حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرّحمن الرّحیم

جلسه نهم  

در رابطه با حدیث عنوان بصری می رسیم به اینجا که حضرت می فرماید: حقیقت عبودیت سه چیز است

۱. ملکیتی برای خود قائل نشو

۲. برای خودت تدبیر نکن عبد رو چه به تدبیر، تدبیر مال مالکه، به برده میگه اینجا بشین پاشو

برو اونجا فلان کن اینطور کن. تدبیر مال رب مال مالکه، مال اربابه تو رو چه به تدبیر

۳. تمام اشتغالت چی بشه؟ امر و نهی الهی باشه. خدا چی رو دستور داده؟ چی رو نهی کرده؟

خدا از چی خوشش میاد از چی بدش میاد؟ تمام فکر و ذهنت همین باشه. این سه چیز میشه حقیقت عبودیت

حضرت می فرماید: اگر بنده ای نبیند برای خود ملکیتی در آنچه خدا بهش عطا کرده

آسان میشه براش، دیدید انسان یه موقع میخواد کاری رو بکنه جونش درمیاد

دوره هایی رو میره کلاسی رو میره که براش آسون میشه

حالا اگه شما این دیدگاه رو پیدا کنیدکه ملکیتی رو برای خودت نبینی و آنچه که خدا داده

پولی که تو حسابته نگی پول منه بگی مال خداست

آنچه که بهت میرسه مال خودت ندونی مال خدا بدونی برای او آسون میشه انقاق کردن در چیزهایی که خدا امر کرده

مثلاََ در خصوص خمس، بعضی ها نمیدهند میگن واسه چی خمس بدیم

میگن خودمون زحمت کشیدیم مال خودمونه واسه چی خمس مالم رو بدم؟

اما اگه ملکیتی واسه خودش قائل نشه؛ مال رو مال خدا بدونه راحت ازش می گذره

هم در خصوص خمسش هم زکاتش، هم صدقه اش یه جاهایی میبینه ضرورت است

سابقاََ عرض میکردم از حاج آقا خسرو شاهی رحمه الله علیه ایشون می فرمودند:

آقای ورشوچی یه وقتی براش مهمون اومد کاسب های بازار بودن

اومدن خونش و چایی خوردن یکی از اون ها گفت یکی جدیداََ اومده تو محل خونه و زندگی نداره

این خونه ی شما خوبه براش خونه رو میفروشی؟ گفت چند گفت فلان ،

گفت فروختم خیلی راحت گذشت گفتن وسایل خونت هم خوبه اون بنده خدا وسایلم نداره

وسایل شما هم برای اون ها گفت: چند؟ گفت فلان گفت فروختم زنش پشت پرده بود

گفت ما گفتیم حاج آقا الان زن و بچه ش رو هم میده میره

اینقدر راحت آسان میشه براش گذشتن از مال اون هایی که نمیتونن راحت از مالشون بگذرن چرا ؟

تعلق دارن چون میگن مالک مال منم واسه خودش ملکیت قائله.

همین تعلق و تفکر و همین تخیل کار میده دست ما، موقع جان کندن موقعی که مرگ میاد سراغمون

چون ملکیتی برای خودمون قائل هستیم ولذا با خدا درگیر میشیم دعوا میکنیم

میگیم خدا ما این همه زحمت کشیدیم این همه جمع کردیم تو یه دفعه زدی زیرکاسه

غضب میکنه حق تعالی اینا یه چیزای وحشتناکه. خب پس این یه مورد

مورد دوم، هنگامی که تفویض کنه صبح ها چی میخونیم؟ افوض امری الی الله

این شعاری نیست زبانی نیست این واقعی است اگر کسی تفویض کنه بگه

خدایا من چیکاره ام خودت باید بچینی خودت باید از بالا درست کنی

یعنی وقتی بسپاره قلبش تسلیم بشه تفویض کنه عبد، تدبیر خودش رو به مُدبر خودش،

دیگه مصیبت های دنیا براش آسان میشه. میگه مدبر من مربی من صلاح دونسته که من این کار رو بکنم

خدا حفظ کنه آقای دبیر رو ایشون رئیس فدراسیون کشتی هست.

آدم مومن و انقلابی است کار خوبی کرد الان هم قهرمان کشتی آزاد شدن تو جهان

هم قهرمان کشتی فرنگی تو جهان، یه چیز نوعی بود تا بحال سابقه نداشته

این آدم پشتکار داشته شاگردایی آورده بهشون سختی داده گفته نباید آب بخورید نباید غذا بخورید

باید بدوید دو ساعت واینسید. باید کوه رو برید بالا و اینطور بیایید پایین این مراحل سخت و طاقت فرسا رو گذاشته

اونا هم تسلیم شدن سپردن خودشون رو به مربی هاشون به مسئولینشون

آخر کار چی درومده؟ افتخار درومده قهرمانی درومده سکوی اول درومده

این همه مشکلاتی که کشتی گیرا تحمل کردن براشون سخت گذشت یا آسون؟ آسون گذشت

چون خودشون رو سپرده بودند سخت بود و آسان گذشت. حالا اگه کسی خودش رو نسپرد

هی نق میزنه آخرش هم کار خوب در نمیاد آدمایی که میان سر کاری سخت هی نق میزنن شاید ما هم اینطور باشیم

خدمتون عرض کنم این هم مورد دوم مورد سوم هم بگیم

اگر بنده ای مشغول کنه خودش رو به امر و نهی الهی،دیگه فرصت پیدا نمیکنه مجال پیدا نمیکنه برای خودنمایی

در گیر امر و نهی الهی میشه که کجا خدا باشه خدا چجوری نهی کرده

دیگه فرصت پیدا نمیکنه خودش رو نشون بده، فخر کنه با مردم پُز بده تکبر بکند

ما وقتی ذهنمون امر و نهی الهی نباشه شروع می کنیم به خودنمایی و فخرفروشی به مردم

اینا درس هایی است که امام صادق علیه السلام به جناب عنوان بصری میدهند.

خدا رو شکر الحمدلله که ما صبح ها این کلمات رو خورده خورده میخونیم

توفیق باشه بتونیم بازش کنیم و شرح بدهیم. صلّی الله علیک یا ابا عبدالله

صلّی الله علیک یا ابا عبدالله

صلّی الله علیک یا ابا عبدالله

زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد

فریاد العطش ز بیابان کربلا

این نازدانه ی امام حسین علیه السلام سکینه خاتون میگه من که تو گودال بودم

از رگهای گلوی پدر صدایی رو شنیدم که شیعیان من هر وقت از آب گوارا نوشیدید من حسین رو یاد کنید

اگر شنیدید یه غریبی یه شهیدی برای من گریه کنید اشک بریزید

میبینی یه جوانی از دنیا رفته با دست بزن روی پات صدا بزن بگو قربون دلت برم حسین

فدای علی اکبرت فدای دلت بشم حسین، میشنوی یه کسی غریب شده برای امام حسین ندبه کن

برای ابی عبدالله گریه کن حالا امروز هر وقت آب خوردین یاد تشنگی ابی عبدالله کنید

میگه سند تشنگی امام حسین چیه؟ سند تشنگی امام حسین یکی اینه که

وقتی امام سجاد علیه السلام زین العابدین وقتی پدر رو در قبر قرار داد

خاک ها رو ریخت با انگشت سبابه نوشت این کسی هست که تشنه کشتنش

صلّی الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله

بین دو نهر آب با لب تشنه ابی عبدالله مشک هاشون رو می آوردن

جلو چشم ابی عبدالله خالی می کردن فرمود یه قطره آب بدید جگرم از تشنگی می سوزه

عوض اینکه آبش بدن با نیزه به پهلوش میزدند حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *