بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۵۹
●وَقالَ (عَلیه السّلام): لا تَرَی الجَاهل الّا مُفرطا اَو مُفرّطا
● نادان را یا تندرو یا کندرو می بینی.
و قال علیه السلام حضرت میفرماید:
جاهل رو همیشه یا افراط گر میبینی یا تفریط کار،
افراط گر یعنی تندرو، میبینی یهو میزنه میشکونه خراب میکنه به هم میریزه افراط میکنه،
یهویی از یه چیزی زیاد استفاده میکنه یا خودشو میکشه
تفریط یعنی کم کاری میکنه کوتاهی میکنه میشینه دست رو دست میذاره هیچ کار دیگهای نمیکنه؛
اسلام چقدر روایت داره از اهل بیت،
چقدر آیات هست درباره نادانی
آدم بره سراغ علم
بالاترین مصیبتها جهل ، بدترین دردها جهله
مثل جهل مثل یه آدم کوریه که میزنه همه چیز رو به هم میریزه،
لو سکته الجاهل علی الناس اگر جاهل سکوت کنه مردم آرامش میگیرند.
حضرت زهرا وقتی خطبه فدکیه را خوند به همین اشاره کردن فرمودند:
آیا دوباره برمیگردید به سمت جاهلیت؟
پدر من رسول الله این همه زحمت کشید همسر من علی خودش رو سپر این همه بلا کرد، که شما از جهل بیایید بیرون حالا دوباره افتادید توی جهل؟
ادم جاهل و نادون این کارا رو میکنه که خب راه روشن رو ترک میکنه میفته تو راه ضلالت راه تاریکی
تموم انبیاء تو تبلیغشون گرفتار ادمای جاهل بودن،
تو همین انقلاب ما تو همین عصر ما هم مشکل ما ادم های جاهلند؛ که این ها علم بهشون نرسیده بیان بهشون نرسیده
روشنگری نشدن،ریختن تو خیابون ها شعار دادن شلوغ کاری کردند.
شیشه شکوندن ایستگاه اتوبوس رو تخریب کردن
چند تابانک رو خراب کردند کرکره هاش رو کندن، الان همش کرکره دارن از ترس ادمای جاهل
مقام معظم رهبری: تمام دردش اینکه یه عده ادم جاهل هستند، باید به اینا خبر برسه
روشنگری بشه تفهیم بشه که بابا مطلب اینه حرف اینه چرا اینطوری میکنید؟؟
شما گوشتون رو دادید به بیگانگان، یا افراط میکنید یا تفریط میکنید
یا از دروازه بیرون نمیروید یا از سوراخ سوزن بیرون می روید
ادمیزاد اینه اگه تفهیم نشه یهو میزنه میشکونه،خرابکاری به بار میاره چاقو برمیداره میره جوون مردم رو تیکه تیکه میکنه
قیمه قیمه میکنه اخرش میگه من نمیدونستم،؛
بهم گفتن منم رفتم
ببینید ادم جاهل اینه اینقد خطرناکه لذا اسلام به علم اهمیت میده
میفرماید:
علم مثل چراغ است
نوراست که هرکس این چراغ رو داشته باشه،زمین نمیخوره.
شما تو شب تاریک چراغ دستت باشه دو تا خاصیت داره برات:
تولید گرما میکنه
هم تولید نور میکنه
روشنایی میکنه جلو پات رو میتونی ببینی،
که توی چاه نیفتی، چاله ای چیزی اخه ادم اینا رو میفهمه
ولذا پیامبر اونایی که می نشستند بحث می کردن رو دوست داشت
وقتی وارد میشد میدید یه عده عبادت می کنند یه عده تحصیل علم می کنند
می فرمود:
جفت شون خوبن ولی من برای یه چیز دیگه اومدم،من برای علم اومدم؛می رفت تو تیم اونایی دارن نماز می خونن یا اونایی که دارن بحث می کنن؟؟
می رفت تو تیم اونایی که بحث میکنن!!
همین الان ما بهترین وقت رو برای خودمون اختصاص دادیم
این بحث هارو میکنیم باور کنید همین ده دقیقه که صحبت میکنیم بهتر از اون تعقیباتی است که میخونید،
من خودمم عاشق تعقیباتم ولی این بیان این روشنگری که میخونیم؛ کجا اون دعاهایی که میخونیم کجا ؛
اینا باهم تفاوت داره.
به ما خیلی توصیه کردن
شیخ فضل لله نوری ها رو بردن بالای دار سرچی؟سر اینکه یه عده جهالت کردن نادونی کردن؛
امام حسین علیه السلام اومدن اصحابش روز عاشورا تیکه تیکه کردن سر چی؟
سر نادونی یه عده ای
هم خودش راحت تر هم دیگران راحت ترن،
نقل می کنند:
یه ادم جاهلی اومد پیش علما بعد حرف نزد حرف نزد تا خلاصه گفت حضرت اقا ادم روزه دار کی باید افطار کنه؟ اقا گفت وقتی افتاب غروب کردافطار بکنه،
برگشت گفت: حالا اومدیم تا نصف شب غروب نکرد اون موقع چی؟
گفت تو سکوت کنی بهتر اخه تا نصف شب غروب نکرد چیه این برای چیه برای جاهلیه،
میگن یه ادمی به پست افلاطون خورده بود!شروع کرد هی حرف زدن با افلاطون،
گفت و گفت یهو قصه ای گفت
گفت:یه ادمی داشت از فضل شما میگفت شما رو می ستود،
افلاطون شروع کرد به گریه کردن
گفتن چرا گریه میکنی مگه چی شد؟ حرف بدی شد مگه؟ گفت گریه من واسه اینه که ادم جاهل داره از من تعریف میکنه،
ادم جاهلی که من رو تعریف کنه بدبختی داره معلومه که اوضاع خیلی خرابه.
ان شاءالله که همیشه در پرتو نور وعلم باشیم
قران نور ، احکام این احادیث، نور کلام رسول و اهل بیت صلوات الله علیها همش نور
خداوند ما را درفهم دین یاری بفرمای
الهی امین
یه جمله عرض روضه و مصیبت
یه همچین روز اقا جوادالائمه که به دنیا اومد آقا امام رضا غرق شادمانی شد خوشحالی شد
بعد اون جملات را فرمود: بهترین مولودی که تو اسلام برای شیعه به جهت برکت متولد شده پسرم جواد
میگن مثل چنین روزی اقایی دیگه ای هم صاحب اولاد شد اقا ابا عبدلله الحسین بود،
امام حسینم فرزند دارشده چون ار ده رجب تا ده محرم میشه شش ماه میگن علی اصغرم مثل چنین روزی به دنیا اومد
لذا وقتی بچه رو به دست پدر دادن خوشحال شد هر پدری اینجوریه
وقتی بچه رو پدر در اغوش میگیره خوشحال میشه، اما همین امام حسین بچه ی شیر خواره تا دادن بغلش
چشمش به لبش افتاد چشمش گود رفته رنگش زرد لبش از تشنگی مثل ماهی به هم میخورد
ارباب دو عالم چه حالی داشتند. چون بچه جلوی مادر جان نده فرمود میبرمش سیرابش میکنم، این حرف خیلی معنا داره
ولی خوب بچهها به گمانی که بابا این بچه رو میبره و سیرابش میکنه یه امیدی تو دلشون اومد
امان از دل مادرش رباب تو خیمه نشسته بود و این گهواره رو هی تکان میداد میگفت میاد بچهام دوباره بغلش میگیرم
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
قنداقه رو روی دست گرفت صدا زد: آیا نمیبینید چطور داره تلظی میکنه
بچه چرا به این بچه آب نمیدید چرا بهش رحم نمیکنید
همینطور که این جملات را میفرمود
دیدن بچه داره دست و پا میزنه ابی عبدالله دید بچه داره دست و پا میزنه
سر رو که چرخاند دید که گوش تا گوش بریده شده فدای دلت
حسین جان حسین جان