بسم الله الرحمن الرحیم
💫الحمدالله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
در رابطه با حضرت سلیمان علی نبینا و آله السلام بحث میکنیم
آیاتی رو خدمت شما عزیزان عرض میکنیم که به تعبیر علامه مجلسی رحمت الله علیه
یک نزاع عظیم یک دعوای بزرگی هست میان علمای شیعه و اهل تسنن
خب ما آیات رو ظاهرش رو معنی میکنیم بدون پرداختن به تفسیرها و همین قصهها
و وهبنا لداوود سلیمان
ما بخشیدیم به جناب داوود سلیمان رو تعبیر بخشیدیم یک طرف
نعم العبد چه خوب بنده ای
این هم از یک طرف علت اینکه این خوب بنده هستش چیه؟
انه اواب
همش در طاعته و همش اینه که حرف خدا رو گوش بکنه
و از کوچکترین غفلتها و لغزشها به سمت خدا توبه میکنه
خب آیه بد داستان اسبهای سلیمان رو شروع میکنه
که تفسیر گوناگونی درباره اش گفته شده که ما بعداً خدمتتون عرض میکنیم
ولی آیه رو ظاهرش رو دقت بکنید میفرماید
اذ عرض الیه بالعشی
در عصرگاهان یاد بیار اون هنگامی رو که عصرگاهان اسبان چابک رو
صافنات جمع صافن است که خیلی از مفسرین و ارباب لغت اینجا گفتن که به اسبهایی گفته میشه
که ایستادن بر روی سه دست و پا میایستن یک دست رو کمی بلند میکند فقط نوک جلوی سم رو به زمین میذارند
و این حالت مخصوص اسبهای چابک و تیزرو که هر لحظه آماده حرکت هستند
پس صافنات یعنی این الصفنت الجیاد جیاد به اسب های سریع و تند رو میگم که در اصل از جود
جود اینجا در انسان به معنای بخشیدن مال در اسب از طریق سرعت سیر هستش
میخوایم بگیم جناب سلیمان علیه السلام ایستاده وقت وقت عصره
این اسبهای چابک و تیز رو از مقابلش دارند عبور میکنند رژه میرند
و یک پادشاه عادل صاحب نفوذ باید یه چنین ارتش نیرومندی داشته باشه
و یکی از وسایل مهم این ارتش همین اسبهای چابک هستند
این اسبهایی که عرض کردیم صافناتن جیاد هستند
این صحنه این لحظه انقدر قشنگ بود حالا جناب سلیمانم داره این صحنه رو به دقت داره نگاه میکنه
منتها یه توهمی ممکنه اینجا پیش بیاد که ببین اینم پادشاه دیگه
مثل بقیه پادشاهها وایسا مثل بقیه آدما دیدید بعضیا عشق دیدن اینجور صحنهها دارن
میرن مثلاً پول میدن وامیستن مثلاً رژه اسبها رو نگاه کن یا مثلاً مسابقه اسب دوانی رو نگاه بکنند
خود جناب سلیمان میگه فقلل گفت جناب سلیمان
انی احببت حب الخیر عن ذکر ربی
من این اسبها رو برای چی دوست دارم من این اسبا رو دوست دارم به خاطر یاد پروردگارم
به خاطر دستور پروردگارم دوست دارم من میخوام از این اسبها استفاده کنم در جهاد با دشمنان
خب علت اینکه دوست دارم اینه به خاطر خود اسب نیست
به خودی خود این اسبها من نمیخوام به خاطر این یاد پروردگارم
حالا میفرماید که این صحنه انقدر قشنگ بود که حضرت سلیمان نشسته بود یا وایساده بود نگاه میکرد
همینطور نگاه میکرد نگاه میکرد به چشم به اینا دوخته بود تا اینکه از دیدگانش پنهان شدن
ببینید حتی توارت بالحجاب
رفتن و دیگه دور شدند خب جناب سلیمان هوس کرد دوباره این رو ببینه دوباره این منظره رو ببینه
ردوها علیه دستور داد گفتش که چی این اسبها رو برگردونید
حالا من میخوام اسبها رو برگردونید چیکار کنم
فطفق مسحا بالسوق والاعناق
وقتی مامورها به فرمان حضرت سلیمان این اسبها را برگرداندن
جناب سلیمان شخصاً رفت اینها رو مورد نوازش قرار داد
شروع کرد مسحا بالسوق والاعناق
دست کشید به روی ساقها والاعناق عنق جمع عنق گردن
روی گردنهای اینها دست کشید گویا میخواد تشکر کنه از این اسبها
حالا نه من باب مثلاً هوسی که حالا ما گفتیم هوس دنیا پرستا نیست
یعنی یک وجدی بود یک حالت خرسندی بود که میخواست گویا از این اسبها تشکر کنه
میگه من یشکر المخلوق لم یشکر الخالق
کسی که از مخلوق تشکر نکنه از خالق تشکر نکرده
حالا به هر حال اینکه ظاهر آیات این رو داره میگه
متاسفانه متاسفانه اینجا تفسیرهای جورباجوری میبینیم
عجیب و غریبی میبینیم که از مقام جناب سلیمان به دوره
خب حالا چند تا از اینا رو بگیم خیلی سربسته و جمع و جور
ببینید میفرماید که اینجا ضمیر توارت یعنی اینکه از دیدگان پنهان
ما گفتیم اسبها پنهان شد دیگه منتها یه عده میارن این ضمیر توارت رو
میگن خورشید پنهان شد یعنی خورشید غروب کرد
بعد که اونجا میگه ردوها علیه ما گفتیم میگن جناب سلیمان گفت اسبها رو برگردونید
منتها اونها می زنن به خورشید میگن جناب سلیمان یادش افتاد نماز عصرش قضا شد
ای داد بیداد دستور داد گفت ردوها علیه برگردونید این خورشید رو به سمت من
این خورشید برگشت رو جناب سلیمان بلند شد خب اونجا که میگه
فطفق شروع کرد وضو گرفت خب وضوی آیین شریعت جناب سلیمان
آیین سلیمان اینجوری بود دست میکشیدن به ساقها و گردنها
این وضوی اونها بوده وضو گرفت و خلاصه اومد مشغول نماز شد
نمازشو خوند یه تفسیر یه تعبیر یه داستان زشتتر از این هستش
حالا بازم این خوبه زشتتر از این تفسیر این هستش که
میگه جناب سلیمان فهمید نمازش قضا شده گفت ردوها علیه
برگردونید برگردونید اسبها رو برگردونید فهمید نمازش یادش افتاد غرق تماشا بود یادش افتاد که
نمازش قضا شده گفت برگردونید حالا اینجا ضمیر ها رو خب
اونجا ضمیر توارت رو می زنن به خورشید ضمیر ردوها رو می زنن به همین صافنات
خب برگردونید اسبها رو فطفق مسحا بالسوق و الاعناق
یعنی شمشیرشو کشید و گردنهای این اسبها و ساقهای این اسبها رو زد قطع کرد
که چون اینا سبب فراموشی نماز بودند چون اینها باعث شدن نماز جناب سلیمان قضا بشه
این هم عصبانی شد و خشمگین خب این تفسیرها تفسیرهای زشت و ناپسندی
از یه پیغمبر بعیده آخه چرا باید اگر قراره کسی اینجا مجازات بشه باید خودش مجازات بشه
اسب چه گناهی داره که این بخواد گردن این اسبها رو بزنه
بعدم یه پیامبر بزرگی مثل سلیمان وظیفه مهمی مثل نماز را فراموش میکنه خب این هم خیلی با عقل جور در نمیاد
خیلی تعبیر زشتی هستش بعد هم اصلاً کلمه خورشید کجا بود
اصلا کلمه شمس تو این آیات مطرح نبود که ما نداشتیم شمس
نسبت کلمه شمس بهش تصریح نشده بود
اما چرا ما صافنات داشتیم جیاد داشتیم اگر قراره ضمیر رو برگردونیم
نباید به خورشید برگردونیم اصلا خورشید تو قرآن مطرح نبود که
کلمه عن ذکر ربی هم ظاهرش اینه که محبت این اسبها اینجا عن که با عین اومده
یعنی ناشی از یاد خداست فرمان خداست اگه بخوایم اونجوری معنی کنیم
باید بگیم اینجا عن به معنای علا هستش
یعنی محبت اسبها بر محبت پروردگارم چربید من ترجیح دادم این رو
و خب این خلاف ظاهر ما وقتی ظاهر رو داریم چرا باید بیایم خلاف ظاهر بگیم
خب این هم یه مطلب مطلب دیگه اینکه بله حالا به هر حال دیگه اینها
اینکه لحن آمرانه آدم با خادمش اینجوری حرف نمیزنه
بزرگان اولیا خدا انبیا خدا با نوکران خودشون اینطور حرف نمی زدن
این بعید از جناب سلیمان که آمرانه بگه خدایا ای فرشتگان خورشید را برا من برگردونید
غلطه بعد هم حالا اگر گفتیم نماز واجبش قضا شده که خب خیلی مشکله
اگه نافله بوده بازم چه نیازی به رد شمس داشته خب اونجا که وایساده بوده
داشته نگاه میکرده یه وظیفهای بوده حالا به هر حال این نماز نافله شم قضا شده
خب نیازی به رد حالا خیلی مشکله اینجوری بخوایم درست کنیم
و توضیح بدیم بهترین مطلب همونی بود که ما در اول عرض کردیم.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
🎙جهت دریافت صوت 👇
به کانال میثم ذوالقدر در پیامرسان ایتا مراجعه نمایید.