حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

?بسم الله الرحمن الرحیم ?

 

حکمت شماره ۲۵

 

وقال (علیه السلام ) افضل الزهد اخفاء الزهد

 

 

بهترین زهدها کدام زهدها هستن اون زهدی که مخفیه والله یه عده ای ادای زهد را درمی یارن که آقا ما زاهدیم و در حالی که واقعا میخواهی کنکاش بکنی میبینی هیچ خبری توی این آدم نیست فقط شکل زاهد داره

 

مثل : اون کسی که دکمه های لباسش را باز می کرد اره ژست می گرفت ، وایمیستاد نماز می خواند تازه اینم مکروه !

 

دیگه آقادکمه‌هاتو ببند چرا اینطوری باز گذاشتی مثلاً می‌خواد بگه نه ما هیچ قید و بندی نداریم نسبت به دنیا ?

 

یا مثلاً:  تو مسجد روی خاک‌ها می گرفت می خوابید بعدمی‌گفت مثلاً اونجور می گرفت مثلا می خوابید و اینها توی مسجد بعد ادای چی رو دربیاره زهدان را دربیاره!

 

و از اون طرف تو که زاهدی بعد باید رفتارت زهدانه یعنی اون چیزی که ازت بروز می کنه زاهدانه باشه

 

چرا خوب مثلاجاهایی که معلومه تو تاریخ هم هست ضبط وثبته به یه عده ای مثلا حسابی رسیدگی می کرد یه عده ای عجیب و غریب مثلا پول می داد خوب اینها خلاف این رفتارشون هستش

 

پس بزرگواران مثلا درکل زهد یعنی چی زهد رو قرآن هم معنی کرده زاهد واقعی کسی یه که وابسته به دنیا و اسیر دنیا نباشه از اونچه که گیرش می یاد خیلی خوشحال نباشه ، از اونچه از دستش میده ناراحت نباشه نگاه کنید( لکیلا تعسوا الا ما فاتکم )

یعنی چی بر گذشته تاسف نخورید بر گذشته تاسف نخورید غصه نخورید چیزی از دستتون میره هی نگران باشی که ای بابا از دستمون رفت چی شد چی شد چی شد (ولا تفرحوا ) شاد هم نباشید (به ما عطاکم ) به اونچه که به شما داده میشه به این هم خوشحال نباشید

 

اگر شما به اینجا رسیدید از اومدنش خوشحال نشدی و از نرفتنش هم ناراحت نشدی شما کی هستی و چی هستی زاهد واقعی هستی ولی اون آقایی که دکمه لباسش را باز می کنه

 

 

مثلا می افته توی مسجد،مسجد بخوابه اون جورچیزها واقعا این هستش که ازدست بدهی مثلا ناراحت نشی یعنی ناراحت میشی بهم می ریزه بعدش هم میگه چی میگه (الملک عقیم ) آقا بهش گفت بیا بابا ول کن یه اعتراف بکن بگو که حق با من است حق با علی ابن علی طالب من اشتباه کردم من غلط کردم برگشت چی گفت 🙁 الملک عقیم ) من همه این کارها را کردم برای چی برای اینجا برای ریاست حالا بیام در ملا عام داد بزنم بگم حق با علی بود خب تو ناراحت میشی دنیاتو از دست بدی چی میشی ناراحت میشی بدبخت میشی

 

اگر ناراحت نشی معلومه که زاهدی والله این ادابازی‌ها چیه در میاری اهان متاسفانه می‌بینی این جوری میشه

 

حاج آقا یه سوال مطرح کردن که چه جوری میشه ما زاهد باشیم و زهدمون را چیکار کنیم ، پنهان کنیم زاهد باشیم و زهدمون را بگید پنهان کنیم جواب دادن که مثلا میان جمع که هستی یه جا که میریم سر سفره ی که هستیم غذاهای مختلفی که توش هست از هر کدام چیکار کنیم ، تناول کنیم یه خورده بخوریم‌ نه اینکه همه غذاها را کنار بگذاریم بگیم آقا ما نمی خوریم ما اهل دنیا نیستیم مثلا یه نان و پنیر ،آقا نان و پنیر هستش بابا بخور همین که الان سرسفره هستش چیکار کن ، بخور نه آقا من یه نان وپنیر بیارید من نان و پنیر می خورم

 

مثلا لباس میخواد بپوشه حالا نمیگیم خیلی زهدانه یه لباس ساده و معمولی نه غیر متعارف نه غیرمتعارف بعضی ها لباس چی می پوشن غیر متعارف می پوشند خب اینها نشان دهنده این که زهدشون تو چشم می خوره و این زهد به درد کی شون میخوره به درد عمه شون چه گناهی کرده عمه چه گناهی کرده عمه خانم آقا به درد خاله ش میخوره

 

 

خب آره چرا میگیم هی عمه این عمه خانم بنده  خدا خب

 

عرضم به خدمتتون چی فرمودند اینجا( افضل الزهد اخفاء الزهد)

 

 

 زهد یعنی میل به دنیا نداشته باشی دنیا تو دلت نباشه وقتی دنیا میاد قند توی دلت آب نشه اون دنیا را نمیگم ها اون یکی دنیا را میگم که اگر آمد قند توی دلت آب نشه بعضی ها اینحوریه با آمدن دنیا غش میکن دلشون غش می کنه بعد از دنیا هم که یه چیزی از دستشون میره ای بیچاره شدم زانو غم بغل می گیرن شروع میکنه به شکوه کردن 

 

خب زاهدترین مردم دنیا امیرال مومنین (علیه السلام) بود جان های عالم فدای امیرالمومنین ، زاهدترین مردم دنیا همین آقام حسین بود ، امام حسین علیه السلام بود که همه رو در طبقه اخلاص گذاشت تقدیم به خدا کرد خیلی قشنگ‌ می گفت گلفروشم وقتی علی اصغر را آورد به سمت میدان توی دستش گرفته بود صدا می زد، فریاد می‌زد گلفروشم گلفروشم گلفروشم این اکبرم ، این اصغرم ، این عباسم، این عونم ، این جعفرم ، این پیکرم ، این سرم هرچی که خدایا خودت می پسندی این سکینه م این زینبم این رقیه م هرکدام را که میخواهی شهید، هرکدام را اسیرکن ،هرکدام را که میخواهی بردار خدایا جدا کن

 

و لذا آقا اباعبدالله زاهدترین مردم بود که اینها وقتی گردن علی اصغرش تیر می خورد،صدا میزنه (عون علیه ) آسان است برحسین ( ان هو به عین الله) خب خدای متعال برای امام حسین سخت ترین امتحان ها را قرارداد اما توی اون لحظه اخر نگاه کردن ببینه حسین نفرین می کنه دیدن نه میگه ( الهی رضا به رضائک تسلیما لامرک یا معبودا سواک ) اما امام که از دست بره خب اون بقیه باید خودشون را بیچاره کنند باید خودشون رابکشند اینجوری هم شد یه دفعه دیدن یه خواهری بالای تل هی داره به سر و صورتش میزنه هی داره فریاد میزنه

 

 

وا محمد وا محمد وا علی وا فاطمه یا رسول الله ببین این ماهی دست و پا زده در خون حسین توست این پسرتوست همین که روی سینه تو قرار می گرفت ، همین که بغلش می گرفتی .

 

 

از حرم تا قتل گاه زینب صدا میزد حسین

ناله ها می زد حسین

زینب صدا میزد حسین

دست و پا می زد حسین

زینب صدا می زد حسین

اگر گریه داری خرج کن برای امام حسین

زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست

خارو خاشاک زمین منزل و ماوای تو نیست

یه بند دیگه

 

 

حسین جان

برادر جان سلیمان زمانی

چرا انگشت انگشت نداری

 

حسین جان حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *