بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۲۶۹
●و قال (علیه السلام): لبَعض اصحَابه
حضرت امیر صلوات الله علیه که جان عالم به فداشون باد به بعضی از اصحابشون اینطور فرمایش کردند:
لا تجعلن اکثر شغلک باهلک و ولدیک
بیشترین دل مشغولی خودت رو
اکثر شغلک ، یعنی بیشترین مشغولیت رو لا تجعلن قرار نده
بعد حضرت داره تاکیدم می‌کنه.
اون نونی که اونجا اومده مشدده نون تاکیده ، داره نهی می کنه بعد تهدیدم می‌کنه یعنی به شدت داره میگه،
میگه لا تجعلن ، ببین حواست جمع باشه برادرمن، خواهرمن، پدرمن ،پسرمن
لا تجعلن قرار ندی یه وقت اکثر شغلک ،
بیشترین دل مشغولیتت رو
باهلک و ولدک ، انقدر دل مشغول پسرت نباش،انقدر دل مشغول دخترت نباش،
انقدر دل مشغول خانواده نباش، زنت نباش دقت کردی همه هم و غمت زن و بچه ت نباشند،
همه دغدغه ات زن و بچت نباشند،حالا خانم محترم همه دغدغه ات بچه‌هاتو شوهرت نباشند.
بعد حضرت دلیلشم میگه ،
فان یکن اهلک و ولدک اولیاء الله
اگر تو زن و بچه‌ات اولیاء خدا ،دوستان خدا بودند یعنی آدمای خوبی بودند،
یه خانومی داری، این خانومت خانوم خوبیه، این خانومت، خانوم اهل خداست، اهل نمازه، اهل دینه،تو صراط مستقیم،
اگرخانومت اینجوریه اگر بچه ات بچه خوبیه، تو صراط مستقیم، تو دین تو راه خداست اگر اینه
فان الله لا یضیع اولیاءه
پس خدا دوستان خودش رو رها نمی‌کنه، ضایع نمی‌کنه،
خدا دوست خودش رو نجات میده،پس تو دیگه اینجا دست و پا نزن خدا پدرت رو بیامرزه
حرص نخور که هی این چی شد، اون چی شد خدا حفظشون می‌کنه، خدا نگهشون میداره .
اگر بچه‌ات تو راه باشه خدا حفظش می‌کنه کمکش می‌کنه ،
این از این طرف پس ببین دو حالت بیشتر نیست که یا خوبه یا بده .
خوب بود خدا نگهش میداره خدا حفظش می‌کنه، خدا کمکش می‌کنه.
و ان یکونوا اعداء الله
حالا اومدیم و بچه تو دشمن خدا بود ،
پناه می بریم به خدا ، این زن تو دشمن خداست با خدا سر جنگ داره ،
با خدا سر دعوا داره پس اگر دشمن بود.
فما همک و شغلک باعداء الله
پس هم خودت رو برای دشمن خدا نکن .
چقدر قشنگ حضرت امیر تعبیر می کنه ؛ میگه این بچه ی تو یا دوست خدا باشه ،
یا دشمن خدا اگر دوست خدا باشه که خدا ضایعش نمی‌کنه، حفظش می‌کنه، کمکش می‌کنه،
می‌کشتش بالا نجاتش میده ، دشمن خدا هم که بود می‌خوای وقتت رو صرف دشمن خدا بکنی می وقتت رو بزاری
برای دشمن خدا پس این دغدغت و این ،
اکثر شغلت ، دل مشغولیت رو برای آخرت خودت بذار ، برای قیامت خودت بزار،
فکر اون ور خودت باش . این همه برای اونا جمع نکن، این همه که دنیای اونا رو آباد نکن ،
ماها اینجورییم دیگه ما فکر بچه‌ایم، به فکر خودمون نیستیم اون قدری که دلمون برای بچه‌مون می‌سوزه
برای خودمون می‌سوزه ، آخرشم این همین بچه‌ها همون چیزایی که تو جمع کردی دنیایی که برای او جمع کردی می‌خوره و یه آبم روشو ،
عه مرحوم پدر خوب جمع کرد برای ما ، خدا آخرشم با یه خدا رحمتش کنه سر وتهش رو جمع می کنه.
شما حالا این رو برای آخرت خودت بزار، جمع می‌کنی برای این برای اون ،
برای این بعد آخرشم به قول آقا به ریش ما بخندن .
خیلی هستند کسانی که به سبب عواطف افراطی حتی ببین بچه‌ش رو انقدر دوست داره .
حتی حاضره از گناه پول دربیاره ،دست به ربا میزنه، سمت ربا میره، سمت دروغ میره اینا رو هی جمع می‌کنه ،
جمع می‌کنه که آخرش مثلاً این بچه دیگه ازدواج کنه، خونه داشته باشه.
باید فکر بچه باشی اینکه امیرالمومنین اینجا نفرمود که به فکرش نباش، به فکرش باش ،
اما همه دل مشغولیت ببین یه جمله فرمود اینها رو ما می خوایم بگیم کم و زیاد نشه
یه وقت خدایی نکرده کسی بگه پس دیگه ولش کن زن و بچه رو نه حضرت فرمود :
اکثر شغلک ، اون اکثر رو نگاه کنید یعنی اکثر شغلک همه دغدغت رو ، همه دل مشغولیت این زن و بچه نباشه.
یه تدبیری بکن ، یه وقتی پیغمبر از تشییع جنازه بابایی برمی‌گشت.
بعد همین جوری که تو قبرستون دیگه دید یه چند تا بچه است فلان و اینا ،
بعد حضرت فرمود : که این بچه‌ها مال کیه ؟گفتند مال همین بابا که مرده
بعد حضرت یه تعبیری اونجا دارند که من چون خوب تو ذهنم نیستش عرض نمی‌کنم ،
ولی غریب به همین مضامین که این چرا تدبیر نکرده برای این بچه ،
چرا یه فکری برای این بچه‌ها نکرده اونم باید باشه اینم باید باشه همه کنار هم ولی افراط تفریط نباشه ،
بعضیا دیگه شورش رو در میارن تمام دل مشغولیش میشه همین دنیای این زن و بچه
پس خودت چی ،پس خودت چی آخرت خودت چی همه ش خراب شد.
پناه بر خدا . انشالله خدا عاقبت ما رو ختم بخیر بکنه .
دو تا حالت شد، یا بچه‌های تو دوستان خدا هستند خدا نگهشون میداره.
یا بچه‌هات دشمنای خدا هستند که اینقدر فکر دلت رو مشغول دشمن خدا نکن.
دلبستگی به بچه ،خانم ببینید چقدر خطرناکه. زبیر ، خانمش یه بچه به دنیا آورد اسمش رو گذاشت عبدالله چنان دل مشغول این عبدالله شد
امیر المومنین رو گذاشت کنار، فراموش کرد، ول کرد ، دست از امیرالمومنین می کشی.
خدا رحمت کنه آ شیخ جواد یه بار یه کسی بود اینا ما نون و نمک خوردیم
نمیشه تو من رو مثلا ول کنی و بری ما باید با هم باشیم تا آخرش باید با هم باشیم
به من می‌گفتا بعد من اومدم پیش آشیخ جواد گفتم آشیخ این جوری میگه گفت ولش کن
همین جوری گفت ولش کن گفت تو نون و نمک علی رو خوردی بعد تو میگی فلان ولش کن بزار،
امیرمومنین رو بچسب دو دستی ،خدا قیامت امیرالمومنین از تو سوال می‌کنه
نه فلان کس و فلان کس و فلان کس بچسب دو دستی بچسب به امیر المومنین
اقا این هستش بعد کی بهتر از امیر المومنین
چی بهتر از امیرالمومنین شما توی این عالم اهل بیت رو ول کنی ،
خدا رو ول کنی بعد اینجوری بچسبی به اینها ،به اینهایی که مظاهر دنیا هستند،کاری ندارم
پناه برخدا . انشالله که عاقبتمون ختم بخیر بشه
عاقبت عاقبت این عاقبت از همه چی ، مهم تره
اینکه یه کسی عاقبتش درست بشه
صلی الله علیک یا اباعبدالله
