بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۳۶۳
●وقال (علیه السلام): رَب مفتَون بِحُسنِ القُول فِیهِ
حضرت امیرصلوات الله علیه جانهای عالم فدای او باد می فرماید که :
رب یعنی چه بسیارند
مفتون ، یعنی گول خورده، فریب خورده
آقا می فرماید ، چقدر زیادن گول خوردن
چه جوری گول خوردن به چه سبب گول خوردن؟
بحسن القول فیه ، به گفتار نیکو در رابطه با اونها.
یعنی یه کسی اومده پیش اون تعریف و تمجید کرده بعد این هم خام شده و گول خورده ،
بعد خلاصه امضاء کرده یا مثلاً تایید کرده یا مثلاً رد کرده و چه…
انسان خوب رو باید تعریف کرد تمجید کرد،
انسان بد رو هم باید نکوهش کرد و مثلاً توبیخ کرد و اینها .
منتها یه حدی داره ،یه اعتدالی داره اگر بخواد بیش از اعتدال باشه ،
مثلاً خدا رحمت کنه آقای مشکینی رو توی این کتاب واجبات و محرماتش اونجا،
یکی از مسائلش همینه حرام است ، تعریف بیجا از یه کسی.
مثلاً به پای البته بعضی که همه بلند میشن حالا نمیدونم این رو میشه ما خوب در نظر گرفت یا نه ،
مثلاً یه کسی که لیاقت نداره به پاش بلند بشی، شما به پاش بلند بشی این میشه تعریف بیجا،
میشه تحویل گرفتن بیجا، این رو تایید با همین بلند شدنت او را داری تأییدش می کنی،
نیازی نیست بلند بشی یا مثلاً یه کسی یه کار خوبی انجام داده هی بگی به به ،
من اصلا مثل شما ندیدم، شما خیلی خوبی، شما مثلاً پسر چی هستی، شما فلانی شما ،
هی تعریف کنی این گول میخوره باور میکنه که چیه علامه است، باور میکنی که خیلی خوبه مثلاً دیگه یه جور دیگه میشه،
یه مدل دیگه میشه. پس خیلی ها از همین مسئولین، مسئولین کسایی که پشت میز میشینن دیدی ،
بعضیا زبان چرب و نرم دارند میرن به طرف میگن بزرگوار من اصلاً یه نوری تو چهره شما دارم میبینم،
اصلاًخیلی چهره دلرباس شما رو دیدم یاد فلانی افتادم. انقدر دو سه کلمه میگه تعریفش رو می کنه این خودش رو گم میکنه و کار این رو انجام میده .
مخصوصاً خانم ها، خانم هایی که پشت میز میشینن، خانم ها یی که پشت میز میشینن کافیه برا شون چهار تا کلمه بزاری کنار هم ردیف بکنی ،
اونها رو تعریف بکنی مثلاً این خانمهایی که پشت میز میشینن کافیه دو کلمه چند بار تعریفشون بکنی ،
شما خیلی مهربونی، من کارمند کمتر دیدم مثل شما مهربون، من مثلاً فلان کمتر دیدم مثل شما باشه ،
بیا اینجا من پرونده ت رو بزار اینجا برو فردا صبح بیا.
اونیکه نمی خواد پرونده رو اصلاً امضا بکنه چهار تا کلمه میگی و گول میخوره ،
دقت کردی حواستون باشه حالا اینطوریه دیگه شما تعریف نکنید ،تعریف بیجا نکنید .
کسی رو مگر تو خونه کی رو تعریف بکنید ؟
حاج خانم ها رو تعریف بکنید، اونجا عیب نداره تعریف بیجا بکنید، اشکال نداره شرع اجازه داده
منتها جاهای دیگه تعریف بیجا نکنید سبب گمراهیها میشه، سبب خطاها و اشتباهات میشه.
ببینید سیر و سلوک حضرت امام رحمت الله علیه امام خمینی ، اگر یادتون باشه اونجایی که آقای مشکینی بلند شد شروع کرد گفتش که ،
قبله ما نمیدونم چیه ، آقای مشکینی بلند شد تو اون جلسه شروع کرد هی گفتن بعدامام
میکروفن رو گذاشتن جلو امام، امام گفت من قبلاً از آقای مشکینی گله کردم .
ما اونقدری که این رو امام گفت ، دیگه گفت ما اونقدری که گرفتار به نفس خودمون هستیم کافیه دیگه ،
مسائلی نفرمایید. این رو امام به آقای مشکینی گفت مسائلی نفرمایید که انباشته بشه در نفوس ما، ما رو به عقب برگردونه.
شما دعا کنید که آدم بشیم ، امام این رو گفت اون تعریف کرد گفت تو قبله مایی تو چیه مایی تو چیه مایی ..
امام گفت شما دعا کنید ما آدم بشیم ، دعا کنید که حتی به همین ظواهر اسلام عمل کنیم ،
ما که دستمان به آن بواته نمیرسد لااقل به این ظواهر یعنی تو اونجوری که تو میگی من نیستم این ،
اون فلانه ما همین ظاهر رو عمل بکنیم خدا را شکر میکنیم ما همین اینجوری ،این مدلی باشید
اگر یه کسی اومد بهت گفتش به به ، چه خط چشمی، چه ابرویی چه چی…
اگر کسی دیدی داره تعریفت میکنه بگو من خودم، خودم رو از تو بهتر می شناسم
اگر هم به اون نگفتیا تو قلبت بگو ، بگو من خودم ، خودم رو از تو بهتر می شناسم،
اونی که تو میگی من نیستم و خدای من، من رو از من بهتر می شناسه .
اینی که تو میگی من نیستم ، خیلی عزیزان آدم نباید باد به قبقبه بندازه، فلان کنه اینکه میگم خیلی مهمه ها، خیلی مهمه.
یه بحث جدیه خیلیها گم شدن تو تعریفها.
حالا یک رهبر دینی اونجا نشسته یکی هم بلند شده داره اینجوری تعریف و تمجید،
چقدر ببین این مرد باید ربانی باشه که تو اون حالت بلند شه بگه من از آقای مشکینی گله کنم اینجوری.
خدا ما را هم در مسیر سیر و سلوک دقیق قرار بده و انشاالله با این تعریف و تمجیدها خودمون رو گم نکنیم.
ابن زیاد ملعون خیلیا رو با همین تعریف و تمجیدات فریبشون داد.
خیلی ها رو با تعریف و تمجیدها توی جنگ ها انقدر با تعریف و تمجیدها انسانها زمین خوردند با تعریف و تمجیدنه با تتمیح ،
نه با شمشیر با تعریف با تمجید . شما تعریف تمجید طرف رو بیچاره ش میکنی میاریش پایین،
میاریش توی تیم خودت این یه چیزیه.
حضرت امیر حالا ببینید حضرت امیر نمی فرمایید اینجا این خوبه، بده
می فرماید : چه بسیار گول خوردن با تعریف. چقدر آدمها هستن ، خیلی از همین مسئولین مملکت ما رفتن تو این سفارت انگلیس،
اونا شروع کردن به تعریف و تمجید کردن سست شدن و با اونها ساخت و پاخت کردن و ریختن روی هم
شروع کردن بر علیه نظام کارکردن با تعریف تو فلانی ما میخوایم تو رو حمایت کنیم،
مثلا تو وزیر نداریم، تو خیلی وزیر عالی هستی گول خورده اطلاعات ایران رو داده به اون ور اکبری خودش اومد گفت فلان شد.
اینجوری شد، اینطوری شد.
پناه بر خدا از عاقبت به شری .
اون آدمی که هیچکی فکرش رو نمیکرد که این جهنمی باشه می بینی سر جهنم بخاطر چی ،
سر از جهنم درآورده، بخاطر تعریف و تمجیدهای بیجا.
یه جمله هم ذکر مصیبت و عرض روضه
من یکشنبهها رو دوست دارم دلم اینجوری خواسته
شما هم انشالله دلتون اینجوری می خواد که بریم در خونه مادر
اولیاء مخدره فاطمه زهرا سلام الله علیها این خانوم،
خانومه مهربانیه اسمش حنانه س، هانیه س
هانیه زنی بسیار بسیار مهربان برای پدر
برای مادر برای همسر برای فرزند ان برای شیعیان یعنی ما هم میتونیم اون خانوم رو اینطور صدا بزنیم
انقدر مهربانه که نمیگذاره یه دونه از شیعیان پا در جهنم بگذارند
انقدر مهربانه که امام باقر فرمود مادر ما فاطمه به سان مرغی که از زمین دانه میچیند
شیعیان رو محبین رو دانه دانه از صفوف قیامت میچینه و اینها رو با خودش وارد بهشت میکنه
حالا جا نداره ما برای این خانوم امروز صبح یه ناله بزنیم
یه اشکی بریزیم یه گریه ای بکنیم فدای اون خانومی بشم که از برگ گل لطافتش بیشتر بود
از برگ گل شما دیدی برگ گل مثلا یه وقتی یه باد گرم به برگ گل بخوره
یه باد گرم میبینی این برگ گل این گلبرگها یهو دیدی پژمرده شد
امان از اون ساعتی که این گل میان آتش و دود قرار بگیره
بین آتش و دود هی صدا میزد یا رسول الله یا ابتا بابا ببین با دخترت زهرا چه کردند
یه مرتبه صدا زد یا علی بخاطر این فریاد خانوم فاطمه زهرا
امیرالمومنین چه کشیده .
در وسط کوچه تو را میزدند
کاش به جای تو مرا میزدند
گوشه چشم تو چرا شد کبود
فاطمه جان مگر علی مرده بود
رحمت خدا به این گریه ها اول صبح اومدید دور هم جمع شدید برای این خانوم اشک بریزید
مزدتون با اهل بیت علیهم السلام باشه
آه عرضم تمام
وای منو وای منو وای منو
میخ در رو سینه ی زهرای من
زهرا جان زهرا جان زهرا جان