بسم الله الرحمن الرحیم
?توحید مفضل
✨️جلسه سوم
● نثار آقا حجه ابن الحسن ارواحنا له الفدا صلواتی بفرستید.
بحث در رابطه با توحید مفضل هستش، امام صادق علیه السلام بعداز اینکه فرمودند:
مثل کسانی که ملحد هستن به مانند کورهایی هستند که انکار می کنند
وارد قصری میشن که تو اون قصر هر چیزی سرجای خودش هست، منظم و مرتب،
فرمودند: ای مفضل اول عبرت ها و دلیل ها بر صانع عالم تهیه و نظام این عالم هستش.
اگه ما بخواییم عبرت پیدا بکنیم به خدا توجه پیدا کنین بخدای متعال؛
همین نظامه همین خلقته، تامل کن،
آقا می فرماید : اگر تامل کنید تو این عالم به فکر خودت تمیز کنی
به عقل خودت میابی این دنیا مثل سرایی که بنا کردند و هر چی که بندگان خدا به اون محتاج هستن تو این سرا محیا کردن،
امام صادق علیه السلام می فرماید: مفضل ببین آسمان به مانند سقف این خانه س،
زمین وسیع مانند بساطی هست که برای انسانها گسترده شده.
ستاره هایی که اینجا هستن مانند چراغ هایی هستن که بر این تاق آویخته شدن،
جواهری در کوه ها هست به مانند ذخیره هایی است که برای ما محیا شده،
وهر چیزی رو خدای متعال برای مصلحتی قرار داده، ماه رو برای مصلحتی قرار داده،
ستاره ها رو برای مصلحتی قرارداده.
هر وجودی که تو این خلقت هست برای مصلحتی قرار داده.
انسان به منزله کسی هست که این خانه را بهش بخشیدن دنیا رو بهش بخشیدن.
و آنچه که اینجا هست رو برای او قرار دادن. از گیاه ها و حیوان ها
از هر موجودی که شما حساب بکنی برای او قرار داده شده،
دیروز گفتیم که امام صادق علیه السّلام از کجا شروع کرد؛ از جنین شروع شد
که تو سه تا تاریکی قرارداره. که قرار بود فکر کنید، تا انجا که امام صادق علیه السلام فرمود: مادر درد زاییدن پیدا می کنه.
او رو بی تاب می کنه درد زاییدن و بچه متولد میشه، می فرماید:
وقتی ازجای تنگ رحم به وسعتگاه جهان در میاد به نوع دیگر از غذا محتاج میشه،
نمیشه که همون خونی رو که نه ماه می خورد رو دوباره میل کنه،
باید چیز دیگری میل کند. مدبر حقیقی خدای متعال همون خون کثیفی که در رحم غذای بچه بود،
به شیر لطیف مبدلش می کنه، و کسوت گلگون خون از اون کنده و لباس سفید شیر رو بر اون می پوشونه،
و مزه و رنگ صفات اون خون رو متبدل میکنه عوض میکنه، دیگه مزه ی خون نمیده .
شیر، بوی خون نمیده، دهن بچه رو بو میکنی بوی شیر میده.
میری فضا. ماشالله بببین چی میشه فکر کن، کی اینکار رو میکنه چجوری میشه؟
این تو کدوم آزمایشگاه دنیا میشه انجام بشه تو کدوم داروخونه میشه این کار رو کرد ؟
چندتا محقق میتونن جمع بشن، می فرماید که ، چون در این حالت این غذا برای بدن او از غذای سابق موافق تره
و در همون ساعت که به این نوع غذا محتاج میشه همون لحظه که به دنیا میاد
به حکم حکیم قدیر، غذای شیر برای او آماده س، تو حیوانات هم همینطوره.
اون گوساله که میفته پایین سریع میره دنبال شیر.
خداست که داره میبرش دنبال شیر، آخه از کجا میفهمه؟
بچه هم همینطور، ببین خدای متعال همین که این بچه به دنیا میاد شیر آماده س ،
الان اگه آدمای روی زمین بخوان این کار رو بکنن چی میشه ؟ حداقل یه هفته طول می کشه.
همون لحظه که به دنیا میاد میزارن رو سینه ی مادر بچه میخوره شیر رو،
می فرماید: به الهام الهی زبان بیرون می آورد، لب ها رو می جنباند، یه ساعت قبل این کارها رو میکرد؟ نه نمیکرد.
و طالب غذا می شود ودر آن وقت خدای متعال دوسینه ی مادر برای او مانند دو مشک کوچک آویخته
تا هر وقت که طلب غذا کند برای او آماده باشد. کی داره این کارها رو میکنه ؟ خدا.
پس مادام که بدنش تر و نازک است، امعایش یعنی دل و روده ش، باریک و اعضایش نرم و لطیف است.
و تاب غذاهای غلیظ ندارد چجوری میخوای نون بزاری دهنش؟
چجوری میخوای برنج بریزی دهنش ؟
تا زمانی که تاب غذای غلیظ نداره به این شیر اقتضا میکنه.
و چون رشد و نمو کرد یه خورده جون گرفت و بزرگتر شد و مجتاج تر شد به غذاهایی که در اون سلابتی باشه سفتی باشه،
تا بدنش محکم بشه و اعضاش قوت بگیره ،
می فرماید: می رویاند برای او آسیاب های خورد کننده دندان های خورد کننده ،
دندان های تیز تا بجود غذای سلب را ، محکم رو و نرم کند تا آسان شود بر او فرو بردن اون غذا رو .
و بر این احوال نمو می کند تا به حد بلوغ برسه. این دندونا رو کی آورد؟
پس چجوری وقتی به دنیا اومد دندون در نیاورد. کافی بود دو تا دندون داشته باشه پدر مادر رو در بیاره،
کدوم مادر بود که به این بچه شیر بده؟ بچه یهو گاز میگیره، پس اگر مرد است مو بر روی او می رویاند تا بلوغ.
ببینید این آقا داره ریش درمیاره، از کجا معلوم میشه علامت مردان است و موجب عزت ایشان است .
مو و ریش ، تا به وسیله ی این ریش از حد طفلان و شباهت زنان بیرون بیاد،
اگه قرار باشه این آقا پسر تا ۳۰ سالگی ریش نداشته باشه چه فرقی با بچه ها داره ؟
چه فرقی با حاج خانم ها داره؟
موجب عزت مرد است.
و اگر زن باشد رویش را از مو پاک می کند. چرا پاک می کند؟
چون حسن و نظارت و طراوتش باقی بمونه و موجب میل مردان به سوی او باشد.
اگر این دختر سیبیل در می آورد کدوم مرد رغبت می کرد به این؟
اگر ریش در میآورد کدوم مرد بهش رغبت می کرد ؟
خب خداست تو صورت اون ریش درمیاره، تو صورت من درنمیاره، به این جهت نسل انسان منقرض نشه،
یه من سیبیل و ریش داشت هیچکس نمی رفت و نوع این ها منقرض می شد.
حالا امام صادق علیه السلام جاینا رو مجمل میگه: اگر این زمان بود حضرت نکاتی رو میگفت که شما مات و مبهوت می موندید.
کیف می کردید. حالا که مجمل اومده عزیزان جای فکر داره همین که به طور کلی گفته جای فکر دارد.
امروز روز سه شنبه س دل آدم میره در خانه ی دختر سه ساله امام حسین حضرت رقیه سلام الله علیها
امروز دلاتون رو میبرم در خانه ی این دختر سه ساله ی ابی عبدالله
ان شاءالله دست پر از این خانه بیرون بریم
البته تا جایی که میتونیم تو این خونه بمونیم جای دیگه نریم
جای دیگه بریم ضرر کردیم
تا وقتی اینجا هستیم یه چیزی گیرت میاد بری دیگه دست خالیه محروم میشی.
این دختر سه ساله ابی عبدالله الحسین
نقل کردن اون شب یه دفعه بهانه ی پدر کرد خب بچه وقتی بهونه میکنه با هیچی نمیشه آرومش کرد
هرچی بگی آقا دخترم آروم باش میگه نه من همون رو میخوام باید به من بدید
اینجا میگن امام سجاد بغلش کرد خواهرم آرام باش
گفت: من بابام رو میخوام
رباب بغل کرد گفت بابام رو میخوام
سکینه بغل کرد گفت بابام رو میخوام
گفتن بدید دست عمه جانش زینب میدونه چه ارتباط عاطفی با امام حسین داشته
دادن بغل زینب سلام الله علیها گفت بابام رو می خوام
بچه وقتی بهونه میکنه گریه می کنه اینقدر گریه میکنه که وسط گریه خوابش می بره
این بچه تو بغل عمه جانش خوابش برد گویا خواب بابا رو دید
بابا اومده این بچه رو بغل کرد
سرش رو به سینه ش چسبونده خیلی داره لذت میبره در کنار باباس
چشمش رو که باز کرد گفت این ابی؟ بابا کجاس؟ گفتن دخترم خواب دیدی
گفت نه من بابام همینجا بود من بابام رو می خوام طوری گریه کرد که همه رو به گریه انداخت
صدای گریه بلند شد خرابه رو بهم ریخت
همین که ناله ها بلند شد دختر بابا اومد سوی خرابه
صل الله و علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله
عزیزان تا چشمش به سر بابا افتاد
صدا زد بابا جان بابا چرا پیشانیت شکسته
سنگ جفا که زد به پیشانیت
بابا بس که دویدم عقب قافله
پای من از ره شده پر آبله
خم شد لباش رو گذاشت روی لب های بابا
شروع کرد اون لب های چوب خیزران خورده رو بوسیدن
اینقدر با بابا درد دل کرد چند جمله گفتش
صدا زد بابا کی من و یتیمم کرد
بابا کی محاسنت رو به خون سرت خضاب کرده دیگه نفس بالا نیومد
سر افتاد و رقیه جانم افتاد