بسم الله الرحمن الرحیم
?حلیه المتقین
?جلسه نوزدهم
فضیلت در نجف ، بلور حدید صینی و سایر نگین‌ها
یه سند معتبر از مفضل که یه مدتی توحید مفضل خوندیم .
از جناب مفضل ابن امر نقل شده که یه وقتی به خدمت امام صادق علیه السلام رفتم انگشتر فیروزه تو دست داشتم
آقا فرمود : مفضل فیروزه درد چشم مردان و زنان مومن رو دور می‌کند و دور گرداننده دردهاست.
من دوست دارم برای مومن که مومن پنج تا انگشتر داشته باشه ،
یاقوت یکی ، که فاخرترین همست ، گفتیم برای زینت مومن است.
دو. عقیق که برای خدا و برای ما اهل بیت خالص تره
یعنی این سنگ عقیق رو گفتیم دیگه که اقرار به توحید و اقرار به نبوت آقا رسول الله و امیر المومنین
و شیعیان و جهنم برای دشمنان اهل بیت اینا اقرار کرده خیلی خالصه.
سه. فیروزه که چشم رو قوت میده و سینه رو گشایش میدهد و قوت دل رو زیاد می‌کند.
و وقتی که شما بزرگواران دنبال کاری برید و فیروزه در دست داشته باشد
موقعی که برمی‌گردید حاجت تون برآورده می شود.
چهار. حدید صینی یا همون چینی ، حدید چینی چون عرب ها چ ندارند میگن صینی
حدیدصینی که دوست ندارم همیشه تو دستم باشد.
ولیکن در دست کردن این حدید صینی موقعی که شما به دیدن یک کسی که از اهل شرکه از اهل شره
از اهل مثلاً ازش می‌ترسید وقتی این رو دستتون بکنید حدید صینی دستتون بکنید.
بد نمی‌دونم این رو چرا برای اینکه این حدید صینی شر این بنده خدا رو ساکن می‌کند.
حدید صینی شیاطین ر و هم دور می کنه .
و من امام صادق به خاطر اینکه شر اون بنده خدا رو دور می‌کنه و شیاطین رو دور می‌کند این حدید صینی رو دوست دارم.
ولی همیشه هم دوست ندارم دستم باشه دقت کردید نکته یکی اینکه دوست ندارم همیشه دستم باشد
دوم دوست دارم داشته باشم به خاطر این دو تا مطلبی که عرض کردیم.
این چهارتا اما پنجمی. دری که در نجف اشرف خدا ظاهر می‌کند
به درستی هر کس این در نجف رو در دست بکنه به هر نگاه کردنی که به اون در نگاه می کند خدای عالمیان ثواب یه زیارت یا حجی یا یک عمره ای رو در نامه عمل او بنویسد
که ثوابش ثواب پیغمبران و صالحان باشد. اگرخدا و شیعیان ما رحم نمی‌کرد بدون شک هر نگین از این در نجف به قیمت بسیار می‌رسید.
ولکن خدا برای اینها برای مومنین یعنی به حال مومنین خدا رحم کرده
در رو ارزان کرده که هم پولدارها بتونن بخرن هم فقیرها بتونن بخرند و تو دستشون داشته باشند.
تو بعضی از روایات هست که نگاه می کنید به در ثواب زیارت امیرالمومنین رو داره انقدر زیاده.
ابوطاهر میگه که این حدیث رو همین حدیثی که الان خوندیم رو
این حدیثه رو مفضل گفته بود از امام صادق علیه السلام ، حالا ابوطاهر میگه منم همین حدیث رو که از امام صادق علیه السلام باشه
رو به امام حسن عسگری گفتم امام حسن عسگری هم تایید کردند.
پس ببین حدیث خیلی معتبره میگه که این حدیث رو گفتم پیش امام حسن عسگری علیه السلام امام حسن عسگری فرمودند بله این حدیث از جدم امام صادق است.
میگه من ابوطاهر میگه ، میگه من یه خورده اضافه‌تر کردم گفتم آقا شما هیچ چیزی رو بر عقیق سرخ اختیار نمی‌کنید ترجیح نمی‌دید ؟
بله همینطوره عقیق سرخ به خاطر فضیلت بسیاری که تو عقیق سرخ است به درستی پدرم یعنی امام هادی به من خبر داد
اولین کسی که انگشتر عقیق در دست کرد حضرت آدم بود اون موقعی که دید در عرش نوشته شده ؛
انا الله ، منم خدا
لا اله الا انا ، نیست الهی جز من
و هدی ، و من یکتا هستم محمد صفتی
این آقا رسول الله برگزیده شده از خلق من
این آقا رو که من برگزیدمش ایتهوا به اخیه علی این رو من تاییدش کردم به برادرش علی علیه السلام .
و نصرت هو من علی ، به واسطه علی این پیغمبرم رو چیکار کردم.
آقا میگه حضرت آدم روی عرش بر عرش دید این جملات نقش پیدا کرده
تا نام آخر نام‌های پنجگانه آل عبا تا اسم امام حسین رو دیده بود
پس وقتی حضرت از آن درخت خورد و به زمین اومد به سوی خدا به این نام‌ها توسل کرد یعنی به پنج تن توسل کرد
به برکت این نام‌ها خدا توبش رو قبول کرد حضرت آدم انگشتر ساخت یه عقیق سرخ برداشت
بعد این پنج تا نام رو ، پنج تا نام آل عبا را روی اون سنگ عقیق سرخ نقش کرد
که اون انگشتر رو در دست راست کرد بعد این سنت شد از حضرت آدم به فرزندانش رسید.
یعنی ماها داریم راه پدرمون رو میریم پدرمون حضرت آدم.
یه روایت آخرین روایت هم بخونیم که فرمود بلور نیکو ، نگینی است از امام صادق علیه السلام فرمودند:
بلور نیکو نگینی است از امام هادی علیه السلام پرسیدم آیا انگشتر نمودن سنگریزه‌ی که از چاه زمزم بیرون میارن خوبه؟
دیدید گاهی اوقات میگن آقا این سنگ حرمه مثلا از این چیز ها
حالا اون هم از تو زمزم یه سنگ چاه زمزم از این سنگریزه ها برداشته بود که مثلا نگین انگشتر کرده بود
میگه گفتم آقا خوبه ؟ آقا فرمودند : بله اما موقعی که برای قضای حاجت میری
می‌خوای استنجاع کنی بی‌زحمت ازدست بیرون بیار از اون دست راستت بیرون بیار.
و اگر تو دست چپته این رو از تو دست چپ بیرونش بیار مثلا این احترام داره دیگه
این سنگ بالاخره اگر تو حرم بوده احترام داره این تو دست چپتم هست برای قضای حاجت میری اونجا بیرونش بیار.
یه جمله هم توسل کنیم.
دیشب به دلم افتاد که حالا دل‌هاتون رو ببرم در خانه سه ساله آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام حضرت رقیه باب الحوائج
گفتم شاید یه عنایتی بشه یه لطفی بشه صدا زد که بابا
در این خرابه ببین حال مضطرم شد
خشت بالش سرم شد خاک بسترم
می گفت عمه‌ام پدرت رفته در سفر
صد شکر که آمدی ز سفر باز در برم
زبان حال حضرت رقیه رو میگه ها میگه
اکبر به همراه تو سفر کرد و حالا جان پدر چه شد که نیامد برادرم
موقعی که سر بریده رو گذاشتن جلوش می‌گفت پس داداشم اکبرکو
داداشم اصغر کو باباپس عمو اباالفضل کو اینا همه با تو رفتن پس چرا فقط تو آمدی
این دختران شامی سنگم به سر زنند
بنگر که روزگار چه آورده بر سرم
بابا ببین چگونه شد از سیلی عدو
نیلی رخ سکینه مظلومه خواهرم
نگاه به صورت خواهرام بکن بابا ببین چه وضعیه
بابا نبودی آنکه ببینی چسان زدند
گه تازیانه بر سر و گاهی به پیکرم
بابا دگر بس از غریبی ببر ز لطف
ما را تو در مدینه جد مطهرم
خیلی دلشون تنگ شده بود برای مدینه که دوباره برگردن مدینه یه آرامشی پیدا بکند
اما دیگه چه بر سر اینها آمد پناه بر خدا
یه مرتبه دیگه طاقتش سر آمده خم شد عبارت‌ها میگه فوزها فی شریف
خم شد لب هاش رو گذاشت رو لب های بابا هی صدا میزد
بابا کی رگای گردنت روبریده
بابا بابا بابا بابا
کی محاسنتو خضاب کرده بابا بابایی من الذی ایتمنی الاصغر سنی
کی مرا تو این کودکی یتیمم کرده بابا
عزیزان همینجوری که داشت حرف میزد یه مرتبه دیدن افتاد
سراز دامنش افتاد همه فکر کردن رقیه خوابش برده
دویدن سر امام حسین و به آغوش بگیرن یه مرتبه دیدن
زین العابدین علیه السلام فریاد زد عمتی زینب خواهرم از دنیا رفت
حسین جان حسین جان حسین جان
