بسم الله الرّحمن الرّحیم
💫تاریخ اشرف کائنات حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم
در رابطه با تاریخ پیامبر اکرم صحبت می کنیم. در بعضی از کتاب ها متاسفانه جنگ احد رو که مطرح کردن آن چنان که شایسته و بایسته است
در رابطه با فداکاری های امیرالمومنین صحبت نکردن یعنی مثلاََ رشادت و فداکاری و این از خود گذشتگی
امیرالمومنین علیه السلام در ردیف دیگران قرار دادند یعنی گفتن جنگ احد شد و اینطوری شد و اونطوری شد
نگفتن و از کنارش رد شدند حتی این فیلمی که ساخته شد توش فداکاری امیرالمومنین رو دیدید
رشادت مولا رو دیدید نه ولی باید گفته بشه به اذعان بسیاری از بزرگان اهل تاریخ
مثلاََ ابن اثیر یکی از بزرگان اهل تسنن تو تاریخ خودش کامل میگه که وجود پیامبر ازهر طرف مورد هجوم قرار گرفت
بعد دسته های از قریش دسته دسته اینها به پیامبر حمله می کرد
ابن اثیر آورد که امیرالمومنین می آمد و به اون دسته حمله می کرد
با کشتن برخی شون باعث می شد تفرقه بین اون ها به وجود بیاد و دو دستگی به وجود بیاد
عرض به خدمتتون که چندین بار ابن اثیر میگه این تو احد تکرار شد دسته دسته شدن
حمله می کردن و امیر اونا رو می کشت و بقیه پراکنده می شدند ابن اثیر میگه
عالم اهل تسنن میگه در برار این فداکاری امین وحی نازل شد و فداکاری علی رو پیش پیامبر ستود و گفت
یا رسول الله این نهایت فداکاری است که از این فرمانده و سرباز داره از خودش نشان میده
رسول خدا هم تایید کرد تصدیق کرد. فداکاری مولا را بعد میگه که پیغمبر به جبرئیل گفت
که ای برادر چی میگی که علی فداکار من از علی هستم علی هم از منه
میگه ندایی از میدان شنیده شد که مضمون ندا این بود شمشیر خدمتگزار شمشیر علی بن ابیطالب است
و جوانمردی جز علی نیست الّلهم صل علی محمد وآل محمد
این رو نمیشه کِتمان کرد نمیشه این رو مخفی کرد و پوشوندش
حالا ببینید ابن ابی الحدید چی میگه خب عالم معتزلی هست اهل تسنن شیعه که نیست
یه خورده بیشتر آورده است دسته هایی که برای کشتن پیامبر اتفاق کرده بودن یه دست شده بودن که بیان کار رو تموم کنن
دسته هایی پنچاه تایی بودن میگه امیرالمومنین پیاده بود آدمی که پیاده هست خب قدرت عملش پایین تره تا سواره هستش
امیرالمومنین پیاده بود و اینها رو متفرقشون میکرد جبرئیل نازل شد و ابن ابی الحدید میگه
خودم دیدم که در بعضی از نسخه های کتاب غزوات محمد بن اسحاق فرود آمدن
جبرئیل رو تو اون کتاب دیدم ابن ابی الحدید میگه حتی یه وقتی از استاد خودم عبدالوهاب سکینه از صحت این روایت پرسیدم
که آقا راسته که تو احد جبرئیل نازل شده که به پیغمبر بگه ببین علی چیکار می کنه این درسته استادم گفت
درسته مشکلی نداره این روایت بهش گفتم اگه این روایت صحیح چرا اون آقایونی که صِحاح سته رو نوشتن مسی مسلم صحیح بخاری
صحیح نسایی که شش تا کتاب دارن اهل تسنن میگن اونا هیچی رو دست نداره
چرا تو اون کتاب ها نیومده استادم گفت خیلی از روایات صحیح هستش که
نویسندگان این شش تا کتاب از اون روایات غفلت ورزیدن نیاوردن اینم یکیش
مگه فکر می کنی اون همه روایات صحیح تو شش تا کتاب هست
نه اینقدر روایات صحیح هست که اینا تو کتاباشون نیاوردن
خود امیرالمومنین توی سخنرانی مشهوری که کردن، برای راس الیهود عده ای از یارانشون هم نشسته بودند
خود امیرالمومنین به این فداکاریش اشاره کرد فرمود موقعی که ارتش قریش به من حمله کرد
انصار و مهاجر در راه خانه ی خودشون حرکت می کردند راه خونشون رو پیش گرفتند
این چیزی هست که امیر داره گزارش میکنه حضرت میگه ارتش قریش به ما حمله کرد
انصار و مهاجر راه خانه خود رو گرفتند و من علی با هفتاد زخم از وجود اون حضرت دفاع کردم
بعد اون حضرت وقتی داشت برای یهود حرف می زد. یه مرتبه قبا رو باز کرد دست مبارک رو گذاشت روی زخم هایی که
از جنگ احد برداشته بود فرمود این نشانه های اون جنگه تو علل الشرایع میدونید چه کتابی است
شیخ صدوق نوشته دو جلدی آن در بازار موجود است چیزی خوبیه اونجا دارد که امیرالمومنین وقتی دفاع کرد از وجود پیامبر
اینقدر پافشاری کرد فداکاری کرد شمشیرش تو اون جنگ شکست
پیغمبر شمشیر خودش رو که ذوالفقار می نامیدند داد دست امیرالمومنین گفت
علی جان با این جهاد خودت رو ادامه بده ابن هشام اهل تسنن توی کتاب خودش میاره
که از مشرکین بیست و دو نفر کشته شدن دوازده نفرشون به دست امیرالمومنین کشته شد
خب یکی دیگه از کسانی که رشادت کرد و وایساد ابودجانه بود آیا تو این جنگ شهید شد
نه در جنگ مسیلمه کذاب بعد از پیغمبر یه کسی ادعای چی کرد پیغمبری گفت
من پیغمبرم جنگ در گرفت مسیلمه کذاب ادعای پیامبری کرد بعد از پیامبراکرم
وحشی مسیلمه را کشت همون که حمزه را از پا درآورد بعدها می گفت
من اگر مثلا یه مرد بزرگی رو از خوبان زدم از اون طرف با اسلحه ام یک مرد کثیف مرد بزرگی از بدکاران رو زدم این رو وحشی گفت
عارضم به خدمتتون ابو دجانه هم درجنگ مسیلمه کشته شد
ابودجانه یه حرزی هم داره شنیدید حرز ابو دجانه برای دفع شیاطین و اجنه هست
هر حرزی برای چیزی هست حرز ابودجانه مخصوص خانه هست
بزارید سر در خانه هاتون از وجود اجنه ها که بر شما اثر میگذارد خیلی قوی هست
تو اینترنت هم بزنید متن حرز ابودجانه میاد بردارید چوبی که بهش تراش نخورده باشه با زعفرون بنویسید
چوب بهشتی باشه مثل چوب زیتون بنویسید یزنید سر در خانه
بنده خدایی گفت ما رفتیم خونه ای دیدیم بچها جیغ میکشن خانمم یه جوری شد
خودم یه جوری شدم تو خواب خانمم اومد گفت اینجا مال ماست شما اینجا چیکار می کنید
بچها بهمون خیره می شدن چشماش گرد میشد خلاصه خیلی اذیتمون کردن اومدم حرز ابودجانه رو بنویسم
یکیشون اومد تو خوابم گفت اگه بنویسی می کشمت.زن و بچت رو می کشم من ادامه دادم نوشتم زدم سر در خانه دیگه تموم شد
بعد میگه چند وقت گذشت دوباره اومد تو خواب خانمم گفت ما هستیم ولی دیگه باهاتون کار نداریم
ابودجانه وایساد و تا آخرش دفاع کرد یه وقت پیامبر چشمش افتاد این ناسخ التواریخ اومده
منتها مردم سپهر مدرک رو نگفتند ناسخ التواریخ قصه ش همینه
مرحوم سپهر دسترسی داشته به یه سری کتاب ها از اونا نقل کرده کتابش خیلی مطالب هست
ولی مدرک نیاورده اشکال کار اینجاست سپهر میگه تو ناسخ وقتی پیامبر وامیرالمومنین تو محاصره مشرکین قرار گرفتند
چشم پیامبر افتاد به ابودجانه فرمود: ابودجانه من بیعت خودم رو از تو برداشتم
اما از علی نمی تونم بردارم چون علی از منه منم از علی هستم
ابودجانه اگر تو میخوای بری برو ابودجانه گفت شروع کردم زار زار گریه کردم گفتم کجابرم
قربونت برم برم پیش خانمم برم کجا خانمم یه روزی میمیره برم خونم خونمم یه روزی خراب میشه برم پیش ثروت و مالم
مالمم یه روزی نابود میشه از اجل فرار بکنم از مرگ فرار کنم که خواهد رسید
قطرات اشک مثل سیل جاری شد پیغمبر دید اینجوری گریه می کنه گفت
وایسا ابودجانه شروع کرد به جنگیدن اینم یه مطلب که مرحوم سپهر در ناسخ التواریخ آوردخب اذیتتون نکنم
عرض ادب کنم ایام فاطمیه است سلام بدیم به بی بی دو عالم فاطمه سلام الله
آقایون خانم ها قدر بدونید تو این دو دقیقه بگید یا حضرت زهرا من میخوام گدایی کنم در بزنم
شمایید و کرم تون شما خیلی قصّه ای از مروتش سوره هل اتی
اگر حضرت زهرا گوش چشمی به ما بکنه شنیدید فضّه رو اومد خادمه ی اون حضرت شد
دیگه تا عمر داشت یه کلمه غیر از قرآن حرف نمیزد تمام حرف هایی که می زد قرآن بود معجزه ی حضرت زهرا باشه تو زندگیمون ان شاءالله ..
السَّلام عَلیک یا فاطمه الزهرا بِنت رَسول الله یا قره عین الرسول یا سیدتنا و مولاتنا اِنا تَوجهنا وَاستشفعنا و تَوسلنا بکِ اِلی الله و قَدمناکِ بَین یَدی حاجاتنا
یا وَجیههََ عِندالله اِشفعی لَنا عِندالله
ای که از تو عاقبت نخل بار آور شکست
بازو از ضرب قلاف پهلویت از در شکست
زانوی غربت دگر در بغل گیرد علی
گر نباشی فاطمه بی تو می میرد علی
حرف آخرم هر کی کار داره بسم الله
زینب غمدیده شد تسلیت گوی علی
از برم هجرت نکن ای پرستوی علی
باغ را آتش زدند شاخه های گل شکست
غنچه ها پژمرده اند باغبان رفته زدست
فاطمه یا فاطمه
فاطمه یا فاطمه