیزه.
چند تا نامرد اومدن گفتن ابن زیاد تا رکاب اسب ما رو پر از طلا بکنی کمه
گفت مگه شما چیکار کردید که من بخوام شما رو اینجوری جایزه بدم
گفتن امیر ما کسانی هستیم که اسبامونو نعل تازه زدیم لا اله الا الله
ما یه کاری کردیم که خواهر، برادر رو نشناسه گفت چیکار کردی
گفتن اسب تاختیم رو بدن سینه با پشت یکی شد
اسب تاختیم روی بدن ،سینه با پشت یکی شد
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
قربان دلت بی بی جان
زینت دوش نبی
روی زمین جای تو نیست
پیغمبر خدا این سینه رو می بوسید این امت اصلاً رسمشون بود هر جایی رو که پیغمبر بوسه زد،شکوندن.
اگر دست فاطمه رو میبوسید
دست فاطمه رو شکوندن
اگر سینه فاطمه رو میبویید و میبوسید
سینه فاطمه رو هم شکوندن
سینه حسین حسینش رو هم میبویید و میبوسید یا الله چه کردند با این سینه
یا اباعبدالله حسین جان
پیشونی حسینش رو میبوسید
دندان حسینش رو می بوسید
لبهای حسینش رو می بوسید
روی سینه ش اسب تاختن
لبها و دندونا رو چوب خیزران زدند
یا ابا عبدالله حسین جان
امروز حال و هواتون یه حال و هوای عجیبیه یه جمله من اینجوریم بگم حاجتا برآورده بشه یه دختر سه سالهام بوسه زده
یه دختر سه ساله ام مثل پیغمبر لبها رو روی لبهای بابا گذاشته هی صدا میزد
بابا بابا بابا شامیا بد هستن
بابا بابا بابا عمه مو زدند
بابا بابا بابا دنبالم دوید
بابا بابا بابا موهامو کشید
حسین جان حسین جان حسین جان