حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

💫الَحمدلله رَب العالمین و الصَّلاه و السَّلام عَلی سَیدنا مُحمد و آله الطاهرین

در رابطه با کمالات و فضائل جناب سلیمان نبی بحث می کنیم.

از منظر آیات حق تعالی در کلام مجید میفرماید ما مسخر کردیم برای جناب سلیمان باد رو

بادها در تسخیر جناب سلیمان بودند این بادی که بسیار تند و سخته جاری می شد به امر جناب سلیمان

به سوی زمینی که ما برکت داده بودیم علی بن ابراهیم رحمه الله علیه

ایشون روایت آوردن که این زمین مبارک همون شام و بیت المقدس بود.

از شیاطین جمعی بودن فرو می رفتن برای جناب سلیمان به سمت دریا

فرو می رفتن تو دریا چیزهای نفیس و گرانبها رو بیرون میاوردن و تقدیم جناب سلیمان می کردن

اینها کارهایی می کردن ساختمان قصرها کندن کوه ها صنعت های غریب ما اینها رو نگه می داشتیم که اینها نافرمانی نکنند

و ضرر به کسی نزنند ما ارث دادیم سلیمان رو، میراث برد سلیمان از داوود

چه چیزی به ارث برد؟ مال علم پیغمبری رو به ارث برد.

ای مردم به ما یاد داده شده چی یاد داده شده؟زبان مرغان ما زبان پرندگان بلدیم

از هر چیزی به ما بهره ای داده شده ما بهره بردیم این که ما گفتیم منطق الطیر

اینا همش فضلی هست زیادتی هست آشکار ما در تسخیر سلیمان قرار دادیم

باد رو، این باد بامداد به قدر یکماه جناب سلیمان رو راه می برد

یعنی اگه کسی میخواست یک ماه راه بره تا کجا می رسید؟ این باد صبح که می شد

حضرت سلیمان رو به اندازه همون مقدار که میخواد بره می برد و ما جاری کردیم

برای او چشمه ی مصر رو از شیاطین و جنیان جمعی بودن که پیشا روی جناب سلیمان کار میکردند

به اذن و امر پروردگار هر کدوم از جنیان که عدول می کرد از امر جناب سلیمان نافرمانی میکرد

ما می چشانیدیم به او عذاب آتش سوزنده ی افروخته ی آخرت یا دنیا

نقل کردن که خدا یه ملکی رو موکل کرده بود که تازیانه ای در دستش بود از آتش

هر کدوم از اینها که فرمان سلیمان رو نمی بردن گوش نمی کردن یه تازیانه می زد

که اون جن می سوخت می ساختن جنیان برای او از آنچه که می خواست

از قصرها بناهای رفیع مثال ها صورت ها کاسه ها مانند حوض های بزرگ دیگ ها

از بسیاری بزرگی اینها نمی تونستن حرکت بدن چیزهای عحیب و غریب، بعد می فرماید

گفتیم که عمل کنید و عبادت کنید ای آل داوود به شکر این نعمت ها و اندکی از بندگان من شکر کننده هستن

چه نعمت هایی به شما دادیم خب به شکر این نعمتها بیایید عمل صالح انجام بدهید

عبادت کنید.در جای دیگه می فرماید ما امتحان کردیم سلیمان رو

انداختیم بر کرسی او جسدی رو پس انابه و توبه کرد به سوی ما گفت

پروردگارا بیامرز مرا و ببخش من رو چی ببخش؟ یک ملکی پادشاهی که سزاوار نباشه

برای کسی بعد از من که تویی بسیار بخشنده ما هم چیکار کردیم پادشاهی میخوای؟

باد رو بر او مسخر کردیم این باد جاری می شد به امر جناب سلیمان به حالت نرم و هموار

به هر جا که می خواست می رفت میگن اول تندباد بود که بساط رو از جا می کند

و در آخر که به راه میفتاد هموار می شد. بعضیا گفتن گاهی اوقات اینطور بود گاهی اونطور بود

بعضیا گفتن تند می رفت ولی هموار بود بعضیا گفتن همواری کنایه هست

کنایه ازچیه؟ کنایه از اینکه باد فرمانبردار بود مسخر کردیم برای او دیوها رو

اینجا منظور متمردان و کافران که اینها رو با یکدیگر به زنجیر می کشید

می فرماید به او گفتیم این بخشش ماست بر تو حالا میخوای از این به مردم بده یا نگهدار

که ما در قیامت بابت این تو رو حسابت نمیکنیم شیخ طبرسی رحمه الله علیه روایت آورده

شیاطین برای سلیمان یه بساطی ساخته بودن از طلا و ابریشم که یه فرسخ در یک فرسخ بود

و برای سلیمان منبری از طلا درست کرده بودند در وسط این بساط که بر اون می نشست

دور اون سه هزار کرسی از طلا و نقره بود که پیغمبران بر کرسی های طلا

و علما بر کرسی های نقره می نشستند و دور اینها مردم می نشستند و بر دور مردم دیوان

شیاطین جنیان می ایستادنددو پرنده ها می آمدند بال های خودشون رو سایه می کردن

و باد صبا این بساط رو بر میداشت از صبح تا شب یکماه راه می برد

از شب تا صبح هم یکماه راه می برد تو روایت دیگه از امام محمد باقر علیه السلام هست که

حق تعالی پادشاهی مشرق و مغرب زمین رو به حضرت سلیمان عطا کرد

هفتصد سال و هفت ماه پادشاهی تمام دنیا رو کرد

جنیان آدمیان دیوان چارپایان مرغان درندگان همه و همه در فرمان سلیمان بودن

خدا علم هر چی زبان هر چی رو به او داده بود در زمان اون حضرت صنعت های عجیب پیدا شد

که مردم از این صنعت ها یاد می کردند خب البته این حدیث یه مقدار غریب هست

که اشاره به عمر اون حضرت شده یه خورده مخالف با احادیث دیگه هست.

ببینید روایت دیگه هست که لشکرگاه اون حضرت صد فرسخ بود

بیست و پنج فرسخ از برای آدمیان بیست و پنج فرسخ برای جنیان

بیست و پنج فرسخ برای وحشیان بیست و پنج فرسخ از برای مرغان بود

و هزار خانه از آبگیه رو ی چوب ها تهیه کرده بودند که خانواده حضرت سلیمان در آن زندگی می کردند.

باد تند رو خدا امر کرده بود در اختیار و تسخیر جناب سلیمان باشه که کاشانه رو از جا می کند و می برد

جایی که حضرت سلیمان می رفت خدا به اون حضرت وحی کرد

در میان زمین و آسمان که بر پادشاهی تو من این رو اضافه کردم هر کسی سخنی بگه هر جای دنیا

امر کردم که این باد سخن رو برای تو بیاره خب این رو هم عرض کنیم

سعلوی روایت آورده که سلیمان بر بساط سوار می شد اهل و خدم و حشم و خدمتکاران

و همه ی کسان خودش رو با خودش می برد و دارد که باد اینا رو از جا می کَند

و هرجا که او امر می کرد می برد و این هم آمده که از آسمان مدینه عبور کردند

چشمشان به مدینه افتاد جناب سلیمان گفت این محل هجرت پیغمبر آخر الزمان (ص) خواهد بود

خوشا به حال کسانی که به او ایمان بیاره و متابعت او بکنه وقتی به مکه ی معظمه گذشتن عبور کردن

بت ها رو دیدند که دور کعبه گذاشته بودند وقتی سلیمان از بالای کعبه عبور کرد

کعبه گریست و گریه کرد به اقتضای خودش خدا وحی کرد ای کعبه

تو چرا گریه می کنی گفت خدا می گریم چون پیغمبری از پیغمبران تو از من گذشتن

اما فرود نیومدن نزد من تا اینکه نماز بخونن و بت ها رو بشکنن

خدا وحی کرد به سمت کعبه که گریه نکن به زودی تو رو پر خواهم کرد

از روح های سجده کننده و قرآن تازه در تو خواهم فرستاد و پیغمبری آخر زمان نزد تو مبعوث میشه که او بهترین پیغمبران من است.

جمعی رو مقرر می کنم که به سمت تو سجده کنند فریضه ای رو قرار میدم

که ازهمه عالم به سمت تو مانند پرندگانی که به سمت آشیانه های خودشون می شتابند

بشتابند و عارضم به خدمتتون که تو رو پاک خواهم کرد از لوث بت ها و بت پرستان

ادامه مطالب برای جلسات آینده ان شاءالله.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

🎙جهت دریافت صوت 👇

به کانال میثم ذوالقدر در پیام‌رسان ایتا مراجعه نمایید.

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *