بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۱۰۳
● و قال (علیه السّلام) : الدُنیا دَارُ مَمَرّ، لَا دَارُ مَقَرّ، وَالنَاسُ فِیهَا رَجُلَانِ، رَجُل بَاعَ فِیها نَفسَهُ فَاَوبَقَهَا ، وَ رَجُل ابتَاعَ نَفسَهُ فَاَ عتَقَهَا.
●دنیا گذر گاه است، نه جای ماندن، و مردم در آن د دسته اند ، یکی آن که خود را فروخت و به تباهی کشاند، و دیگری آن که خود را خرید و آزاد کرد.
▪︎ حضرت امیر صلوات الله علیه جان عالم به فدا شون میفرمایند که :
دنیا خانه گذره، مَمَّر یعنی گذر، عبور، سرای عبور. لادار مَقر نه خانه اقامت، خانه اقامت نیست خانه عبور.
پل، این دنیا پله که باید از روش رد بشید والناس فیها رجلان ، مردم در این دنیا دو گونهاند رَجُل یعنی مرد،
منتها اینجا منظور خصوصی مرد نیست. یعنی گروه من باب غلبه است از روی غلبه اینجا رجلان یعنی مردم تو دنیا دو گروهند
رجل باع فیها نفسه
یه گروه کسانی هستند که فروختند به این دنیا خودشون رو ،تو این دنیا خودشون رو فروختن به هوای نفس ، به شیطان ، به مال دنیا ، به لذتهای زودگذر به اینجور چیزها…. خودشون رو فروختن.
ببینید خرید و فروش و اینجور چیزها توی بازار اتفاق میافته پس معلوم شد که این دنیا هم بازاره بعضی از کسانی هستند که میخوان ما رو بخرند ما هم میخوایم بفروشیم یا بخریم یا خودمون رو میفروشیم یا خودمون رو میخریم.
میفروشیم به شیطان و دنیا و مظاهرش و اینجور چیزها.
اصلاً این دنیا همینه در روایات هم داریم الدنیا سوق ، دنیا بازاره ، ربح فیها قوم
یه عده ای سود میکنند توش و خسر آخرین
یه عده هم خسارت میبینن، ضرر میبینند. پس ما خودمون رو میفروشیم به اینها یه وقتی هم هست نه، خودمون رو میخریم .
حالا امیرالمومنین علی علیه السلام اینجا میفرماید که یه گروه خودشون رو فروختند وقتی که فروختن فاوبقها ، بدبخت کردن خودشون رو ، هلاک کردن. چقدر مفت خودشون رو فروختن لگد زدن به سعادت ابدیشون ، لگد زدن به بهشتشون ، لگد زدن…
آقا خدا رو تو کنار گذاشتی لذت چی رو انتخاب کردی ؟ لذت فانی رو، لذت زودگذر رو ، خب این یه گروه ،
گروه دوم و رجل ابتاع نفسه گروهی که خودشون رو نه اینکه فروختن ، خریدن از همونها.
خودشون رو خریدن بعد وقتی که خودشون رو خریدن از شیطان و از نفس عماره رو از مظاهر دنیا و لذتهای ، چه اتفاقی افتاد ، اعتقها آزاد شدن.
رها شدند ،حر شدن ، بنده اینو اون نیست، گرفتار نیستش گرفتار چندرغاز دنیا نیست.
رهاست . آزاده. هرجا دلش بخواد روحش پرواز میکنه میره.
بعضیها زنجیر شده پاهاشون، گرفتار شدن، اسیر این دنیا شدن اصلا نمیتونه بپره ولی یکی میبینی که در قید و بند اینجور چیزها نیست هر وقت بشه پا میشه میره مثلاً امام رضا ،
هر وقت بشه پا میشه میره مثلاً کربلا
هر وقتی پا بده میذاره همه رو رها میکنه میذاره میره.
این تو قصه علما و بزرگان هستش وقتی که خودش رو خرید ، میفروشه به خدا اول تو باید خودت رو از اینا بخری بعد خودت رو بفروشی به خدا.
بالاترین مصداق کسانی که جانهای خودشون را به خدا فروختند خود همین آقا امیرالمومنینه که ما این صبحها نشستیم سر سفرهاش داریم کلماتش رو میخوانیم .
او جان خودش رو فروخت به خدا نه یه بار نه دو بار ، تمام مدتی که تو این دنیا بود هر لحظه جانش را به خدا فروخت و لذا خدا چقدر از امیرالمومنین تجلیل میکنه تو قرآن .
از مردم کسایی هستند من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله برای رضای خدا جان خودشون را میفروشند .
بعد میاد جای پیغمبر میخوابه تو همه جنگها چنان مبارزه میکنه چنان میجنگه، دشمن ۹۰ زخم کاری بر بدن او وارد میکنه طوری که این زخم رو بخیه میزدند میخواستند اون یکی زخم بغلی رو بخیه بزنند زخم قبلی بخیهاش باز میشد.
انقدر آقا امیرالمومنین رو با شمشیر زدن حضرت میافتاد رو زمین بعد جبرئیل زیر بغل امیرالمومنین رو میگرفت بلند میکرد علی جان بجنگ، الان هیچ کسی غیر تو نیست از پیغمبر دفاع کنه، از این اسلام دفاع بکنه .
بعد تا اینکه جبرئیل شنیدید دیگه ذوالفقار رو آورد همه ملائکهها صدا میدادند عجوزه میخوندند ،
لا سیف الا ذوالفقار لا فتی الا علی
هیچ جوانمردی مثل علی خب..
او این بزرگوار هر لحظه داشت جان خودش رو به خدا میفروخت که این آخر دیگه تو این ماه رمضون آخر که اصلاً حال امیرالمومنین عوض شده بود.
یه وقت رو منبر صدا زد حسن جان چقدر از این ماه گذشته ؟ آقا امام حسن فرمودند که مثلاً انقدرش گذشته .
بعد به امام حسین رو کردن حسین جان چقدرش باقی مونده؟ بعد امام حسین فرمودند انقدرش باقی مونده .
بعد فرمودند نزدیک اون لحظهای که پیغمبر به من داده بود که محاسنت به خون سرت خضاب میشه رو منبر این جملات رو میگفت.
مقام شهید اینه آماده شده که جان خودش رو بفروشه به خدای متعال و لذا یه شاعری هست خیلی قشنگ میگه ،
نه تنها زنان آزاده از به دنیا آوردن امیرالمومنین عاجزند
که حتی از آوردن قنبر غلام علی هم عاجزند
اونی که شاعر گفت زنان دنیا عاجزن از به دنیا آوردن. نه از به دنیا آوردن قنبر غلام امیرالمومنین عاجزند. ما نه امیرالمومنین رو بفروشیم لنگه کفش مال اشتر رو هم به این دنیا نمیفروشیم چه بخواد به این ذوات مقدسه .
اما یه عدهای خیلی مفت فروختن ، جناب یوسف را به چند درهم فروختن دیگه.
یوسف پیامبر خدا رو ،حضرت زهرا رو، آقا اباعبدالله رو …چقدر ارزون فروختند.
به چی فروختن!؟
نانجیب نشسته بود خلخال از پای دختر امام حسین بیرون میکشید بعد هم گریه میکرد.
حضرت سکینه میگه خب چرا این کار رو داری میکنی گفتش بدبختتر از من کسی هست که از پای دختر پیغمبرش خلخال بکشه.
گفت خب نکش، برای چی داری خلخال در میاری؟ گفت اگه من این کارو نکنم یکی دیگه میاد این کار رو میکنه.
خب اینا اینطوری خودشون رو بدبخت کردن، بیچاره کردن.
پسر پیغمبر خدا توی گودال دست و پا بزنه یه جرعه آب بخواد بعد این نامردها نانجیبها بگن
حسین ما به تو آب نمیدیم تو برو از زقوم جهنم بخور .
خب این، بعد ببین کرمه امام حسین رو ببین،
آقا امام حسین رو ببین تو گودال صدا میزنه شمر یه جرعه آب بدی شفاعتت میکنم
یه جرعه آب بده
میخواد دست شمر رو بگیره ها
یعنی فردای قیامت شمرم یه جوری بیاد تو بهشت اما اون نانجیب گفت حسین این جایزههایی که یزید برای ما گذاشته از شفاعت تو و جدت بالاتره
ما شفاعت تو و جدت رو نمیخوایم
اما خواهرش زینب چه کشید
اون ساعتی که ببینه نیزهدار داره با نیزه میزنه
شمشیردار داره با شمشیر میزنه
یه عدهای دارن بانگ میزنند
روزه ماه رمضان ، شما مهمان امام حسینیها…
بنا به نقل معالی السبطین فرمود امام حسین امام روزهدارانه
شما وقتی از اون از اول اذان صبح تا اذان مغرب مهمون امام حسینید و لذا با زبان روزه میبینی چقدر روضه امام حسین میچسبه هی بگو
صلی الله علیک یا اباعبدالله
بخاطر چند درهم چه درهمت کردن
حسین جان چه کردن با تو
امام صادق فرمود هزار و نهصد و پنجاه زخم روی بدنش بود و لذا حق داشت خواهرش زینب هر چه صدا زد دید که فایده نداره روش رو کرد سمت مدینه
صلی علیک یا رسول الله ملیکت السماء هذا حسین بالعراء مرمل بالدماء
این حسین توست
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین دست و پا میزد حسین
زینب صدا میزد حسین
نالهها میزد حسین
زینب صدا میزد حسین
یا اباعبدالله یه جمله
زینت دوش نبی
روی زمین جای تو نیست
خار و خاشاک زمین
منزل و ماوای تو نیست
یه کاری کردن وقتی وارد گودال شد یه نگاهی کرد صدایی زد انت اخی آیا تو برادر منی یا اباعبدالله
حسین جان