حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله رب العالمین والصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا حبیب اله العالمین ابوالقاسم المصطفی محمد

و آله الطیبین الطاهرین و العن الدائم علی اعدائم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین

قال الصادق علیه السلام ، لَو يَعلَمُ النّاسُ ما في فَضلِ مَعرِفةِ اللّه ِما مَدُّوا أعيُنَهُم إلى ما مَتَّعَ اللّه ُ بِهِ الأعداءَ مِن زَهرَةِ الحَياةِ الدّنيا و نَعيمِها و كانَت دُنياهُم أقَلَّ عِندَهُم مِمّا يَطَؤونَهُ بِأرجُلِهِم

این روایتی که از حضرت صادق صلوات الله علیه هست

خیلی قابل توجه و خیلی قابل بحث هستش گاهی اوقات ما قدر اون گنجینه‌هایی که داریم رو نمی‌دونیم

مثلا ما هیچ وقت قدر مفاتیح الجنان رو نمی‌دونیم و نخواهیم دانست

هیچ وقت قدر قرآن رو نمی‌دونیم هیچ وقت قدر صحیفه سجادیه رو نمی‌دونیم

نهج البلاغه این‌ها یک گنجینه‌ها و یک دریای بسیار مواج و عمیقی هستش

که خدای تبارک و تعالی در اختیار ما گذاشته اما ما از این‌ها استفاده خیلی کمی داریم

استفاده خیلی کوتاهی داریم یه نمی از اون روایاتی که اینجا ما خدمتتون عرض می‌کنیم و بحث می‌کنیم

همین روایت هستش که الان خدمتتون عرض کردم که اگر مردم بدانند

ببینید بحث سر علمه دانستن این دانستن چه جایگاهی داره تو زندگی ما

فهمیدن چه جایگاهی داره تو زندگی ما چقدر ما در شبانه روز مشغول یادگیری هستیم

چقدر در شبانه روز به این مسئله ما می‌پردازیم و وقت خالی می‌کنیم

چقدر بچه‌هامونو به سمت یادگیری سوق می‌دیم حرکت میدیم

اصلاً برنامه‌ای داریم برای یادگیری بچه‌هامون برا آموزش بچه‌هامون

برای فکر بچه‌هامون این علم یه بحثیه دیگه یه مطلبیه دیگه

در سوال سوم امام حسین الان همتون باید الحمدالله جوابگو باشید

در سوال سوم امام حسین از اون مرد عربی که ضامن دیه کامله شده بود

حضرت چی پرسیدند یه چیزی هست که انسان رو زیبا می‌کنه

که اینجا اون مرد عرب جواب داد علم که همراه با حلم باشه

علمی که همراه با حلم یعنی بردباری و این‌ها خب پس ببینید

صحبت سر علمه ما چقدر زیبایی داریم زینت داریم چقدر قشنگی داریم

امام رضا فرمود دوست مهربان هر انسانی عقلشه و دشمن خطرناک

هر انسانی جهلشه ما با جهل به دنیا میایم با نادونی به دنیا میایم

با نادونی بزرگ میشیم با نادونی غذا می‌خوریم حالا که رسیدیم به یه سنی باید آروم آروم این جهل و اینا رو

همه رو برطرف کنیم دنبال علم باشیدپم یه شخصی هست به نام عنوان بصری

این عنوان بصری ۹۴ سالش بوده الان شاید ما تو مجلسمون

چه پایین چه بالا نداشته باشیم خانمی که مثلاً ۹۰ سالش رد شده باشه

یا تعداد کمیه یکی دوتایی باشه خب این ۹۴ ساله اومده در خونه امام صادق یاد بگیره

پس یادگیری برای بچه‌های ۷ ساله تا ۱۴ ساله نیست

یادگیری برای همین خود شماست خانمی که اینجا نشستی خود شما رو میگم

هیچ کسی به بغل دستیش نگه من مخاطبم بغل دستیمه نه خود خود شما یادگیری رو شماها باید شروع کنید

این مکتب امام حسین مکتب امام صادق علیه السلام دانش آموز می‌خواد

شما ثبت نام می‌کنی تو این کلاس امام صادق علیه سلام یا نه

ثبت نام می‌کنی تو کلاس امام حسین یا نه امام حسین دانش آموز می‌خواد

دانش آموز پرتلاش می‌خواد کسی که به من بگید ببینم

چون شما خوب بحث‌ها رو دنبال کردید و این‌ها وقتی اون مرد عرب

سه تا جواب سه تا سوال امام حسین رو جواب داد واکنش امام حسین چی بود

فضحک الحسین.. حضرت خندیدند لبخند زدند

پس من چطوری می‌تونم امام زمانم رو خشنود کنم با یاد گرفتن مسائل دینی

با آموختن مسائل دینی نوشتن عار نیست گوش کردن عار نیس

توجه کردن عار نیست پرسیدن عار نیست ندانستن عار هست

نفهمیدن عار هست یه کسی اومد پیش حضرت زهرا یه مسئله ای رو پرسید

انگار متوجه نشد دوباره پرسید هی پرسید هی پرسید آخرش خجالت کشید

خانم ببخشید منو حضرت فرمودند نه من برای هر جوابی که میدم پیش خدا می‌دونی چه اجری دارم

اصلا انبیا اومدن برای یاد دادن شما هم دانش آموزان مکتب هستیم

حالا ببینید اهل بیت قربونشون بشم فداشون بشم چقدر دلسوز ما بودند

که میگن اگر مردم بدونند یعنی مردم برید بفهمید بدونید برید بشناسید

یاد بگیرید نگید از ما گذشت از هیچ کسی نگذشته از هیچ کسی نگذشته

همه شما با اون بچه ۷ ساله اول خطید الان ما فهمیدیم الان متوجه شدیم می‌خوایم شروع کنیم

خدای تبارک و تعالی فهم ما رو کمک می‌کنه

به ما نورانیت میده به فهم ما یه صفایی میده که می‌تونیم جبران بکنیم گذشته رو جبران کنیم

اگه آدم تو بچگی شروع کنه یه خورده متفاوت‌تره ولی دیر نیست

شما اصلاً فکر این نباش که تموم شد دیر شد چی شد این خبرا نیست

شما همین امروز به امام زمان علیه السلام بگو یا حجت بن الحسن

من می‌خوام امروز تو کلاس جعفر بن محمد صادق علیه السلام ثبت نام بکنم

می‌خوام امروز ثبت نام کنم دانش آموز بشم می‌خوام امروز در مدرسه اهل بیت باشم

اسم این مدرسه اهل بیت علیهم السلام معلماش پیامبران هستند

معلماش اوصیا هستند امیرالمومنین معلم

چقدر خوبه برید پیش معلمتون امیرالمومنین امام صادق معلم‌هاش هستند

امام حسین معلم این مدرسه است شما هم دانش آموز این مدرسه هستید

و اگر درساتونو خوب بخونید و تکالیفتونو خوب انجام بدید

اگر کاراتونو درست انجام بدید در نوشتن این باعث خوشحالی معلمت میشه

یعنی هیچ جایزه‌ای بالاتر از این نیستش برای معلم که ببینه دانش آموزش درسشو خوب یاد گرفته

و جواب میده فضحک الحسین شوخی نیست حسین علیه السلام

لبخند زد کی می‌تونه تو این عالم امام رو خوشحال بکنه

چه جوری شما می‌تونی امام رو خوشحال بکنی با چه هدیه‌ای می‌تونی امام را خوشحال بکنی

ببین معلم خلقت حسین بن علی این رو خوشحال کرده ماها چقدر باید پول خرج کنیم بریزیم به این نقطه که

امام حسین را خوشحال کنیم این آقا با جواب دادن این سه تا مسئله حضرت رو خوشحال کرده

شما هم می‌تونید بنویسید حدیث‌ها رو لطف خدا شامل حال شما بشه ایشالله

که گاهی اوقات من کلاس هستم یا توی حوزه که هستم

بعضی از طلبه‌ها می‌بینم می‌خوام درس بدم مداد دستشونه

خودکار دستشونه کتاب زیر دستشونه نکته‌هایی که میگم طلبه می‌بینم داره می‌نویسه خوشحال میشم

میگم آفرین یه طلبه‌ای هم می‌بینم میلد کتاب دستش نیست

آسمونو داره نگاه می‌کنه سقفو نگاه می‌کنه گوشیشو نگاه می‌کنه

اصلاً حرفش حرف دیگه‌ایه غیر از استاد از این راضیه این استاد

وقتی می‌بینه این طلبه اینجوری داره زحمت می‌کشه تلاش می‌کنه خوشحال دعاشم می‌کنه

اگه می‌خوای دعای امام زمان شامل حالتون بشه باید تو این مسیر حرکت کنید

حالا اهل بیت چقدر دلشون سوخته شاگرد ندارن دیگه

شاگردا توی کلاس‌های دیگه ثبت نام نکردن اصلاً

رفتن یه جا دیگه دارن بازی می‌کنن تو خیابونا دارن خاک بازی می‌کنن

رفتن دنبال دوستان بد رفتن مسیرهای غلط اهل بیت شاگرد ندارند

چقدر دلشون سوخته میگن لو یعلم الناس مثل پدر دلسوزی که

میگه اگر این بچه می‌دونست که من چی می‌خوام بهش بگم این

حتماً اینجوری می‌کرد اینطوری می‌کرد امام صادق دلش سوخته برای بشریت

میگه اگه مردم می‌دونستند یعنی نمیان بشینن اینجا تو این کلاس

رفتن دارن بازی می‌کنن ادا در میارن بو یعلم الناس ما فی فضل معرفت الله

اگر مردم می‌دونستن چه چیزی هست در فضیلت شناخت خدا

دیگه چشماشونو برنمی‌گردوندند به سوی اون چیزی که داده شده است به دشمنان

از این مظاهر دنیا و این‌ رو جلسات بعد خدمتتون توضیح میدیم

که این جمله امام صادق علیه السلام چیه چه جوری میشه که

یک کسی به این برسه که به این دنیای دشمنان توجهی نکنه

به این تمدن غرب توجهی نکنه به این مظاهر دنیا پرستان هیچ توجهی نکنه

قلبش فقط معطوف به خدا بشه چطوری میشه به چه شکلی هست اینو توضیح میدیم

می‌خوام عرض کنم که امام حسین صلوات الله علیه معلم این بشریته

این معلم که می‌خواست بشریت آگاه بکنه بشریت رو زنده کنه

بشریت رو حیات بده این خلقت این موجودات این آدم‌های ظاهری

چون شکلشون شبیه آدم بود ولی باطن شون چون گرگ بود سگ بود خوک بود

ین‌ها ظاهرشون خون آشام بود این‌ها حمله کردن بدن نازنین اون آقا رو تکه تکه کردند

پیراهن از تنش کندن و ببینید آدم وقتی اینو بفهمه فریادش به آسمون بلند میشه

که برای این معلم بشریت که باید احترام می‌ذاشتند برای معلم بشریت

که باید ادب می‌کردن چه بلایی سرش آوردن با اون چه کردن

آدم از غصه اینجا دق بکنه جا داره فریاد بزنه جا داره بمیره تو این غصه جا داره

که با فرزند او چه کردند با علی اکبر او چه کردند با علی اصغر او چه کردند

با دختران او با فرزندان او چه کردند آدم می‌خواد بمیره دیگه تو این مصیبت

اگر مردم می‌دونستند که در شناخت خدا چه فضیلتی هست

دیگر هیچگاه چشمشون رو به سمت دنیای دشمنان خدا برنمی‌گردوندند

و دنیای دشمنان از خاکی که روی اون پا می‌ذارند پست‌تر می‌شد پایین‌تر می‌شد

این مکتب عاشورایی این مکتب امام حسین انشالله خدا توفیق بده

به همه که بتونیم تو این مسیر حرکت بکنیم و تو این مسیر جلو بریم

خب یه مصیبتی که دل اهل بیت رو سوزاند این مصیبت دردانه امام حسین علی اصغر امام حسین بود

از بعضی از اساتید شنیدم که این اساتیدمون

گفتند در واقع علی اصغر سلام الله علیه سپر بلا شد

برای امام حسین علی اصغر علیه السلام سپر شد برای زین العابدین علیه السلام

سپر بلا شد برای زین العابدین یه مثال بزنم من بیشتر از این شاید نتونم توضیح بدم با مثال عرض می‌کنم

ببینید گاهی اوقات شده تو خونتون یهو یه ظرفی می‌شکنه میگی خوب شد خورد به این

به جون من نخورد خورد این مصیبت علی اصغر سلام الله اینجوری

بعضی از بزرگان میگن یک لحظه یک ثانیه امام حسین علیه السلام تو دنیا بیشتر بمونه این خیر و برکتی

به موجودات عالم میرسونه که اصلاً قابل تصور نیست

در واقع علی اصغر باعث شد امام حسین یه ساعتی بیشتر بمونه

یه دو ساعتی بیشتر بمونه بعضیام میگن نه سپر بلا شد امام سجاد علیه السلام

و لذا هروقت به امام سجاد می‌گفتند آقا شمر به درک واصل شد

حضرت سوال می‌کرد می‌فرمود از حرمله چه خبر آیا حرمله هنوز زنده است

یه چند وقت دیگه خبر آوردن برای امام سجاد آقا ابن زیاد به درک واصل شد

حضرت سوال می‌کرد می‌گفت حرمله چی حرمله هنوز زنده است

مگه این داغ علی اصغر چه کرده بود با دل زین العابدین ببینید

این امام سجاد علیه السلام که جیگرش سوخته برا علی اصغر امام حسین

پس چه حالی داشته خود امام حسین اون ساعتی که علی اصغر تو دستش بود

تو بغل بابا بود اینجوری تیر به گلوش زدند شیخی تعریف می‌کرد می‌گفت

بیاید برای زخم‌های امام حسین نه برای اون جاهایی که امام حسین خجالت کشید گریه کنیم

گفت یکی از جاهایی که امام خجالت کشید اون ساعتی بود که

اون نازدانه از تو خیمه اومد بیرون گفت بابا امام حسین خم شد گفت جان دلم چیه گفت بابا تشنه ام

امام حسین خجالت کشید این بچه رو مثل این می‌مونه که شما الان بچت میگه مادر یه خورده آب بهم میدی

بعد میری شیر آبو باز می‌کنی می‌بینی قعط یخچال نگاه می‌کنی می‌بینی قعطه آب نیستش

این نازدانه اومد صدا زد گفت بابا جیگرم می‌سوزه یه خورده آب هست بهم بدی

امام حسین خجالت کشید از این بچه گفت برو تو خیمه بشین تا من ببینم می‌تونم برات یه خورده آب بیارم

میگه یکی از جاهای دیگه‌ای که امام حسین خجالت کشید

اون ساعتی بود که علی اکبر برگشت آخه علی اکبر بچه که بود

تو بغل امام حسین گفت بابا دلم انگور میخواد امام حسین دست به ستون مسجد برد

به معجزه یه خوشه انگور آورد این انگورا رو راوی میگه فصل انگور نبود

تو زمستون تو بغل بابا نشسته تو مسجد میگه بابا دلم انگور می‌خواد

امام حسین از ستون مسجد دست برد به معجزه خوش انگور گرفت

دونه دونه انگورا رو می‌ذاشت تو دهان علی اکبر حالا این علی بزرگ شده

جوانی شده خوش قد و قامت شده میگن بهترین لذت‌های دنیایی برای یه پدر

برای مادر اینه که اون پسرش بزرگ بشه قد و قامت رشید راه بره

جلو چشم مادر مادر کیف می‌کنه علی اکبر بزرگ شده از میدان جنگ برگشته

یه خواهش فقط از بابا داره بابا تشنگی داره منو هلاک می‌کنه

بابا یه آبی هست به من بدی میگه امام حسین فرمود عزیز دلم

زیانتو بذار تو دهانم زبان در دهان بابا گذاشت دید تشنگی بابا عجیبه

و لذا انقدر گریه کرد گفت ای کاش نخواسته بودم آب از بابا

جای دیگه‌ای که امام حسین خجالت کشید اون ساعتی بود که

امام حسین می‌خواست برگرده خیمه‌ها اما گلوی علی اصغر پاره شده بود

امام حسین نمی‌دونست اون لحظه برگرده به مادر این بچه روبرو بشه چی بگه

از من گله نشکفتمو با تیر گرفتند

شیرخواره بی‌شیرم از شیر گرفتند

این حرمله آخر خانه خرابم کرد

آبی نداد اما از غصه آبم کرد

الهی دورت بگردم الهی فدای خجالت کشیدنت بشم حسین

عباشو طوری رو اصغر کشیده گمونم خیلی خجالت کشیده

بچه‌ها دست بابا خونی شده گمونم شش ماهه قربونی شده

آخ بابای ما دیگه سقا نداره بابای ما دیگه اصغر نداره

یا زهرا الهی دورت بگردم حسین با دلت چه شد

لعنت به حرمله که جای من تو را زد

تیر سه شعبه بر گلویت بی هوا زد

صد مرتبه مردم خونه جگر خوردم

از حنجره تو تیر تا که درآوردم

مادرانه صدا بزن ای وای علی اصغر

هرکی کربلا دلش می‌خواد اگر دقت کرده باشی می‌فهمی آروم آروم داره بوی کربلا میاد

آروم آروم داره حال و هوای اربعین درست میشه ایشالا از این کاروان جا نمونی

با جان من بازی نکن ای جان بابا

دیدی گاهی اوقات یه مرغی رو سر می‌بریمگ یه ساعتی می‌گذره

میری دست بهش می‌زنی می‌بینی هنوز زنده است تکون می‌خوره

ابی عبدالله وقتی تیر خورد به گلوی علی اصغر خون‌ها رو به آسمان پاشید

با جان من بازی نکن ای جان بابا

امشب شوی هم بازی محسن زهرا

امشب زند زهرا بوسه به روی تو

مرهم گذارد بر زخم گلوی تو

ای وای علی اصغر  ای وای علی اصغر

آروم آروم چشم سرتو ببند تو رو خدا از دستت نره این زیارت

کربلا رفتی میگه حواست پرت جایی نباشه برو تو حرم ضریحشو بغل بگیر چشم دلتو وا کن

السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار ولا جعله الله آخرعهد منی لزیارتکم.

السلام علی الحسین

و علی علی بن الحسین

و علی اولاد الحسین

و علی اصحاب الحسین

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *