بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۲۳۵
●و قال (علیه السلام ): مَن بَالغ فِی الخصومه اِثم ، وَ من قَصر فیِها ظُلم ، وَ لا یَستَطیع ان یَتقی الله من خاصِم
حضرت امیر صلوات الله علیه جان عالم میفرمایند که:
کسی که در دشمنی بالغه ، یعنی مبالغه کنه، زیادهروی بکنه،
با یه کسی دشمن میشه ، حالا میخواد این دشمنی رو که هی ادامه بده و هی کشش بده و مبالغه توش بکنه میفرماید:
اثم ، آلوده میشه ،گناه میشه ،بالاخره توش هزار تا چیز در میاد .
این آتش خشم رو مگه میتونه کنترل کنه، یهو میبینی غیبتی ،دروغی، تهمتی، آبرویی ،خونی چیزی بالاخره اینجا ریخته میشه دیگه .
کسی که میخواد هی بره جلو توی این دشمنی و اینجور چیزا مبالغه کنه بره سرحد و اینا دیگه بالاخره اینجا یه اتفاقایی میافته،
اثم ، آلوده به گناه میشه این یک .
ومن قصر فیها ، حالا کسی در دشمنی کوتاهی بکنه ، بالغه کنی ، گناه میافتی.
کوتاهی بکنی ، ظلم کردی به خودت ، ظلم کردی میخوای هم هیچی نگی سکوت بکنی، حرف نزنی ، ظلم کردی به خودت.
بعد میفرماید:
ولا یستطیع ان یتقی الله ، کسی که در مقام خصومت نمیتونه حق تقوا رو ادا بکنه ،حق تقوا رو رعایت بکنه ،
لا یستطیع ، یعنی نمیتونه .
ان یتقی الله ، تقوا پیشه کنه . من خاصم ، اونی که در مقام خصومت بر میاد.
وقتی که گارد خصومت گرفت رفت و وقتی که تو فکر جنگ و دعوا و دشمنی افتاد دیگه میره دیگه.
دیگه این نمیتونه که اون حق و اینجور چیزا رو حقوق رو مثلاً ادا بکنه، یهو میبینی پا رو حقوق دیگران میزاره.
و حالا تو شرحش دو تا نکته مطرح کردن ؛
یکی اینکه، معمولاً خصومت با دیگران قابل کنترل نیست.
وقتی شروع میکنی با یه کسی دشمنی کنی این قابل کنترل نیست ، خشم یه مدلیه ، غضب یه مدل آتیش.
آتیش رو وقتی که گر میگیره تو میتونی کنترلش کنی ؟ نمیشه دیگه اینو کنترلش کنی. بعد یه جایی که میرسه دیگه میبینی از کنترل خارجه باید زنگ بزنی آتش نشانی ،
اینجا هم همینه ، تو وقتی که عصبانی میشی، خشم میگیری و دشمنی میخوای بکنی این دیگه قابل کنترل نیست .
حتی بهترین افراد میبینی اینجا گرفتار میشن و دیگه قادر به کنترل خودشون نیستند ، بعد یهو میبینی یه حرف زشت از دهنت در میاد ،یه فحش از آدم خوبیه ها نمازخونهها، روزه میگیرهها اما یهو میبینی تو همون غضب و اینا یه حرف درشت زد به مادر طرف ،
گفت تو مثلاً مادرت فلان ،این چه حرفی بود تو زدی.
اون رفیق امام صادق علیه السلام رو خاطرتون هست گفتم دیگه براتون ،
شده بود هر کسی میدیدتش از بس مصاحبه امام صادق شده بود ،هرجا میرفت مثلاً امام صادق هر جا میرفت ،
اینم دنبال امام صادق . بعد مردم میدیدن میگفتن رفیق امام صادق، رفیق امام صادق،
یه وقتی این رفیق امام صادقم غلام داشت ،برده داشت خب آدم نگران این غلامشه ، برده ش که در نره ،
بعد این امام صادق تو بازار که داشت راه میرفت اینم خب میخواست خودش رو بچسبونه به امام صادق دیگه که مردم بگن چی ؟
رفیق امام ، رفیق امام صادق ، بعدم از اون طرفم نگران این غلامش بود که غلامه جیم نشه.
بعد هی برمیگشت پشت سر نگاه میکرد که ببینه میاد یا نه؟
بابا قیمت داشت، گرون بود . یه جا رسیدن این برگشت عقب نگاه کرد دید یه جا رسیدن این برگشت عقب دید خبری ازش نیست،
یهو دلشوره شده،دل شوره افتاد و هی نگران نکنه رفت، نکنه رفت.
بعدم از اونورم هی نمیخواد از امام صادق فاصله بگیره. بازم رفتن جلو دید خبری نیست پشت سر خیلی بهم ریخته بود رسیدن یه جا برگشت پشت سر نگاه کرد دید اومده ،
داره میاد همچین که چشمش به غلامه افتاد یه فحش داد عصبانی شدا ،عصبانی شد از رو عصبانیت و خشم و اینا گفت ،
امام صادق زد رو پیشونیش گفت ، وای وای چه حرفی بود این چه حرفی بود دیگه با من نگرد، دیگه دنبال من نیا .
گفتی از اون روز ازاون ساعت از اون لحظه دیگه امام صادق و با این آقا ندیدن .
آخه چرا به مادر طرف توهین کردی؟ رو چه حساب گفتی اینجوری ؟
یهو میبینی تو عصبانیت تو دشمنی یه فحش دادی بعد بیا کارت درست کن نمیشه دیگه درست کنی.
دیگه دومین مطلب اینکه مسلمونا همون جوری که باید از ستمگری بپرهیزند باید تن به ظلم هم ندن کوتاهی هم نکنند.
مثلا بگیم ولش کن ما میخوایم ظلم پذیر باشیم ، نه ظلم کن و نه زیر بار ظلم برو.
و خودت آمادگی داشته باش ،خودت رو قوی بکن ولی نه ظلم بکن و نه زیر بار ظلم برو .
خدایا شما رو ببخش و بیاموز.
عاقبت امرمون رو ختم بخیر کن.
رزق و روزی این جمع و زیاد کن.